مساجد در جهان، ايران، تهران | ميكائيل جواهري تحليل و بررسي دگرگونيهاي جامعه انساني در طول تاريخ بدون توجه به خاستگاه و جايگاه دگرگونيها امكانپذير نبوده و يا راهگشا نيست. نقش و اهميت جايگاه تحولات، خود مقولهاي مهم در دستيابي به حقايق و زواياي تحليل صحيح حوادث بزرگ در تاريخ بشريت است.
نقش معابد و پرستشگاهها و آداب و تعاليمي كه در آن در ضمير انسان اعتقاد و هويت و حركت و جهش ايجاد كرده و او را به سرمنزل مقصود و آرزوهاي بزرگ و كوچكش رسانده و يا بالعكس او را از كمال و پيشرفت بازداشته و منشأ تغييرات ظاهري و باطني افرادش گرديده است؛ از جمله آن مسايل مهم و اساسي در رسيدن به تحليل درست از رخدادها و حوادث است. وجود پرستشگاههاي متعدد و فراوان در مذاهب و مسلكهاي قديم و جديد بشر خود حكايت از اين اهميت و اعتباردارد. پرستشگاهها در اديان الهي هر چند با اسمهاي متفاوتي نامبردار هستند ولي همه آنها از يك منشأ سرچشمه گرفته و به يك حقيقت ميپيوستند و آن: بندگي خدا در برابر بندگي غير اوست. همين يك معنا پديدآور طرز بينش خاص در افراد گرديده و بالطبع دشمناني نيز در مقابل آنها و اين بينش صفآرايي كردهاند.
جاذبه معنوي پرستشگاهها كه در اسلام نام مسجد بر آن نهاده شده آموزههاي شگرف و اساسي در معتقدين به اين آئين ايجاد نموده و اين آموزهها اعمال و رفتار آنها را شكل و بروز ميدهد. اما مسجد خود داراي سابقهاي ديرين است و شكلگيري آن از زمان هبوط حضرت آدم (ع) كه قدمت آن را شش هزار و دويست و شانزده سال قبل از هجرت پيامبر اسلام(ص) گفتهاند، ميباشد و خانه كعبه اولين خانه و جايگاهي است كه براي پرستش و پيراستگي انسان در زمين بنا گرديده و در مرور زمان به دست حضرت ابراهيم(ع) مجدداً پايهگذاري شده است.
پيامبر اسلام نيز پس از هچرت از مكه به مدينه اولين كاري كه انجام داد بنا نمودن مسجد قبا در نزديكي مدينه و سپس مسجدالنبي در مدينه بود و اين جايگاه با توجه به اهميت آن در جامعه اسلامي در مكانهاي مختلف توسط پيامبر و اصحابش و حكومتهاي پس از او بنا شده و محل تجمع، آموزش، تجهيز و ارتباط اجتماعي آحاد جامعه مسلمين بوده است.
«يعقوبي» در كتاب خود تعداد مساجد بغداد را سه هزار باب شمرده است و همين مطلب را «ياقوت حموي» گفته است. برخي از مورخان شمار مساجد قاهره را تا 36 هزار و مساجد اسكندريه را تا 12 هزار در قرنهاي 5 و 6 هجري قمري برشمردهاند.
تاريخ مساجد در ايران نيز از آغاز ورود لشكر اسلام به مرزهاي ايران ساساني شكل ميگيرد. بدين نحو كه ارتش اسلام از سال 13 تا 99 ه ق در نقاط مختلف ايران حضور داشتند و اولين مسجد را سعدابن ابي وقاص در كهندژ تيسفون بين سالهاي 13 تا 15 ه ق بنا ساخت. مسجد جامع اسير، مسجد جامع بخارا، مسجد آدينه، مسجد فهرج، مسجد شوش، مسجد تاريخانه دامغان، مسجد درهشهر ايلام، مسجد يزد خواست و مسجد جامع اصفهان از قديميترين مساجد در ايران ميباشند.
در بررسي تاريخ شهر تهران نيز وجود مساجد قابل توجه است. چه به لحاظ نزديكي آن به شهر ري و وجود سكنه در منطقه شميران كه ساكنين آن عموماً مسلمان و شيعه بودند و چه به لحاظ اهميتي كه پس از شهر ري پيدا نمود و در زمان صفويه مورد توجه شاه طهماسبي صفوي قرار گرفت. امين احمدرازي در كتاب خود به نام هفت اقليم كه در سال 1002ه ق نگارش يافته ميگويد: به دستور خواهر شاه طهماسب صفوي حمام و تكيه بزرگي در تهران ساخته شد كه به «تكيه خانم» شهرت يافت و وجود مساجد را در شهر تهران نيز عنوان ميكند. اينكه از زمان برپايي حكومت صفويه در ايران تا برپايي حكومت قاجار چه تعداد مسجد در تهران ساخته شده و در كجاها قرار گرفته اطلاع دقيقي در دست نيست ولي اين را ميدانيم كه مسجد شاه (مسجد امام خميني فعلي) در زمان قاجار وجود داشته است. اعتمادالسلطنه از قول ژاك موريه نماينده سفارت انگليس كه در سال 1222 شمسي (مطابق با 1807 ميلادي) با فتحعليشاه در تهران ملاقات كرده بود نوشته كه: دور باروي شهر چهار و نيم تا پنج ميل بود و شهر شش دروازه داشت كه سر در و جوانب آنها با كاشيهايي با صورت ببر و حيوانات ديگر مزين بود... تنها بناي شايان توجه اين شهر مسجد شاه است كه ناتمام است و غير آن شش مسجد كوچك در تهران هست.
همچنين اعتمادالسلطنه نوشته كه: تاريخ بناي مسجد جامع تهران به سال 1202ه ش بازميگردد. ولي به گفته آيتالله حسن سعيد تهراني بناي آن در تاريخ 1226 ه ش بوده است.
از دوره احمدشاه تا پايان حكومت رضاشاه را ميتوان دوره فترت و مهجوريت مساجد نام نهاد كه علت عمده آن بيلياقتي احمدشاه در مملكتداري و دينستيزي رضاخان ميباشد. كشتار هولناك رضاشاه در مسجد گوهرشاد در تيرماه 1314 و كشتن صدها نفر از اجتماعكنندگان و معترضين در آن مسجد يكي از بزرگترين اقدامات جنايتكارانه اوست. به قول محمدشريف رازي: مسجد خراب كردند، جلوي نماز جماعت را گرفتند. مردم را از رفتن به مسجد منع كردند. اذان گفتن و قرآن خواندن و عزاداري بر امام حسين(ع) را ممنوع كردند... منتهي با خروج رضاشاه از ايران و ايجاد آزادي نسبي كه به واسطه هرج و مرج ناشي از جنگ جهاني دوم ايجاد شده بود و انتشار انواع و اقسام نشرياتي كه به علت ديكتاتوري و اختناق رضاشاهي مجال چاپ و نشر نمييافتند و بالا رفتن سواد و درك عمومي از اوضاع و حوادث و بروز روحانيت بيدار و آگاه و... محمدرضا پهلوي هيچگاه نتوانست، پايگاههاي مبارزه يعني مساجد را قلع و قمع نمايد و صداي حقطلبي و عدالتخواهي از اين خانههاي خدا تا پيروزي انقلاب اسلامي جاري و ساري بود، اگر چه كه بسياري از روحانيون و مردم مؤمن و متدين اين مملكت بهاي آن را با جان و مال خود پرداختند.
متن كامل مقاله را در اين قسمت مشاهده فرماييد
این مطلب تاکنون 5310 بار نمایش داده شده است. |
|
|
|