تحقير هويت ملي ايرانيان؛ تحکیم دیکتاتوری پهلویها و نقش انگلیسیها
ملي گرايي كاذب و باستان گرايي افراطي رضاشاه، بدون توجه به 1300 سال سابقه اسلام در ايران سبب شد كه به هويت ملي ـ اسلامي ايرانيان بي اعتنايي و تحقير شود كه پشتيباني انگليسيها از اين سياست نقش عمده اي در آن ايفا كرد. انگليسيها پس از سرنگونی دولت مصدق، يك بار ديگر به ايران بازگشتند و عوامل نشاندار آنان زمام امور را در دست گرفتند. از اين تاريخ تا 25 سال بعد رژيم ديكتاتوري شاه برقرار شد، ايرانيان از شركت در تعيين سرنوشت خود محروم شدند و هويت ملي آنان تحقير شد.
دوران زمامداري سردار سپه
پس از كودتاي سوم اسفند 1299 با كمك افسران انگليسي مقيم ايران به رهبري سياسي سيدضياءالدين طباطبائي و رهبري نظامي رضاخان ميرپنج، سيدضيا رئيس الوزرا و رضاخان با لقب سردارسپه، فرمانده ديويزيون قزاق شد. ولي سيدضيا در دوران سه ماهه نخست وزيري اش، به سبب افراط كاريهايي، انگليسيها را مجبور به بركناري اش در خرداد 1304 كرد.
از جمله اقدامات افراطي سيدضيا بازداشت 150 نفر از نخست وزيران، وزيران و رجال دوره پانزده ساله مشروطيت، اعطاي مدال و پاداش نقدي به دوازده نفر از افسران انگليسي كه در كودتا شركت كرده بودند، لغو قرارداد 1919 وثوق الدوله و اقدامات انقلابي ديگري بود كه با سياست كلي بريتانيا در خاورميانه تطبيق نمي كرد. از اين رو سيدضيا را در خرداد 1300 از ايران بيرون كردند و قوام السلطنه، سياستمداري ميانه رو را، از زندان سيدضيا آزاد كردند و به نخست وزيري گماردند.
در اين هنگام انگليسیها رضاخان، وزير جنگ، را به خوبي نمي شناختند. زيرا تنها يك ماه قبل از كودتا، ژنرال آيرونسايد او را صرفاً با معرفي اردشير ريپورتر و سرهنگ اسمايس به فرماندهي شاخه نظامي كودتا منصوب كرده بود. در حالي كه سيدضيا را از سالها پيش مي شناختند كه مديريت روزنامه هوادار انگليس، رعد را برعهده داشت. از اين رو نسبت به سردار سپه سياست محتاطانه اي در پيش گرفتند و اعمال و رفتار او را زير ذره بين و محك آزمايش قرار دادند. پس از آنكه رضاخان در طول سال 1300 جنبش ميرزا كوچك خان در گيلان و جنبش كلنل محمدتقي خان پسيان را در خراسان سركوب كرد و از قواي پراكنده قزاق، ژاندارم و بريگاد مركزي قشون واحد ايران را تشكيل داد و به خصوص پس از آن كه در سالروز سوم اسفند كه روزنامه ها دنبال مسبب كودتا مي گشتند، رسماً مسئوليت اين كار را به عهده گرفت؛ انگليسيها نسبت به وي نظري مساعد پيدا كردند و در ارديبهشت 1301 تحريم پرداخت مساعده هاي بانك شاهنشاهي به دولت ايران را لغو كردند و پنج ميليون قران در برابر وثيقه گمركات جنوب پرداختند.
از اين تاريخ تا آبان 1304 كه رضاخان سمت وزير جنگ در كابينه هاي مختلف، سپس نخست وزيري را برعهده داشت، انگليسيها به روشهاي گوناگون در تحكيم و تقويت موقعيت او كوشيدند، به طوري كه بانك شاهنشاهي كه امور مالي وزارت جنگ را در دست گرفته بود در فاصله 1302 تا 1304 مبلغ نهصد هزار ليره به عنوان مساعده به رضاخان پرداخت و او موفق شد امنيت را در سراسر كشور برقرار كند. انگليسيها شيخ خزعل را فداي اين سياست تمركزگرايي نمودند كه بدين ترتيب استان خوزستان به ايران بازگشت.
انگليسيها با نقشه رضاخان مبني بر استقرار جمهوري طبق الگوي مصطفي كمال در تركيه موافق بودند، ولي پس از آنكه علماي حوزة علميه قم و مرحوم مدرس با اين نقشه مخالفت كردند، با سلطنت رضاشاه مخالفتي ابراز نداشتند و حتي در ارديبهشت 1305 براي اجراي مراسم تاجگذاري رضاشاه، خانم سكويل ولت و گروهي كارشناس انگليسي را به ايران فرستادند.
|