اولين مصاحبه امام | «لوسين ژرژ» خبرنگار روزنامه فرانسوي لوموند در چهارم ارديبهشت 1357 موفق به انجام مصاحبه جامعي با امام خميني گرديد. اين مصاحبه كه خبرنگار لوموند آن را اولين مصاحبه آيتالله خميني ناميده عليرغم اختناق سياسي حزب بعث صورت گرفت. لوسين ژرژ درباره اين مصاحبه كه متن آن در 16 ارديبهشت 1357 در لوموند به چاپ رسيد، چنين مينويسد:
از آغاز سال جاري مسيحي، قيامهاي بزرگي مرتباً در ايران، از قم گرفته تا تبريز، به وقوع پيوسته و شهرهاي متعددي را زير آتش خود گرفته است. در همين هفته نيز كار درس و بحث در چند دانشگاه واقع در تهران به هم خورده است. گرچه بعضي مخالفان چپ و چپ افراطي، در اين جنبشها كه بر ضد رژيم شاه است شركت دارند ولي به نظر ميرسد كه الهامدهندگان عمده و اصلي اين جنبشها رهبران مذهبياند... به هر حال به طور منظم و مرتب، تظاهركنندگان نام رهبر مذهبي شيعيان جهان يعني آيتالله خميني را تكرار ميكنند.
آيتالله خميني از سال 1963 به حال تبعيد در عراق به سر ميبرد. در روز 29 اكتبر 1977 مرگ مشكوك پسر ايشان در عراق و انتشار مقالة توهينآميزي عليه آيتالله خميني در روزنامههاي دولتي، منشأ عصيان و طغياني گرديد كه پس از آن تاريخ، نيروهاي مذهبي را عليه شاه به طور جديتري به حركت درآورد. هر چند آيتالله خميني كه از مخالفان سرسخت رژيم شاهنشاهي است، مرتباً بيانيهها و اعلاميههايي خطاب به مردم صادر ميكنند و آنها را به قيام وعصيان فراميخوانند. ولي هيچگاه تاكنون با مطبوعات خارجي مصاحبهاي به عمل نياوردهاند. ايشان در تبعيدگاه خود – نجف (عراق) – فرستادة مخصوص لوموند را به حضور پذيرفت.
آيتالله خميني با چهرهاي لاغر كه محاسني سفيد آن را كشيدهتر ميكرد، با بياني متهورانه و لحني آرام، به مدت دو ساعت با ما سخن گفت. حتي وقتي به اين مطلب و تكرار آن ميپرداخت كه ايران بايد خود را از شرّ شاه خلاص كند و نيز هنگامي كه به مرگ پسرش اشاره ميكرد، نه آثار هيجان در صدايش ديده ميشد و نه در خطوط چهرهاش حركتي ملاحظه ميگرديد. وضع رفتار و قدرت تسلط و كفّ نفس او خردمندانه بود. آيتالله به جاي آن كه با فشار بر روي كلمات، ايمان واعتقاد خود به مخاطبش ابلاغ كند، با نگاه خود چنين ميكرد، نگاهي كه همواره نافذ بود؛ اما هنگامي كه مطلب به جاي حساس و عمدهاي ميرسيد، تيز و غيرقابل تحمل ميشد. آيتالله، عزمي راسخ و كامل دارد و در صدد قبول هيچگونه مصالحهاي نيست. مصمم است كه در مبارزة خود عليه شاه تا پايان پيش برود... .
در حال حاضر در ايران و به نام همين پارساي زاهد 76 ساله است كه قيامهاي متعدد به وقوع ميپيوندد. اين قيامها كه عناوين و موضوعات مذهبي دارند خيلي بيشتر از آنچه جبهه مخالف چپ رژيم شاه را به خطر بيندازد، رژيم مذكور را به طور جدي به خطر انداخته است.
اكنون ما در حضور آيتالله در اتاقي 2×3 متر و در خانهاي هستيم كه در دورترين قسمت نجف واقع است. شهري كه از لحاظ وضع جغرافيايي يكي از بدترين مناطق كويري عراق است. در راه نجف و بغداد بادي سخت برخاست و شنهايي را به حركت درآورد. شدت باد به اندازهاي بود كه اتومبيل ما را مانند پر كاهي جابهجا ميكرد و بالاخره آن را در يك توده شن بيحركت ساخت. رانندة ما اين را خشم وغضب خداوندي ميدانست و به تلاوت آياتي از قرآن پرداخت. در اينجا كه سرزمين مقدس مسلمان شيعي است، همه جا خداوند عادل و عدالتخواه و عدالتگستر آنان حاضر و ناظر است. مرقد علي نخستين امام و داماد پيغمبر در نجف است و در كربلا نيز مرقد امام حسين سومين امام و نوادة پيغمبر قرار دارد. قبور اين امامان در زير گنبدي قرار دارد كه از خارج طلاكاري است و تلألؤ و لمعان آن بينهايت است، و از داخل نيز با هزاران آيينه درخشان آذين شده است. اين دو امام و فرزندان امام حسين تا امام يازدهم، همگي توسط غاصبان اموي وعباسي به قتل رسيدهاند، معذلك اين ثروت نمايان در متن فقر بينهايت محيط تعجبآور نيست. در واقع، اين امر خود بياني است از حالت انتقام مردمان شيعيانديش از غاصبان حق امامانشان. اسلام شيعي، كه پيروانش در سراسر جهان يك ششم مسلمانان را تشكيل ميدهند، مدت ده قرن است كه در انتظار امام دوازدهم هستند؛ امامي كه حكومت حق را برقرار خواهد كرد و بر روي زمين عدالت را مستقر خواهد ساخت. گرچه اماكن مقدس شيعيان در مملكت عراق واقع است كه نصف جمعيت آن شيعه هستند ولي شيعيان خصوصاً در ايران ساكنند. در حقيقت از 33 ميليون ايراني 93 درصد شيعه هستند و آيا كسي كه اين تودة شيعه را كه هنوز ايماني شديد و سوزان به حركتشان درميآورد، تحت تسلط و كنترل خود دارد و بر ايران فرمانفروايي ميكند، همين پارساي كهنسال يعني آيتالله خميني است كه داراي چنين قدرتي است؟
شاه وي را در 1963 از ايران تبعيد كرد، و از (1965) و پس از طي يك دوران تبعيدي در تركيه، در نجف به سر ميبرد و مرگ پسرش دليلي براي قيامهاي متوالي شده است كه هر چند يك بار، ايران را به لرزه درميآورد.
در پيچ يكي از كوچههاي تنگ نجف كه خانههايش براي آن كه سپري در مقابل تابش سوزان آفتاب باشد، سخت به هم فرورفته است، مسكن محقر آيتالله خميني قرار دارد. اين خانه نظير مسكن فقيرترين افراد نجف است. در سه اتاق اين خانه، حداكثر دوازده تن از نزديكان وي حضور داشتند. در اين مسكن محقر، از قدرت رؤساي شورش و يا رؤساي جبهه مخالف كه در تبعيد به سر ميبرند، هيچ نشان و علامتي ديده نميشود و اگر آيتالله خميني قدرت آن را دارد كه ايران را به حركت درآورد و قيام برانگيزد، اين قدرت مسلماً ناشي از تسلط و اقتدار وي بر افكار مردم ايران است؛ اقتداري كه پس از تبعيد وي از ايران به جاي آن كه كم شود، ده برابر شده است.
آيتالله كه مردي متين و كم سخن است تا به حال هيچگاه خطاب به مطبوعات بينالمللي مطلبي بيان نكرده است و بنابراين، مصاحبه حاضر با لوموند نخستين مصاحبة ايشان است.]
سئوال: [شاه شما را متهم ميكند كه مخالف تمدن و گذشتهگرا هستيد؛ جواب شما به اين مطلب چيست؟]
جواب: اين خود شاه است كه عين مخالفت با تمدن است و گذشتهگراست. مدت پانزده سال است كه من در اعلاميهها و بيانيههايم خطاب به مردم ايران مصراً خواستار رشد و توسعة اقتصادي و اجتماعي مملكتم بودهام. اما شاه سياست امپرياليستها را اجرا ميكند و كوشش دارد كه ايران را در وضع عقبماندگي و واپسگرايي نگاه دارد. رژيم شاه رژيمي ديكتاتوري است. در اين رژيم، آزاديهاي فردي پايمال و انتخابات واقعي و مطبوعات و احزاب از ميان برده شدهاند. نمايندگاه را شاه با نقض قانون اساسي تحميل ميكند. انعقاد مجامع سياسي – مذهبي ممنوع است. استقلال قضايي و آزادي فرهنگي به هيچوجه وجود ندارد. شاه قواي سهگانه را غصب كرده است و يك حزب واحد(1) ايجاد نموده است. از اين بدتر، پيوستن به اين حزب را اجباري كرده است و از متخلفان انتقام ميگيرد.
كشاورزي ما كه توليدش حتي تا 23 سال پيش اضافه بر احتياجات داخليمان بود و ما صادركنندة اين مازاد بوديم، فعلاً از ميان رفته است. مطابق ارقامي كه نخستوزير شاه در دو سال پيش به دست داده است، ايران 93 درصد از مواد غذايي مصرفي خود را وارد ميكند. و اين است نتيجة به اصطلاح اصلاحات ارضي شاه!
دانشگاههاي ما نيمي از سال بسته است و طلاب و دانشجويان ما هر سال چندين بار مضروب و مجروح ميگردند و به زندان افكنده ميشوند. شاه اقتصاد ما را از ميان برده و درآمد حاصل از نفت را كه ثروت آينده مردم ماست تبذير ميكند و آن را براي خريد اسلحههايي به كار ميبرد كه جنبه تجملي و قيمتهاي سرسامآور دارد و اين امر به استقلال ايران صدمه ميزند. من مخالف شاه هستم؛ درست به دليل آنكه سياست وي كه وابسته به قدرتهاي خارجي است، پيشرفت مردم را در معرض خطر قرار ميدهد. هنگامي كه شاه ادعا ميكند كه ايران را به مرز «تمدن بزرگ» ميرساند، دروغ ميگويد و اين مطلب را بهانه قرار داده است تا ريشه استقلال مملكت را قطع كند و خون مردم را جاري سازد. كارگران، كشاورزان، دانشجويان، كسبه و زنان و مردان عليه قدرت ارتجاعي و گذشتهگرايي وي مبارزه ميكنند. به دليل اين واقعيتهاي غيرقابل بحث است كه شاه كوشش ميكند موضع مخالف ما را در قبال رژيمش وارونه جلوه دهد و ما را مخالف تمدن و گذشتهگرا قلمداد كند. اگر ما موفق به سرنگون كردن رژيم او شويم، او براي كارهايي كه بر ضد پيشرفت و ترقي اقتصادي و فرهنگي مردم كرده است محاكمه خواهد شد؛ و آن روز تمامي عالم از جنايات وي آگاه خواهند گرديد.
- [شاه شما را مخالف با تمدن قلمداد ميكند؛ شما نيز همين اتهام را به شاه برميگردانيد و اين مطلب لزوماً قانعكننده نيست. لطفاً ممكن است موضع و موقع خود را راجع به سه موضوع اصلي ايران بيان بفرماييد: اصلاحات ارضي، صنعتي كردن مملكت، و زنان]
- هدف از اصلاحات ارضي شاه، خصوصاً اين بود كه بازاري براي كشورهاي خارجي، خصوصاً آمريكا، ايجاد كند. اما اصلاحات ارضياي كه ما خواستارش هستيم، كشاورز را از محصول كارش بهرهمند خواهند ساخت و مالكاني را كه برخلاف قوانين اسلامي عمل كردهاند مجازات خواهد كرد.
- [زمينهايي كه گرفتهاند، به مالكان قديمياش برگردانيده خواهد شد؟]
- مسلماً نه، درست همين مالكان در طول سالها درآمدهايي را روي هم انباشته بودند، بيآنكه مقررات اسلام را در خصوص توزيع آنها اجرا نمايند. بدين ترتيب ثروتي را كه حق جامعه بوده و بايد به جامعه برسد در نزد خود نگه داشته و برخلاف قوانين اسلامي عمل كردهاند و ثروتمند شدهاند. بنابراين اگر ما به قدرت و حكومت برسيم، ثروتهايي كه اين مالكان به ناحق متصرف شدهاند، ضبط خواهيم كرد و بر اساس حق و انصاف، مجدداً ميان محتاجان توزيع خواهيم كرد.
در خصوص صنعتي كردن مملكت، كاملاً با اين امر موافقيم ولي ما خواستار يك صنعت ملي و مستقل هستيم كه در اقتصاد مملكت ادغام شده و همراه با كشاورزي در خدمت مردم قرار گيرد، نه يك صنعت وابسته به خارج بر اساس مونتاژ؛ نظير صنعتي كه فعلاً در ايران مستقر ساختهاند. سياست شاه از لحاظ صنعتي و كشاورزي، مملكت ما را به نفع قدرتهاي استعماري به صورت يك جامعة مصرفي درآورده است.
در خصوص زنان، اسلام هيچگاه مخالف آزادي آنان نبوده است، بر عكس اسلام با مفهوم زن به عنون شيء مخالفت كرده است و شرافت و حيثيت او را به وي باز داده است. زن مساوي مرد است. زن مانند مرد آزاد است كه سرنوشت و فعاليتهاي خود را انتخاب كند؛ اما رژيم شاه است كه با غرق كردن آنها در امور خلاف اخلاق، ميكوشد تا مانع آن شود كه زنان آزاد باشند. اسلام شديداً معترض به اين امر است. رژيم آزادي زن را البته نظير آزادي مرد از ميان برده و پايمال ساخته است.زنان مانند مردان زندانهاي ايران را پر كردهاند. در اينجاست كه آزادي آنها در معرض تهديد و در خطر قرار گرفته است. ما ميخواهيم كه زنان را از فساد، كه آنان را تهديد ميكند، آزاد سازيم.
- [دربارة لفظ «ماركسيسم اسلامي» كه رژيم مرتباً استعمال ميكند چه فكر ميكنيد؟ آيا با دستجات چپ افراطي روابط سازماني داريد؟]
- اين شاه است كه اصطلاح مذكور را به كار برده است و اطرافيانش از او تبعيت كردهاند. اين مفهوم مفهومي نادرست و حاوي تناقض است و براي از اعتبار انداختن و از بين بردن مبارزه مردم مسلمان ما بر ضد رژيم شاه است. مفهوم اسلامي كه بر اساس توحيد و وحدانيت خداوند بنا شده است با ماترياليسم در تضاد است. اصطلاح «ماركسيسم اسلامي» يك اصطلاح خلاف حقيقت است. به عبارت ديگر، شاه و دستگاه تبليغاتياش از اتحاد «ارتجاع سياه» و «خرابكاري سرخ» نيز هدفي را كه گفتيم تعقيب ميكند؛ بدين معنا كه وي ميخواهد مردم مسلمان را وحشتزده سازد و بذر ابهام را در آنها بپراكند، تا مخالفتشان را نسبت به رژيم كه جامع و غيرقابل بحث و انكار است از ميان ببرد. هيچگاه ميان مردم مسلماني كه بر ضد شاه در حال مبارزهاند و عناصر ماركسيست افراطي يا غيرافراطي اتحاد وجود نداشته است. من همواره در اعلاميههاي خود خاطرنشان ساختهام كه مردم مسلمان بايستي در مبارزه خود همگون و متجانس باقي بمانند و از هر نوع همكاري سازماني با عناصر كمونيست برحذر باشند. بدين ترتيب با اتحاد بين تمام مسلمانان است كه ما با شاه مبارزه ميكنيم و خواهيم كرد؛ و به همين دليل است كه شاه سعي دارد مباني مبارزهاي ما را وارونه جلوه دهد.
- [با توجه به فقد روابط سازماني، آيا يك اتحاد تاكتيكي را با ماركسيستها براي سرنگون كردن شاه در نظر داريد؟ و روش و طرز رفتار شما با آنان پس از موفقيت اجتماعيتان چگونه خواهد بود؟]
- نه، ما حتي براي سرنگون كردن شاه با ماركسيستها همكاري نخواهيم كرد. من همواره به هواداران خود گفتهام كه اين كار را نكنند. ما با طرز تلقي آنان مخالفيم. ما ميدانيم آنها از پشت به ما خنجر زدهاند و اگر روزي به قدرت برسند، رژيمي ديكتاتوري برقرار خواهند كرد و اين مخالف روح اسلام است. اما در جامعهاي كه ما به فكر استقرار آن هستيم، ماركسيستها در بيان مطالب خود آزاد خواهند بود؛ زيرا ما اطمينان داريم كه اسلام دربردارندة پاسخ به نيازهاي مردم است. ايمان و اعتقاد ما قادر است كه با ايدئولوژي آنها مقابله كند. در فلسفه اسلامي از همان ابتدا مسئله كساني مطرح شده است كه وجود خدا را انكار ميكردهاند. ما هيچگاه آزادي آنها را سلب نكرده و به آنها لطمه وارد نياوردهايم. هر كس آزاد است كه اظهار عقيده كند ولي براي توطئه كردن آزاد نيست.
- [به نظر شما علت شعلهور شدن قيامهاي ايران چيست؟ چرا اين طغيانها در حال حاضر رخ داده است؟]
- فشار و قهري كه شاه و پدرش اعمال كردهاند، بدبختيهايي كه ملت ما دچارش شده است، مردمي كه از آزادياشان، استقلالشان، پيشرفتشان و زندگي خوبشان محروم شدهاند، وعدههايي دروغي كه در پانزده سال اخير مغزشان را پر كرده است، روي هم رفته منشأ تظاهرات مذكور است. خرابي وضع اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و وسعت دامنه قهر و فشار، به درجه تحملناپذيري رسيده است. آخرين قيامها مقدمة انفجار عظيمي است كه نتايجش غيرقابل محاسبه است. هدف از ضدتظاهراتي كه پليس در مقام مقابله و با شركت افراد مزدور ترتيب داده است و هدف از كشتارهايي كه در هر شهر و روستا پيش ميآيد آن است كه مانع سرنگون شدن شاه گردد.
- [فكر ميكنيد كه فرزند شما به قتل رسيده است؟ اگر چنين نيست چرا مرگ وي علت انفجار تظاهرات شده است؟]
- من با قطع و يقين نميتوانم بگويم چه اتفاقي افتاده است ولي ميدانم كه او شب قبل از درگذشتش صحيح و سالم بود و مطابق گزارشهايي كه به من رسيده است، اشخاص مشكوكي آن شب به خانة وي رفتهاند و فرداي آن شب او فوت كرده است. چگونه؟ من نميتوانم اظهارنظري بكنم. نارضايي مردم به اين مناسبت ابراز شد. مسلماًمردم خدمتگزاران خود را دوست ميدارند و مرا و نيز پسرم را نيز خدمتگزار خود ميدانند. دنبال اين جريان هر كشتاري كه رژيم ترتيب داد، تظاهرات تازهاي را به مناسبت چهلم كشتهشدگان موجب گرديد. اما مطلب اصلي و اساسي، پسر من نيست. مسئله اساسي، عصيان و قيام همةمردم بر ضد ستمگراني است كه بدانها ستم ميكنند.
- [برنامه سياسي شما چيست؟] آيا ميخواهيد كه رژيم را سرنگون سازيد؟ به جاي اين رژيم، چه نوع رژيمي را برقرار خواهيد كرد؟]
- كمال مطلوب ما ايجاد يك دولت و حكومت اسلامي است؛ معذلك نخستين اشتغال حاضر ما سرنگون كردن اين رژيم خودسر و خودكامه است. در مرحلة اول بايستي قدرتي به وجود آوريم كه به احتياجات اساسي مردم پاسخ دهد.
- [مقصودتان از حكومت اسلامي چيست؟ آنچه از اين تعبير، خود به خود، به ذهن ميآيد امپراتوري عثماني و يا عربستان سعودي است.]
- تنها مرجع استناد براي ما، زمان پيغمبر و زمان امام علي است.
- [آيا به نظر شما بازگشت به قانون اساسي 1906(2) يك راهحل معتبر است؟]
- قوانين اساسي و متمم آن به شرط آن كه مورد اصلاح قرار گيرد، ميتواند مبناي دولت و حكومتي باشد كه ما توصيه ميكنيم؛ اين حكومت در خدمت آرمان اسلامي قرار ميگيرد.
- [ آيا اين قانون اساسي، رژيم سلطنتي را حفظ خواهد كرد و يا حكومت جمهوري را در مدنظر داريد؟]
- رژيمي كه ما برقرار خواهيم كرد به هيچوجه رژيم سلطنتي نخواهد بود. اين مطلب خارج از موضوع است و مطرح نيست.
- [به سلطنت رسيدن پسر شاه فعلي براي شما قابل قبول خواهد بود؟]
- ما مخالف پدر شاه بوديم و مخالف شاه فعلي و مخالف همة سلسلهاش هستيم؛ زيرا مردم ايران آن را نميخواهند.
- [آيا خود شما در نظر داريد كه در رأس آن قرار گيريد؟]
- شخصاً نه. نه سن من ونه موقع و نه مقام من، و نه ميل و رغبت من متوجه چنين امري نيست. اگر موقعيت پيش آيد، ما در ميان كساني كه در جريان مفاهيم وفكر اسلامي مربوط به حكومت هستند، شخصي و يا اشخاصي را كه مستعد تعهد چنين امري باشند انتخاب خواهيم كرد.
- [شما همواره در مقابل درخواستهاي مطبوعات بينالمللي سكوت را حفظ كردهايد؛ چرا؟]
- مطبوعات بينالمللي بيشتر به دبدبه و كبكبه و طمطراق و تشريفات رسمي توجه دارند: تخت جمشيد، تاجگذاري شاه و ... يا در حد اعلاء توجهشان معطوف به قيمت نفت است، نه به بدبختيهاي مردم ايران و يا فشاري كه تحمل ميكنند. ظاهراً شاه هر سال صد ميليون دلار براي تبليغاتش در خارج پول خرج ميكند. از اينجهت من در طول پانزده سال گذشته – خصوصاً به من گفتهاند روزنامه شما مستقل است و به مسائل واقعي ايران از قبيل شكنجهها، كشتارها و بيعدالتيها ميپردازد. من اميدوارم كه اين مصاحبه به آشنا ساختن آرمان مردم من كمك كند – حرفهاي خود راخطاب به مردم ايران زدهام و همين كار را ادامه خواهم داد.
- [آيا سياست موافق شاه در قبال اسرائيل يكي از دلايل مخالفت شما با رژيم است؟]
- آري؛ زيرا اسرائيل سرزمين يك قوم مسلمان را اشغال كرده و جنايات بيشماري مرتكب شده است. عمل شاه در حفظ روابط سياسي با اسرائيل و دادن كمك اقتصادي به وي، برخلاف مصالح و منافع اسلام و مسلمانهاست.
- [ آيا آرزومند آن هستيد كه ايران عليه اسرائيل در جرگة كشورهاي عربي وارد شود؟]
- من همواره مصراً خواستهام كه مسلمانان سراسر جهان متحد شوند و بر ضد دشمنانشان از جمله اسرائيل مبارزه كنند. متأسفانه دعوتهاي مرا رژيمهاي مختلفي كه در كشورهاي مسلمان بر سر كار آمدهاند، نشنيدند. من اميدوارم كه بالاخره اين دعوتها شنيده شود. من در اين راه پايداري خواهم كرد.
- [آخرين رشته عمليات نظامي اسرائيل منجر به اشغال يك سرزمين عربي ديگر يعني جنوب لبنان شده است كه مردمانش شيعهاند. در اين باره چه فكر ميكنيد؟]
- مردم جنوب لبنان بايد به هر وسيلهاي كه شده به خانههاي خود بازگردند و وظيفه دارند كه براي بازپس گرفتن سرزمين خود مبارزه كنند، پيش از آن كه اسرائيليها مردم خودشان را در آنجا مستقر سازند. شخص من از مردم ايران و شيعيان جهان درخواست كردهام كه به كمك برادران خود در جنوب لبنان بشتابند. اين دعوت نتايجي داشته است اما تنها حكومتها هستند كه امكان دارند به اسرائيل فشار بياورند كه مجبور به تخلية اين سرزمين بشود.
- [يك دسته از سربازان ايراني جزء نيروهاي ملل متحد در جنوب لبنانند؛ فكر ميكنيد كه اين كمك مثبت است؟]
- ما رژيم ايران را تجربه كرديم؛ هيچ دليلي وجود ندارد كه بتوان باور كرد كه اين رژيم كه همواره به ضرر اعراب و به اسرائيل كمك كرده است، اين بار در خدمت يك آرمان مقدس عمل كند. به اعتقاد من، كار ايران بيشتر به اين جهت است كه مانع از اظهار عقيده دشمنان اسرائيل بشود.
- [موقع و موضع شما در قبال آمريكا چيست؟]
- در طي بيانيهها و اعلاميههاي پانزده سال اخير خود چندين بار موضع و موقع خودم را در قبال آمريكا و قدرتهاي بزرگ ديگري كه از ثروتهاي ممالك فقير بهرهبرداري ميكنند، بيان كردهام. آمريكا عمال خود را در اين ممالك تحميل و بعد خشونتي را كه به مردم تحميل ميشود تأييد ميكند. آمريكا كه منشأ كودتاي 1332 و بازگشت و حفظ شاه بر سر قدرت است، سياست خود را تغيير نداده است. تا وقتي كه وضع بدين منوال است، موضع و موقع من در قبال آمريكا همچنان تغييرناپذير خواهد ماند.
- [آيا مثل برخي فكر ميكنيد كه آمريكا ميخواهد يك رژيم آزادمنش ليبرال در ايران مستقر سازد؟]
- يعني اعلاميه راجع به احترام و رعايت حقوق بشر؟ اين مطلب چيزي جز حرف نيست؛ حرف! و من بدان باور ندارم. كافي است كه ملاحظه بكنيد كارتر رئيسجمهور آمريكا در جريان ديدارش در تهران پشتيباني خود را از شاه تجديد كرد و علاوه بر آن، عملاً اين پشتيباني مورد تكذيب قرار نگرفت. به هر حال ما هيچگاه رژيمي را با سيما و صورتي ليبرال و آزادمنش، و مضمون و محتواي ديكتاتوري و استبدادي قبول نخواهيم كرد.
- [ در مقابل اتحاد شوروي كه همساية بزرگ ايران است، موضع و موقع شما چيست؟]
- همان موضع و موقعي كه در قبال آمريكاست. ابرقدرتها مردم ما را استثمار كردند. من فرقي ميان آنها و حتي بين آنها و انگليس هم نميبينم. هنگامي كه ايران واقعاً مستقل گرديد، در آن صورت ميتواند روابط سالمي با تمامي ممالك عالم برقرار سازد.
- [ آقا فكر ميكنيد كه رژيم شاه قادر است كه آزادمنشي پيشه كند؟]
- هرگز! حتي اصول دموكراسي و آزادي در تضاد بنيادي با اين رژيم و با وجود خود شاه هستند؛ لذا هيچ مصالحة ممكني با وي وجود ندارد. جنايات وي بيشمار است. نخستين كار يك رژيم آزاد آن خواهد بود كه محاكمة شاه را ترتيب دهد؛ بر اساس اين امر كه او ثروتهاي مملكت را جمع كرده و آنها را به بانكهاي خارجي منتقل ساخته است. بايد كه او در خصوص جناياتي كه مرتكب شده است جواب دهد. آزادسازي واقعي تا هنگامي كه شاه بر اريكة قدرت است امكانپذير نخواهد بود.
پينويسها:
1- «حزب رستاخيز ملت ايران»، كه تأسيس آن در 11 اسفند 1354 توسط شاه اعلام شد.
2- قانون اساسي مشروطه (1285ه ش 1324ه ق).
صحيفه امام خميني
ج 3- صص 376-366 این مطلب تاکنون 4130 بار نمایش داده شده است. |
|
|
|