خواندنيهايي از عصر پهلوي دوم | دكتر سيدجلالالدين مدني بخش عمده مفاسد اداري، مالي، اخلاقي و اجتماعي و عوامفريبيهاي عصر پهلوي دوم در دوران 13 ساله نخستوزيري هويدا صورت گرفت. بدون ذكر مقدمه با هم نمونههايي از رويدادهايي كه در آن دوران به وقوع پيوسته بود، ميخوانيم:
نويسنده كتاب «ايران، سراب قدرت» در مورد اشرف خواهر دوقلوي شاه مينويسد: «نقش اشرف از سالهاي اول دهه 1970 به بعد كمتر علني بوده است ولي با وجود اين اشرف يكي از چهرههاي اساسي حكومت شاه سابق بود، او را صاحب زيركترين مغز خانوادة سلطنتي ميدانند و هم با اراده و بيرحمترين آنها، شاه از اشرف در مأموريتهاي حساس سياسي استفاده ميكرد؛ حتي در زمان جنگ دوم جهاني وقتي او را كه زن جواني بود براي مذاكره با استالين فرستاد، سخنگوي حقوق بشر و آزادي زن از جانب شاه در خارج بود قبل از فرح او چهرة نوعدوستانه پهلوي را تبليغ ميكرد، دفتر مخصوص اشرف اهميت ويژهاي داشت، مقامات ارشدي كه به خاطر مصالح سياسي بركنار ميشدند و اما شاه نميخواست از نظر سياسي مملكت بركنارشان بدارد در آنجا جمع ميشدند، و اين دفتر به همين جهت به «گورستان فيلها» معروف شده بود. اشرف با اينكه اغلب در خارج بود در تغييرات و تصميمات مهم دست داشت (ايران سراب قدرت، نوشته رابرت گراهام، ترجمه فيروزه فيروزنيا، ص 172).
* * *
ما سالهاي زيادي فاصله، از سالهاي رژيم سلطنت نداريم و همه تقويمهاي آريامهري را ديدهايم ولي براي اينكه نسلهاي آينده نمايي از جشنهاي سلطنت داشته باشند، قسمتي از اين جشنها را رقم ميزنيم. البته رونق تمام آنها يكسان نبود بعضي همهگيري بعضي اختصاصي و بعضي لااقل برنامههاي تلويزيوني براي مردم داشت. 7 فروردين جشن زادروز شاهدخت ليلا، 21 فروردين تجليل از شجاعان شهيد (منظور استواراني است كه شاه را از خطر نجات دادند)، 4 ارديبهشت سال روز تاجگذاري رضاشاه كبير، 16 اردبيهشت زادروز علياحضرت ملكه مادر، 8 ارديبهشت زادروز والاحضرت شاهپور عليرضا پهلوي، 25 ارديبهشت زادروز والاحضرت شاهپور غلامرضا پهلوي، 4 مرداد سالروز درگذشت رضاشاه، 28 مرداد سالروز رستاخيز ملي، 25 شهريور سالروز آغاز سلطنت شاهنشاه آريامهر، 9 مهر زادروز والاحضرت عبدالرضا، 20 مهر سال روز جشنهاي دوهزار و پانصدمين سال بنيانگذاري شاهنشاهي ايران، 22 مهر زادروز علياحضرت فرح پهلوي شهبانوي ايران!، 4 آبان سالروز ميلاد اعليحضرت همايون شاهنشاه آريامهر!، سالروز تاجگذاري، زادروز والاحضرت اشرف (سه جشن مهم در يك روز!)، 5 آبان زادروز والاحضرت شهناز پهلوي، 6 آبان زادروز والاحضرت شمس، 8 آبان زادروز والاحضرت محمودرضا، 29 آذر سالروز ازدواج فرخنده شاهنشاه و علياحضرت فرح!، 17 دي سالروز اعطاي حقوق اجتماعي به زنان، 6 بهمن سالروز انقلاب شاه و ملت، 15 بهمن روز شكرگزاري به مناسبت رفع خطر از شاهنشاه، 3 اسفند روز رضاشاه كبير (كودتاي 1299)، 8 اسفند روز اعطاي حقوق سياسي به زنان وسيله شاهنشاه آريامهر، 21 اسفند زادروز والاحضرت فرحناز، 24 اسفند زادروز اعليحضرت رضاشاه (روز پدر). البته اين روزها اختصاصي خاندان پهلوي و غالباً مربوط به تولد آنها بود اما روزهايي كه اقدامات مهمي انجام داده بودند، روزي كه شاهنشاه لژيون خدمتگزاران بشر را طرح كرد! روزي كه وزارت فرهنگ كشورها به ايران آمدند! روزي كه شاهنشاه آذربايجان را فتح كرد! روزي كه جنازة رضاشاه به ايران آورده شد! روزي كه شاهنشاه حزب رستاخيز را تأسيس كرد. همه سوژههايي بود كه روزنامهها مقالات خاص و تبريك نامهها داشتند. و مهمتر، روزهايي چون روز پدر، روز مادر، روز پرستار، روز ارتش، روز جذاميها و... هم وسيله تبليغات براي تحكيم رژيم سلطنت شده بود!
* * *
در عصر پهلوي دوم، خزانه دولت به مثابه حساب شخصي شاه بود و پرداختها به دلايل مختلف انجام ميگرفت.
يكي از پرداختها به مؤسسات علمي آمريكا را كه اسناد آن ارائه شده عيناً ميآوريم: «... وزير دربار شاهنشاهي در نامه محرمانه به هويدا نخستوزير مينويسد حسبالامر مطاع مبارك اعليحضرت همايون شاهنشاه آريامهر مقرر است مبلغ يك ميليون دلار جهت كمك به دانشگاه جرج واشنگتن آمريكا از طرف دولت حواله گردد، خواهشمند است دستور فرمائيد اقدام مقتضي در اين باره به عمل آورند و نتيجه را اعلام فرمائيد تا از شرف عرض پيشگاه مبارك همايوني بگذرد. هويدا به خط خود در زير نامه خطاب به مجيدي وزير مشاور و رئيس سازمان برنامه و بودجه مينويسد در امتثال مطاع مبارك ملوكانه ظرف دو هفته از هر محل كه امكان دارد نسبت به تأمين وجه مزبور اقدام نماييد.
در همين زمان قرار ميشود نود و پنج هزار ليره نيز به كالج سنت آنتوني در انگلستان كمك شود، يك ميليون دلار تلگرافي از طريق اردشير زاهدي به دانشگاه جرج واشنگتن هديه ميكند و قراردادي به اين شرح تنظيم ميگردد: «وزارت علوم و آموزش عالي دولت شاهنشاهي ايران به منظور تأسيس كرسي آريامهر در «دانشگاه جرج واشنگتن مبلغ يك ميليون دلار به دانشگاه كمك هديه كردند» بعد دنبال قرارداد ميآيد كه دانشگاه جرج واشنگتن به هزينه دولت شاهنشاهي عدهاي استاد و محقق به ايران ميفرستد، حقوق و مزاياي استادان مطابق موازين دانشگاه به دلار آمريكا به دانشگاه پرداخت ميشود. به علاوه يك فوقالعاده ماهانه به ريال براي اجاره خانة هر يك از اشخاص مزبور جداگانه تعيين و مادام كه در ايران اشتغال داشته باشند پرداخت خواهد كرد و براي هر يك بليط رفت و برگشت خود و خانوادهاش را فراهم بنمايد، در ايران از خدمات بسياري مجاني استفاده كنند...»!!
نخستوزير هويدا طي نامهاي به فريدون هويدا برادرش سفير و نماينده دائم در سازمان ملل مبلغ پنج هزار دلار مورخ 9/4/74 حواله ميكند كه بابت كمك به بخش فارسي دانشگاه نيويورك پرداخت نمايد.
از نخستوزير به امير شيلاتي سفير ايران در پاريس مبلغ ده هزار فرانك مقرري 9 ماهه آخر سال 53 آقاي پروفسور گريشمن و همچنين سيزده هزار و پانصد فرانك مستمري 9 ماهه ورثة بالتازار حواله ميشود. رژيم شاه با اين پولها تبليغات مينمود و آبرو كسب ميكرد.
... پرويز راجي آخرين سفير شاه، در لندن در خاطرات خود از اين بخششها هم گاهي نام ميبرد. در يادداشت مربوط به 24/4/56 مينويسد: «امروز ناهار را با اميرخسرو افشار كه به تازگي از ايران آمده صرف كردم... افشار همچنين ميگفت: اخيراً توسط دربار مبلغ پنجاه هزار دلار به لسلي بلانك كه قرار است كتابي درباره شهبانو بنويسد پرداخت شده است... اسدالله علم وزير دربار اين طور تشخيص داده كه انتشار اين كتاب ميتواند هديه جالبي براي تقديم به شهبانو باشد.»
كار كتاب به آنجا ميرسد كه نويسنده با وجود دريافت مبالغ هنگفتي اظهار غبن ميكند و شهرت و آبروي خود را در خطر ميبيند! همان سفير در خاطرات 30/4/56 عيناً چنين مينويسد: «خانم لسلي بلانك به سفارتخانه آمد و گفت كتابي را كه درباره شهبانو نوشته به پايان برده است ولي ضمناً خوب ميداند كه پس از انتشار كتاب متهم خواهد شد كه نويسندهاي مزدور است و شهرت خود را به پول فروخته است».
گويا در خارج ايران مسابقهاي در اخاذي با عنوان نوشتن كتاب براي خاندان سلطنت وجود داشته و سفراي ايران در كشورهاي اروپا معمولاً دلالي اين كار را عهدهدار بودهاند. همين پرويز راجي در يادداشت مربوط به 28 تير 56 مينويسد: «امروز با جرج وايدن فله در سفارتخانه نهار خوردم كه او پس ازمقداري گفتگو راجع به مسائل بينالمللي صحبت را به اصل موضوع كشاند و رغبت خود را به نوشتن كتابي درباره شاه اعلام كرد وايدن فله ميگفت: چنانچه با او همراهي شود ميتواند كتابي درباره شاه بنويسد كه همتاي كتاب ادگار استو درباره مائو باشد با نام ستارهاي بر فراز ايران!» به صفحات 81 و 82 كتاب خدمتگزار طاووس، خاطرات پرويز راجي مراجعه شود.
1. در نامة 31/1/53 اسدالله علم به هويدا مينويسد: «چنانچه خاطر عزيز مسبوق است علياحضرت فرح پهلوي شهبانوي محبوب ايران! در شبنشيني كه در هتل والدرف استريانيويورك به منظور جمعآوري اعانه جهت مبارزه با سرطان برپاست رياست عاليه را قبول فرموده كه پيام بفرستند و هدايايي مرحمت فرمايند كه عبارت است از يك عدد قالي به مبلغ 4800000 ريال و 20 هزار دلار نقد كه از طرف وزارت دربار حواله شد دستور فرمائيد اين پول را به امور مالي دربار شاهنشاهي حواله نمايند كه در 7/2/53 تصويب و ارسال ميشود.
در نامة ديگري دربار به هويدا مينويسد: از طرف اعليحضرت... چهار تخته قالي و قاليچه به شرح زير:
1. قالي كرك و ابريشم به ارزش 489000
2. قاليچه نائين گل ابريشم به ارزش 36000
3- قاليچة پردهاي نائين 250000، جمعاً 760000 ريال به ترتيب به سه نفر اشخاصي كه ليست آنها ضميمه ميباشد مرحمت گرديد. مبلغ فوق را در وجه دربار حواله نمايند. اسدالله علم، چهار روز بعد در هيأت دولت تصويب و مبلغ خواسته شده تقديم ميگردد.
اينها نمونههايي از هزاران برداشتهاي ساليانه است).
در نامة ديگري خيلي فوري و محرمانه،دربار از دولت ميخواهد 42345 ليره چك ارسال دارند تا بابت 50 درصد ارزش سرويس غذاخوري و كارد و چنگال والاحضرت وليعهد پرداخت شود.
نامهاي ديگر تقاضا ميشود مبلغ 1859883 فرانك فرانسه بابت ارزش اثاثيه كاخ والاحضرت همايون وليعهد در كيش حواله گردد 19/7/35.
در نامه ديگر در 21/7/52 دربار به هويدا مينويسد كه حسبالامر شهبانو 789/54 ليره انگليسي براي سرويس غذاخوري و كارد و چنگال حوالة دربار صادر گردد. نظير اين اسناد زياد است و نمايانگر صرف وجوه ملت (اسناد در كيهان 26 تير 58 انتشار يافته).
طبق اسناد به دست آمده در همين دوره در يك مورد 134 ميليون تومان صرف تعمير كاخهاي سلطنتي ميشود و در همان زمان 28 ميليون تومان هزينه تعمير مدرسه وليعهد ميگردد. (سند منتشره در كيهان، 23 تير 58)
در سند ديگر چنين آمده: «جناب آقاي نخستوزير به فرمان مطاع اعليحضرت همايون شاهنشاه آريامهر مقرر گرديد آپارتمان بانو اسكندر ميرزا همسر مرحوم اسكندر ميرزا در لندن خريداري گردد، به منظور تسريع در اجراي فرامين مطاع آپارتمان مذكور به قيمت 140 هزار پوند (هم ارز ريال) 20673520 ريال و مبلغ 3450 ريال بابت كارمزد جمعاً 20676970 ريال از بودجه سازمان خريداري گرديد مستدعي است اوامر عالي را در مورد واگذاري مبلغ فوق صادر فرماييد، نصيري. مبلغ فوق در 19/8/54 در جلسه هيأت دولت مطرح و تصويب گرديد و به سازمان تأديه شد. (اول مرداد 58 كيهان).
در كيهان 16 خرداد 58 هاشم صباغيان گزارشي داد كه قابل توجه است... خاندان پهلوي از لحاظ تلفن و تلكس 308 ميليون ريال بدهي گذاشتند (از جمله شهناز 3 ميليون، مادر شاه 5/7 ميليون و شمس 13 ميليون) بدهي دربار از لحاظ خاويار به شيلات بيش از 2 ميليون ريال بود. بودجه سفارتخانهها هم از دستبرد اين گروه مصون نبود. فريدة ديبا در سفر به دهلينو ده عدد سفرة كوچك مخصوص به مبلغ 21 هزار روپيه از بودجه سفارت ميخرد و در سفر فرح به عراق فقط كراية 4 نفر از خانمهاي خياط ايتاليايي (به نام باتيني، والنتينو، مركوري و موريس) كه براي تهيه لباس فرح 14 مرتبه رفت و آمد داشتهاند بيش از 2 ميليون ريال پرداخت شده و در آذر 57 بهاي آخرين لباس به مبلغ 22110620 ريال توسط سفارت داده شده است. يك دست لباس ساتن صورتي براي فرحناز در 20/9/56 از مزون ايتاليا به مبلغ 8515932 ريال خريده شده. بدهي خاندان پهلوي به بانكها كه در تاريخ گزارش جمع شد 21707891293 ريال بوده است. دفتر فرح يكي از مراكز مهم فساد مالي بود، خريدهاي آن نشان ميدهد مثلاً سه عدد ستون و يك گوي از مفرغ از ايتاليا به مبلغ يك ميليون دلار خريداري شده. يك مجسمة نيم تنة برنزي از فرح توسط ژاپنيها به مبلغ 50 هزار دلار، كتابي در پنجاه جلد تهيه شده هر جلد 50 هزار ريال. همين دفتر از جري لوئيس هنرپيشه آمريكايي كه خودش اظهار علاقه نموده براي برنامة هنري به ايران بيايد دعوت كرده هزينههاي گزاف مسافرت وي را دولت پرداخته و مبلغ پنجاه هزار دلار هم دستمزد دريافت داشته و البته بليط هواپيماي دوسره او و همراهانش از آمريكا و تدارك اركستر 20 نفري خاص! جداگانه بوده است. تمام اين اقدامات براي 60 دقيقه برنامه هنري انجام گرفته است.
* * *
در مورد هوسراني و شهوتپرستي شاه و خاندان سلطنت و به طور كلي هيأت حاكمه بسيار نوشته و گفتهاند. در اينجا ما بدون هيچگونه توصيف يكي از خاطرات پرويز راجي كه به شكل يادداشت 22 خرداد 57 در كتابش چاپ كرده و ترجمه آن با عنوان خدمتگزار طاووس از جانب انتشارات اطلاعات در سال 64 منتشر شده و از جريانات معمولي و روزانه شاه بوده عيناً نقل ميكنيم:
«دوشنبه 12 ژوئن 1978 (22 خرداد 1357) امشب حدود ده نفر را به شام در سفارتخانه ميهمان كرده بودم كه بين آنها لرد دادلي و همسر جذابش «مورين» نيز حضور داشتند. بعد از صرف شام موقعي كه به اتفاق ميهمانان در سالن پذيرايي نشسته بوديم لرد دادلي گفت: «همسرم مورين اولين بار نيست كه در سالن پذيرايي سفارت ايران به عنوان ميهمان نشسته است». و بعد خود مورين به توصيف ماجرا پرداخت و گفت: «دقيقاً يادم نيست سال 1959 بود يا 1960 در آن موقع كه هنوز با همسر فعليم ازدواج نكرده بودم و تنها به عنوان دوستدخترش با او معاشرت داشتم يك شب به من تلفن شد كه آيا حاضرم شام ميهمان شاه ايران باشم يا نه؟ و بعد هم يك اتومبيل ليموزين به دنبالم آمد تا مرا براي شركت در ميهماني شام به سفارت ايران ببرد. موقعي كه وارد سفارتخانه شدم ديدم كه حدود 20 نفر مرد در همين سالن حضور دارند و هنوز چندي نگذشته بود كه شاه هم وارد شد. او كه به نظر من مرد جذابي نميآمد يكي دو بار با بياعتنايي نگاهي به من انداخت و بعد كه در همين اطاق شام خورديم ميهمانان شروع به بازي كاردينال يا چيزي شبيه آن كردند به اين شكل كه هر كدام ميبايست يك ليوان مملو از ويسكي را يك نفس بنوشد و به دنبال آن بعضي حركات پرپيچ و تاب را انجام دهند، بعد از مدتي ميهمانان يكي يكي سالن را ترك كردند و موقعي كه ديگر هيچكس ديگر غير از من و شاه در سالن نماند، شاه به طرفم آمد و در حالي كه اين بار به نظرم مردي باوقار و جذاب و دوستداشتني ميرسيد ابتدا يك صحنه موزيك تانگو روي گرامافون گذاشت و بعد از من تقاضاي رقص كرد كه البته از پذيرفتن درخواست او سر باز زدم. ضمناً هم بايد بگويم صرفنظر از حرفهايي كه ديگران ممكن است پشت سرم بزنند من آن شب واقعاً دست از پا خطا نكردم و همچنين هر آنچه را كه در مورد روابطم با ملكحسين هم ميگويند تكذيب ميكنم...»
* * *
شاه با اين همه مفاسد، زماني با اوريانا فالاچي در مصاحبهاي گفت: نيرويي كه ديگران نميبينند مرا همراهي ميكند، يك نيروي عرفاني، وانگهي من پيامهايي دريافت ميكنم! پيامهاي مذهبي، من خيلي مذهبي هستم به خدا باور دارم و همواره گفتهام كه اگر هم خدا وجود نميداشت بايد اعتراف ميكرديم... من از پنج سالگي با خدا زندگي ميكنم از زماني كه الهاماتي به من شد، ... تعجب ميكنم كه از الهاماتي كه به من شده شما نميدانستيد. همه ميدانند كه الهاماتي به من شده است من حتي اين را در زندگينامهاي نوشتهام... دوبار به من الهام شده است: يك بار در پنج سالگي و بار دوم در شش سالگي... من حضرت قائم را ديدم من دچار يك حادثه شدم، روي يك صخره افتادم... او خود را ميان من و صخره جا داد، من او را ديدم نه در رؤيا، در واقعيت... كسي كه همراهم بود او را نديد (مصاحبه با تاريخ، فالاچي، ج 2، ص 8).
* * *
در مجله نيويورك تايمز سلسله مقالاتي به عنوان افشاگري مايكل بارنر نماينده ايالت مريلند و عضو حزب دمكرات آمريكا دربارة رشوه دادنهاي هنگفت مأمورين سفارت ايران و ساواك به مسئولين بلندپايه آمريكا داشت كه روزنامه اطلاعات در شمارههاي مورخ 7 و 8 اسفند 1357 ترجمه آن را آورد. قسمتي از آن مربوط به استفاده از فحشا و مواد مخدر است كه مينويسد: «... استفاده از حربة سكس و ترياك در منزل اردشير زاهدي سفير ايران براي جلب سياستمداران متنفذ آمريكا ورد زبان محافل واشنگتن است... بعد از ساعتي معارفة زاهدي به جواني كه محافظ بود دستور داد تا منقل ترياك و حشيش را بياورد همه دور و بر او لم داده بودند وافور ترياك را به هم رد ميكردند بعد از مدتي زاهدي به يكي از زنان مجلس (آنها اغلب فاحشه بودند كه معمولاً ... آنها را پيدا ميكرد ولي بعضي نيز از كارمندان سفارت بودند!) ميگفتند برقصد او در جمع شروع به رقصيدن و لخت شدن ميكرد در حالي كه ايرانيها و ميهمانان تماشا ميكردند. جملات ركيك و زننده بر زبان ميآوردند و به اعمال جنسي مشغول ميشدند ... در يكي از پارتيها... نماينده كنگره ال اف را ديدم او ميهماني افتخاري بود... او ترياك نكشيد ولي زاهدي زنهاي مجلس را به نوبت جلو او رژه برد و انتخاب اول را به او محول كرد و او يكي از زنان ايراني را انتخاب كرد و...».
* * *
يكي از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي در اواخر سال 59 توسعة فحشا در رژيم سابق را با آمار مربوط به تهران چنين نشان داد: «40 كارخانه توليد مشروب، 600 اغذيهفروشي با مشروبات الكلي در تهران، 200 مشروبفروشي الكلي علني. مصرف روزانة آبجو تهران روزي 400000 بطري بوده. 160 عشرتكده دائر بوده. در يكي از مراكز فساد 14 هزار ژتون در يك روز فروخته شده. 2700 زن فاسد و 1120 خانه فساد دائر بوده است...» (به صورت مجلس مذاكرات مجلس رجوع شود.)
منبع:
تاريخ سياسي معاصر ايران
دفتر انتشارات اسلامي
ج دوم
این مطلب تاکنون 4845 بار نمایش داده شده است. |
|
|
|