درسی از فروپاشی «سنتو»
روز ۵ فروردین ۱۳۵۸ وزارت امور خارجه دولت موقت با انتشار اطلاعیهای خروج رسمی جمهوری اسلامی ایران از پیمان استعماری سنتو را اعلام کرد. با این خروج زمینه فروپاشی یکی دیگر از معاهدات استعماری غرب در منطقه فراهم گردید.
«سازمان پیمان مرکزی» ( Central Treaty Organization) موسوم به «سنتو» عنوان مجموعهای است که که ابتدا در اسفند ۱۳۳۳ به صورت معاهدهای میان عراق و ترکیه در بغداد به امضا رسید و به «پیمان بغداد» مشهور شد. اما با وقوع کودتای کمونیستی عبدالکریم قاسم در عراق در تیر ۱۳۳۷ و خروج آن کشور از پیمان، مقر این سازمان در اسفند همان سال به ترکیه منتقل شد و از این پس به نام «سنتو» مشهور گردید. سنتو زنجیرهای از همپیمانان آمریکا بود که به صورت دیواری در آسیا و در برابر کمونیسم کشیده شده بود. کشورهای ترکیه، عراق، ایران و پاکستان عضو آن بودند و انگلیس و آمریکا نیز به صورت اعضای ناظر در جلسات آن حضور داشتند و در اصل کارگردانی آن را بر عهده گرفته بودند.
سنتو طی ۲۰ سال فعالیت خود عملکردی جز تامین منافع سیاسی غرب در منطقه خاورمیانه آنهم با بازیگری کشورهای این منطقه و هدایت آمریکا و انگلیس نداشت؛ همان عملکردی که «پیمان سعدآباد»، با عضویت کشورهای ایران و عراق و افغانستان و ترکیه در ۱۳۱۶ برعهده داشت؛ همان عملکردی که پیمان مشابه سنتو با نام «سیتو»، و با عضویت کشورهای جنوب شرقی آسیا در سال ۱۳۳۳ برعهده گرفته بود؛ و همان عملکردی که «سازمان عمران منطقهای» متشکل از کشورهای ایران و پاکستان و ترکیه در ۱۳۴۳ به گردن گرفته بود.
در پیمان سنتو، آمریکای ناظر در تمامی تصمیمات آن دخالت داشت. شکلگیری این پیمان از ابتکارات «جان فوستر دالس» وزیر امور خارجه آمریکا بود که میخواست یک سازمان دفاعی قوی در خاورمیانه به وجود آورد تا از گسترش نفوذ شوروی در این منطقه جلوگیری کند و سنگرهای دفاعی غرب را تکمیل نماید. با این حال دولت آمریکا ترجیح داده بود که خود عضویت این پیمان را نپذیرد تا موجبات تحریک دولت شوروی را فراهم نکند. از این رو آمریکائیها تا پایان عمر سنتو، عضویت در این پیمان را نپذیرفتند اما با معاهدات نظامی دو جانبه با هر یک از اعضای آن، عملاً نفوذ خود را در این سازمان حفظ کردند. سنتو، به منزله دیوار نظامی غرب علیه شوروی سابق بود و پیمانهای ناتو در غرب و سیتو در شرق دور را به یکدیگر متصل میکرد. علت اطلاق «سنتو» به این سازمان نیز آن بود که این تشکل میان قلمرو پیمان «سیتو» در شرق و قلمرو پیمان «ناتو» در غرب قرار گرفته بود. سنتو که در وسط این دو پیمان قرار داشت از یک طرف با عضویت ترکیه به ناتو پیوند داشت و از جهت دیگر با عضویت پاکستان با «سیتو» مرتبط بود.
«جورج کنان» سفیر آمریکا در مسکو در ۱۹۴۷ به دولت متبوع خود پیشنهاد کرده بود، برای مقابله با خطر توسعه طلبی شوروی، سیاست سد نفوذ را به دور شوروی به مرحله اجرا گذارد تا با گذشت زمان، نظام شوروی فروپاشد. پیمانهای ناتو، سیتو و سنتو برپایه این راهکار به وجود آمدند اما پس از فروپاشی بلوک شرق این سازمانها فلسفه وجودی خود را از دست دادند.
آمریکا در خلال 20 سال فعالیت سنتو توانسته بود با گسیل نظامیان خود به داخل نیروهای مسلح ایران، این کشور را به پایگاه دیده بانی و جاسوسی خود علیه شوروی سابق تبدیل کند. در حقیقت آییننامهای که برای پیمان سنتو تدوین شده بود، دربرگیرنده نظریات آمریکا بود و شامل مجموعهای از همکاریهای اقتصادی، سیاسی، نظامی و اطلاعاتی میشد. اتصال راه آهن ایران به ترکیه نیز در همین ارتباط بود. یکی از موارد آیین نامه پیمان سنتو لزوم تشکیل کمیتهای به نام «کمیته مبارزه با خرابکاری» بود که در حقیقت دستورالعملی برای سرکوب هر حرکت ضد استعماری به شمار میرفت، این کمیته نقش عمدهای در سرکوب مبارزات مردمی ایفا میکرد. «کمیته مشترک ضد خرابکاری» که در ۱۳۵۰ خورشیدی با حضور نماینده آمریکا در سنتو و با مشارکت نمایندگان ارتش، ژاندارمری، شهربانی و ساواک شکل گرفت، حاصل همین صلاحدید آمریکایی بود.
همچنین موقعیت استراتژیک ایران و تسلط این کشور بر خلیج فارس و تنگه هرمز که گلوگاه این منطقه و تنها راه صدور نفت از خلیج فارس به شمار میرفت بر اهمیت سنتو افزوده بود. به همین دلیل ایران به عنوان یکی از ارکان اصلی قدرت آمریکا در منطقه در آمده و با پذیرش وظیفه ژاندارمی، قدرت برتر منطقه شده بود. از دیگر اهداف عمده آمریکا و متحدان غربی آن کشور از انعقاد پیمان سنتو این بود که بتوانند چاههای نفت منطقه را تحت کنترل خود داشته و
|