ماهنامه الکترونيکي دوران شماره 77   فروردين ماه 1391
 

 
 

 
 
   شماره 77   فروردين ماه 1391


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 
نقش اسناد تصويري در شناخت رجال معاصر

دكتر قاسم صافي
شايعترين و متداولترين مواد سندي پس از اسناد مكتوب به عنوان محمل اطلاع‌رساني، اسناد تصويري است كه حاوي اطلاعات عمده و ارزشمند تاريخي‌اند و در رشته‌هاي مختلف سياسي، اجتماعي، تاريخي و فرهنگي، به عنوان مدرك مهم تاريخي مورد استفاده قرار مي‌گيرند و نبايد در اهميت اين ميراث ارزشمند و حفظ و نگهداري آن در مجامع علمي و فرهنگي سهل‌انگاري كرد.
در عصر حاضر، عكسهاي تاريخي و تصاوير مستند، در مجامع معتبر تحقيقاتي جهان جايگاه شايسته و اصالت ترديد‌ناپذير خود را به عنوان يكي از ارزنده‌ترين مدارك مسلم و موثق در حوزه تحقيقات تاريخي، مردم‌شناسي، جامعه‌شناسي و رشته‌هاي گوناگون هنر در ميان پژوهشگران باز يافته است و به عنوان بخش جدايي‌ناپذير از اسناد زنده فرهنگي و تاريخي ملتها، مورد توجه همگان است به طوري‌كه اينك در كمتر رشته‌اي از تحقيقات مربوط به تاريخ و ميراثهاي فرهنگي است كه عكسها و تصوير‌هاي قديم، به عنوان يكي از مهمترين مستندات و منابع اولية تحقيق در شمار نيايد. حتي در مباني نظري و تعليمي اصول روش تحقيق، مدارك تصويري در طبقه‌بندي و نقد و ارزيابي منابع، جايگاهي ويژه يافته است. در تحقيقات ايرانشناسي، اسناد تصويري كه نمي‌توان منكر شد مهمتر از اسناد نوشتاري است و خود يك باب شده است. از يك سو، ريشه در ژرفاي فهم و ادراك و احساس و اعتقاد انساني دارد و از سوي ديگر با زباني واقعي، مستند و قابل لمس به ثبت و ضبط نقشهاي شگفت‌انگيز عالم وجود و شكار لحظه‌ها و حادثه‌ها و ثبت مداركي از حيات فرهنگها و ملتها مي‌پردازد و مجموعه‌اي ماندگار از تاريخ و هنر هر جا‌معه‌اي را به يادگار مي‌گذارد و به مثابة جزئي از حافظه تاريخي فرد و جامعه با مسئوليتي سِتُرگ عمل مي‌كند و مفسر زندگاني و حالات و روحيات اشخاص و بيان‌كنندة بسياري از مطالبي است كه از لحاظ مردم‌شناسي و جامعه‌شناسي و صنعت تصوير‌گران، فوق‌العاده معتبر است و براي ايرانشناسان و پژوهندگاني كه درصدد مصور ساختن آثار خود هستند مرجعي بااهميت است.
خوشبختانه در سالهاي اخير در ايران نيز به اين منبع مهم در آثار پژوهشي و آفرينشهاي هنري از قبيل فيلمسازي، نمايش و پديده‌هاي گرافيكي و ترسيمي، توجهي فزاينده شده است به طوري كه كمتر پژوهنده و هنرمند راه و رسم‌دان و آشنا به اصول تحقيق است كه به اهميت استفاده از عكسهاي تاريخي و اسناد مصور وقوف نداشته، آن را در آثار و تتبعات خود به كار نگيرد و ماية رونق و اعتبار كار خود نداند. بي‌شك آشنايي ملموس با ادوار تاريخي و تصويري در تكوين ذهنيت محققين از مؤثرترين و مفيد‌ترين علل و موجبات خواهد بود. و به همين دليل توجه و اعتناي به اين موارد و درك نياز جامعه فرهنگي ما، دقت مهم و شايسته‌اي است كه در تدوين و انتشار عكسهاي قديمي ايران نشان داده شده و نسل امروز و فردا را با يك نگرش علمي و عالمانه روي اسناد فرهنگي، به آموزة عبرتهاي تاريخي، متوجه مي‌گرداند. پيام نافذ و فراگير اسناد تصويري، در انعكاس زيباييهاي هستي و زشتيها و بي‌عدالتيها و جلوه‌هاي گوناگون حيات انساني، به عنوان بخش جدايي‌ناپذير از اسناد زندة فرهنگي و تاريخي ملتها، در عصر ما مورد توجه همگان است و گاه پيام پر معناي يك پديدة زيبا در اين اسناد در عرصة انتقال واقعيات، اعماق جان انسان را چنان تسخير مي‌كند كه گويي بيننده خود ناظري بر آن واقعه بوده است.
تا چندي پيش، مورخان ناچار بودند كه براي تهيه تصاوير رجال مهم از تاريخ، از خانواده‌هاي اعيان و روحانيون ياري بخواهند و اين امر براي كسي ممكن نبود. خوشبختانه در ايران، كتابخانه مركزي دانشگاه تهران در اين مهم پيشگام و راهگشا بوده است. به جز آنچه از كپي عكسهاي تاريخي ـ كه اصل آنها در خانواده‌هاي كهن يا در مراكزي قديمي مانند بيوتات وجود داشت ـ گردآوري كرد و فهرست آن، منتشر شد، مجموعة نفيسي از نسخه اصلي عكسهاي تاريخي خريداري كرد و با تدوين و آماده‌سازي فهرست آن، كار شايسته و مستقل ديگري در معرفي يكي از معتبر‌ترين منابع تصويري ايران انجام گرفته است. اين مجموعة عكس كه با عنوان عكسهاي قديمي از رجال، مناظر، بناها و محيط اجتماعي ايران در سلسله انتشارات دانشگاه تهران، منتشر شده است، يكي از توجه‌برانگيز‌ترين مجموعه‌ها در گنجينة عكسهاي تاريخي ايران است و حاوي متنوع‌ترين و دقيق‌ترين عكسهاي مستند از جوانب مختلف زندگاني فرهنگي و اجتماعي قرن گذشته است و تاريخ مصور اجتماعي دوره‌اي از تاريخ معاصر ايران را به نمايش مي‌گذارد و اطلاعات فوري و اجمالي درباره برخي از چهره‌ها و موضوعات به دست مي‌دهد و به عنوان منبع و مدركي دسته اول و سودمند مي‌تواند مرجع قرار گيرد و قسمتي از نياز‌هاي اهل دانش و تحقيق را تأمين سازد و زمينة شناخت و معرفي بيشتر فرهنگ ايران را در ابعاد مختلف تاريخي، اجتماعي، مردم‌شناسي، فرهنگ عامه، و بسياري از زمينه‌هاي ديگر پژوهشي ميسر گرداند.
اكنون اگر به منظور تسريع در امر اطلاع‌رساني و سرويس‌دهيِ سريعتر به محققان، حاصل اين فعاليتها، رايانه‌اي شود و به عبارت ديگر استخراج اطلاعاتِ بيش از چند صد برگ سند و بيش از بيست هزار عكس شامل واژه‌ها، موضوعها، اعلام و ساير اطلاعات مندرج در اسناد و تهيه تصوير رايانه‌اي (اسكن) از روي مجموعة انتشار يافته آن، به منظور حفظ اسناد و بالا بردن سرعت اطلاع‌رساني وارد رايانه شود، مسلماً از اقدامات مفيدي است كه كتابخانه بايد در كنار بانكهاي اطلاعاتي ديگر انجام دهد مثل بانك كتابهاي فارسي، بانك كتابهاي غير‌فارسي، بانك نشريات، بانك اسناد و عكسهاي چاپي، بانك فهرست مقالات فارسي، بانك سرگذشت نامه‌ها و جز آن.
به اين نكته مهم توجه داشته باشيم كه عكسهاي تاريخي و اسناد مصور، هنگامي مفهوم مي‌يابد و ارزش پيدا مي‌كند كه به صورتي روشن و دقيق در زمان و مكان شناسانده شود. در واقع تدوين عكسهاي قديمي ايران و تهيه فهرست و انتشار آن، يكي از ضروريات براي شناخت و معرفي فرهنگ ايران در ابعاد مختلف تاريخي، اجتماعي، مردم‌شناسي، فرهنگ عامه و بسياري از زمينه‌هاي ديگر پژوهشي است. هيچ ملتي نيست كه تعداد عكسهاي قديمي و تاريخي آن در جهان به اندازه كشور ما باشد؛ با وجودي كه ما در جهان از اين حيث عقب مانده بوديم و تازه‌ترين دوربينها را پس از مدتها از گذشت تاريخ عكاسي آورديم. قوم ايراني به شها دت مدارك تاريخي‌شان، اولين فرهنگ و قومي است كه به اسناد تصويري اهميت داده و قبل از آنكه دنيا تكنولوژي را به كار بَرَد، در اين عرصه پيشگام بوده است و اين هنر در فرهنگ ملت ايران، پيشينه و ريشة فرهنگي دارد. در آثار مسعودي مثل مروج‌الذهب توصيف شده كه ايرانيها، كتابخانه خاصي در فارس داشتند و در دورة اسلامي هم داير بوده كه شامل اسناد تصويري بوده و اولين ملتي است كه ديكشنري مصور تدوين كرده. كتابهايي كه اكبر‌شاه پادشاه تيموريان هند نوشته مثل خاطرات يا با برنامه يا كتاب تَزوكاي بابُري، يكي از بزرگترين اسناد تصويري در تاريخ به فارسي است. يا كتاب تاريخ جهانگشاي نادري كه اشرف آن را مصور كرده و تمام صحنه‌هاي جنگ نادر را با هنديها نقاشي كرده و حكايت از نقاشان همراه نادر در سفر به هند دارد. يا شخصي مثل ميرزامهدي خان منشي صاحب درّة نادري، نقاشان را با خود همراه كرده، و صحنه‌ها را نقاشي كرده و مانده است. يكي از صاحبنظران تاريخ چين براي بنده نقل مي‌كرد كه براي تأليف كتاب آخرين امپراطور، تنها به چند عكس محدود دست يافتند و اساساً عكسهاي قديمي اين كشور كهنسال بسيار كمياب است. سكه نيز يكي از اسناد تصويري مهم است و هم نقاشي كه در تحقيقات مربوط به لباسها و آيينها و جز آن، استفاده مي‌شود. اكنون، وسايل سمعي بصري نظير ويدئو و جز آن نيز مي‌تواند منبع تحقيقات باشد.
اما آنچه در شناسايي عكسهاي قديمي حائز اهميت و ماية اطمينان تواند بود، اتخاذ روش درست و قابل اعتماد در شناسايي است. علاوه بر روشهاي مقايسه‌اي و تطبيقي كه مستلزم زمينه فرهنگي و ذهني لازم و تيز‌بيني و دقت بسيار است، مشورت و تبادل‌نظر با اشخاص صلاحيت‌دار و ياري گرفتن از صاحبنظراني كه در طبقات سني نزديك به زمان برداشتن عكس باشند در اولويت و اهميت خاص قرار دارد.
و نيز بايد توجه داشت كه در فهرست كردن عكسها، پذيرش روشهاي فرنگي تقريباً همان اشكالاتي را در عكسهاي ايراني خواهد داشت كه اتخاذ طبقه‌بنديها و روشهاي كتابداري فرنگي در كتابهاي اسلامي بوجود آورده است. زيرا بسياري از موضوعات كه در كدگذاري فرنگي پيش‌بيني شده براي موضوعات اسلامي پيش‌بيني نشده است و به عكس در موضوعات اسلامي مطالبي هست كه در موضوعات فرنگي به آن اشاره نمي‌شود. ثانياً مسائل مربوط به فهرست و طبقه‌بندي اسلامي به علت وجود القاب و عناوين متعدد و مخصوصاً نوع شهرت اشخاص در بين طبقات مختلف متفاوت است. مثلاً بين علما و در اصطلاح حوزه، معمولاً به جاي نام شخصيت مرجع بزرگ قرن گذشته ميرزا ابو‌القاسم قمي لقب صاحب قوانين يا محقق قمي به كار مي‌رفت و عامه مردم او را به اسم ميرزاي قمي مي‌شناسند و در متون و مكاتبات تاريخي و سياسي، گاه از او به عنوان ميرزا ابو‌القاسم گيلاني اسم برده شده است. اين مسأله فقط در اعلام ايراني وجود دارد و در اعلام خارجي چنين چيزي نيست.
همين‌طور بعضي‌ها كه طي زندگيشان چند لقب داشتند نزد اشخاص مختلف بر حسب القاب مختلفشان معروفند. چنان كه امين‌السلطان را بعضي اتابك مي‌گويند. تازه امين‌السلطان دو نفرند كه هر دو نفر به يك اندازه به امين‌‌السلطان بودن شهرت داشته‌اند. ميرزا علي‌اصغر خان امين‌السلطان و آقا ابراهيم امين‌السلطان (پدر وي). يا مثلاً مستوفي‌الممالك سه نفرند كه اشتهار هر سه به عنوان مستوفي‌الممالك در حد مست. آقاميرزا يوسف كه علاوه بر مقام وزارت دارايي، صدر‌اعظم نيز بود، و آقا ميرزاحسن كه وزير جنگ، وزير ماليه و صدر‌اعظم بود، و ميرزاكاظم از شخصيتهاي ديگر.
يا مثلاً در سلسلة خانوادة معير‌الممالك سه دوستعلي خان معير‌الممالك وجود دارد كه هر سه به يك اندازه مشهور‌ند. يا مشير‌الدوله‌ها، نصرت‌الدوله‌ها، ظهير‌الدوله‌ها، سپهسالارها، قوام‌الدوله‌ها و غيره در اين شرايط، فهرستگر و محقق بايد قرائن مختلفي را در نظر داشته باشد كه متوجه شود مقصود كدام يك از اينان است.
اساساً در مطالعه احوال اشخاص و رجال معاصر چند نكته قابل ذكر است كه دانستن آن به شناخت افراد و حرفة آنان و بازشناختن اشخاص هم‌لقب كمك مي‌كند.
اول اينكه: ميرزا به معني شاهزاده و لقب براي شاهزادگان دورة قاجار بوده است و لفظ شاهپور در اين دورة بخصوص معمول نبوده است و برخلاف لفظ شاه كه در صفويه آن را مقابل اسم درآورده و شاه اسماعيل و غيره گفته‌اند در دورة قاجار در عقب اسم درآورده‌اند. كلمة ميرزا به اسماي غير از شاهزادگان نيز ملحق شده و لكن در جلو اسم درآمده است و ظاهراً به اين صورت امتيازي بين خانواه سلطنتي و جز آن تلقي مي‌شده است.
دوم اينكه: در دوره قاجار دادن لقب بسيار مرسوم دربار و پادشاهان بوده و اشخاصي يك يا چندين لقب از پادشاهان دريافت مي‌داشته‌اند. همين‌طور بعضي‌ها كه طي زندگيشان چند لقب داشتند نزد اشخاص مختلف برحسب القاب مختلفشان معروفند مثل آنچه در مورد خانواده‌هاي امين‌السلطان، مستوفي‌الممالك، مشير‌الدوله و معير‌الممالك اشاره كرديم.
سوم اينكه: در دورة قاجار دو گروه بودند كه مقرب‌الخاقان گفته مي‌شدند. يكي خواجه‌سرايان كه معمولاً سياه‌پوست و ريش سفيد بوده، در اندرون حرم آمد و شد داشته‌اند. ديگر اشخاصي كه به حسب ضرورت وارد حرم‌سرا مي‌شده‌اند مثل حكيم‌باشي، معير‌الممالك، منشي‌الممالك، مُهردار مُهر همايون، مُهردار مُهر شريف نفاذ، مهر دار مهر مهر آثار، دوات‌دار.
چهارم اينكه: به كسي كه نظم و نسق طوايل سركار خاصة شريفه و دواب پيشكشي كه به اسطبل خاصه مي‌آورده‌اند با او بود اميرآخور گفته مي‌شد. و شخصي كه ريش‌سفيد كل يساولان صحبت و ايشيك آقاسيان و قاپوچيان ديوان و نسق مجلس و ترتيب مجلس‌نشينان و ايستادگان مجلس از اعلي‌ تا ادني با او بود ايشيك آقاسي‌باشي، ناميده مي‌شد. و كسي كه فرمانفرماي يكي از سيزده ولايت (قندهار، شروان، هرات، آذربايجان، چخورسعد، قراباغ و گنجه، استرآباد، كوه گيلويه، كرمان، مرو، شاهي‌جهان، قلمرو عليشكر، مشهد، دارالسلطنه قزوين) بوده است بيگلر‌بيگي خوانده مي‌شد.
اينها مسائل و مشكلات در كار فهرست‌نويسي اسناد مصور تاريخ و شناخت رجال معاصر است. مسائل ديگر اينكه براي پي بردن به هويت اشخاص كه عكسها در مقاطع مختلف سني گرفته شده مسلتزم آشنا بودن چشم است. گاه توجه تنها به پشت‌نويس عكسها بدون تسلط بر آشنايي با رجال بخصوص رجال دورة قاجار كافي نيست به دليل اينكه عكس دورة جواني يك نفر ممكن است با اسمِ تنها يا لقب نامشهورِ اوليه‌اش ذكر شده باشد كه همان شخصيت در سنين شهرت، لقب ديگري داشته باشد. مثلاً سالار لشكر كه در پشت تعدادي از عكسها فقط با دانستن اينكه سالار لشكر همان عبد‌الحسين فرمان‌فرما از رجال برجستة قاجارست قابل تشخيص است. يا ابو‌المله كه همان ميرزا جواد‌خان سعد‌الدوله وزير امور خارجه و وزير تجارت، و وزير مختار ايران در بلژيك باشد يا مكه ايران كه همان توبان آغا فروغ‌الدوله دختر ناصر‌الدين شاه و خواهر تني فخر‌الدوله زن مجد‌الدوله و همسر ميرزاعلي خان ظهير‌الدوله (وزير تشريفات، جانشين صفي عليشاه و بنيانگذار مجمع اخوت) باشد.
و با همه اين تفاسير باز در فهرست‌بندي عكسهاي تاريخي، سرانجام بايد تمام القاب و عناوين عكسهاي دورة مختلف حيات يك نفر به مشهور‌ترين ماده ارجاع داده شود و اين يكي از مشكلات فهرست است.
و لذا ما عيناً نمي‌توانيم روشهاي فرنگي را پياده كنيم به دليل اينكه با مشكلات يادشده مواجهيم. ما بايد همين‌طور كه در مورد طبقه‌بندي كتابهاي اسلامي روشهايي كم و بيش منطبق با شرايط خودمان پيدا كرده‌ايم و پيدا خواهيم كرد. در اينجا هم تنها با توجه به ابعاد مختلف مسائل و مشكلات اين كار، بايد روشهاي خاصي تجربه شود. كاري كه اينجانب در اثر اخير خود عكسهاي قديمي از رجال، مناظر، بناها و محيط اجتماعي ايران و كتاب كارت‌پستالهاي تاريخي ايران انجام داده است.
يكي از جوانب خاص در اهميت كتاب عكسهاي قديمي آن است كه روشنگر فضاها و زوايايي از زيست جامعة ايراني در قرن گذشته است كه در هيچ مجموعة ديگري از عكس، بازسازي آن امكان‌پذير نيست زيرا گيرندگان عكسها، مشكل‌ عكاسان حرفه‌اي آن زمان را نداشته‌اند كه نتوانند از فضاهاي خصوصي زندگي و نحوة زيست زنان، عكس تهيه كنند. در عين حال از لحاظ نبوغ عكس‌برداري از فضاها و مناظر ايران هم، اهميت اين عكسها بسيار قابل توجه است زيرا دوربين عكاسي در لحظه‌هاي سفر، شكار، گشت و گذار ـ هميشه، صحنه‌ها، رويداد‌ها و فراخناي مناظر را ثبت نموده و انسان را به اعماق و زواياي حيات در قرن گذشته رهنمون مي‌گردد.

شيوه‌هاي ثبت و ضبط اسناد مصور
در مورد كيفيت نگهداري اصل عكس و سند، اولين گام ايجاد يك مركز و يا مؤسسه آرشيوي و تعيين سياست‌گزاري براي شناسايي است. انتخاب و سفارش وسايل آرشيوي مناسب عكسهاي تاريخي و اتخاذ طريقي مناسب در بايگاني و نگهداري آنها از ضروريات است و بايد به اين نكته اشاره كنم كه مهمترين امر در مورد عكسهاي قديمي و تاريخي ايران، حفظ اسناد و نگهداري آن در مخزن مناسب و مجهز به روشهاي نوين علمي مانند سيستمِ اعلام خطرِ حريق و گردش هواست. پيشگيري از آسيب ديدن اسناد و فراهم آوردن شرايط فيزيكي و محيطي مناسب مثل توجه به نور، رطوبت، دما، عوامل شيميايي و عوامل فساد و زوال از زمرة توجهات لازم در اين مرحله است. در حال حاضر، يك نوع آرشيو‌هايي به صورت تك عكس وجود دارد كه هر عكس در يك ژاكت قرار داده مي‌شود و اين روش را بيشتر در مورد عكسهاي خيلي نفيس و منحصر براي جلوگيري از ساييدگي و فرسايش به كار مي‌گيرند. نوع ديگر به طريق انباشته است كه معمولاً براي عكسهاي مكرر و داراي درجات كمتري از اهميت به كار گرفته مي‌شود. نوعي نيز، آرشيوهاي آلبومي نام دارد كه هر بايگاني در استاندارد‌هاي خودش، آلبومهاي مشخصي سفارش مي‌دهد كه اين عكسها در آن نگاهداري مي‌شود. و گونه‌هاي مختلف ديگر هست كه فعلاً وارد جزئيات آن لازم نيست بشويم و علاقه‌مندان مي‌توانند در كتابهاي فني به زبان خارجي، مطالب مورد نظر خود را پي‌گيري كنند.
مرحلة بعد: تهيه فيلم از اسناد و عكسهاست به طريقي كه مورد استفادة علاقه‌مندان و مراجعان به اسناد و عكسهاي تاريخي باشد تا بدين ترتيب اصل عكس و سند محفوظ بماند و هر كس نيز كه نياز دارد بتواند از طريق فيلم اسناد به موضوع مورد دلخواهش دسترسي يابد. مرحلة سوم، طبقه‌بندي كردن اسناد و دادن نظم و ترتيب و سرويس‌دهي به محققان با استفاده از روش‌ علمي است به طوري كه امكان دسترسي و استفاده از آنها به سرعت و سهولت انجام گيرد؛ مثل تهيه فهرست روي برگه‌هاي خاص به نام فهرست برگه. پس از اين مرحله، آسيب‌شناسي و مرمت اسناد با توجه به نوع و جنس كاغذ اسناد، جوهر به كار رفته در نوشته‌هاي اسناد و درصد آسيبهاي وارده، مورد توجه قرار مي‌گيرد. در اين مرحله، آن تعداد از اسناد و عكسها كه دچار آسيب شده‌اند يا تشخيص داده مي‌شوند كه در معرض آسيب قرار خواهند گرفت به شيوه‌هاي سنتي و مدرن، مرمت و ياضدعفوني مي‌شوند و آفتها و قارچها را از آن مي‌زدايند و در موارد ضروري، عمل استحكام‌بخشي اسناد انجام مي‌گيرد و پوششهاي مخصوص حفاظتي و بهداشتي به آنها داده مي‌شود تا از ضايعات عكس جلوگيري شود و بر عمر اسناد افزوده شود و اصل مدرك نيز از آسيبهاي احتمالي به دور ماند. بايد دقت كافي شود كه خطوط پشت‌نويسي تاريخي عكسها و مشخصات عكساخانه‌ها و عكس‌برداران كه قرائن مهمي براي تعيين قدمت عكس و سند هستند در هر صورت، محفوظ و آسيب‌ناپذير بماند. آخرين مرحله، تهية تصوير رايانه‌اي و نيز طبقه‌بندي و تهية فهرست عكسهاست به طريقي كه امكان اطلاع‌رساني سريع و صحيح را براي علاقمندان و مراجعان به عكسها و اسناد ممكن گرداند كه به چگونگي روش علمي اين كار، پيش از اين اشاره شد.
در مراكز و سازمانهاي آرشيوي، به جاي طبقه‌بنديهاي معمول در كتابخانه‌ها، عمدتاً روش نمايه‌سازي را به كار مي‌برند كه در واقع داراي نقشه تفصيلي از موضوعها و محتواست و در آ‌ن، جوهرة محتوايي اسناد به صورتي كه براي استفاده‌كننده، دسترس‌پذير باشد استخراج و ارائه مي‌شود. آنچه در اين مورد مهم است سند‌خواني است كه همان‌طور كه پيش از اين اشاره كرديم نياز به تجربه و تخصص دارد. متن اسناد يا آن دسته از عكسها كه از زير‌نويس و توضيحات برخوردار است گاه زيبا، گاه بدخط و گاه بسيار زيبا ولي ناخواناست و بايد از متخصصان در شناسايي و دريافت كمك گرفت. و اساساً عكسها و اسناد هم، از نظر درجه در يك سطح نيستند. بعضي اسناد عمر جاودانه دارند و بعضي عمر چند ساله و پاره‌اي از آنها عمري كاملاً محدود دارند كه پس از انقضاي مدت بايد از مجموعه آرشيو حذف شوند و لذا اسناد و عكسهاي قبل از خريد و تدوين بايد توسط متخصصان موضوعي، ارزيابي و گزينش شوند سپس از روشهاي علمي و مدون كه به بخش‌هايي از آن اشاره كرديم براي سازماندهي و نظم بخشيدن به آنها، استفاده گردد.

منبع:مجموعه مقالات همايش اسناد و تاريخ معاصر، آذر 1381، مركز بررسي اسناد تاريخي

این مطلب تاکنون 4352 بار نمایش داده شده است.
 
     استفاده از مطالب با ذکر منبع مجاز مي باشد.                                                                                                    Design: Niknami.ir