مرگ مشكوك نصرتالدوله | فيروز فيروز معروف به نصرتالدوله از سياستمداران مشهور اواخر دوران قاجار و اوائل حكومت رضاخان پهلوي است. او وزارتخانههاي عدليه، خارجه، دادگستري و ماليه را به ترتيب بر عهده داشت و در ادوار چهارم، پنجم و ششم نماينده مجلس شوراي ملي بود. در 1308 دستگير و به اتهام «ارتشاء» محاكمه شد و به 4 ماه زندان، محروميت از خدمات اجتماعي و پرداخت مبلغي غرامت محكوم شد. در 1309 به خاطر بيماري آزاد شد و در 1315 مجدداً دستگير و به زندان سمنان منتقل شد. جرم او اين بار «همدستي با سرداراسعد بختياري براي برانداختن رژيم پهلوي» بود. نصرتالدوله در 20 دي 1316 به طرز فجيعي در زندان رضاشاه كشته شد.
نه آن اتهام اوليه و نه اين اتهام ثانوي، به درستي براي مردم تبيين نشد و روزنامهها نيز جرأت نگارش چيزي را نداشتند. اما پس از سقوط رضاشاه در شهريور 1320، همراه با مطالبي كه گاه و بيگاه در افشاي چهره رضاشاه گفته ميشد، اشاراتي نيز به سرنوشت نصرتالدوله و علت بازداشت و اعدام وي شد. در ميان گزارشهايي كه درباره وي منتشر شد، مقالهاي در مجله خواندنيها، سال 11، شماره 83 به چاپ رسيده كه خواندني است:
چگونه اين انگليسي پس از سالها انتقام خود را از وزير دارايي ايران گرفت!
خواننده عزيز قطعاً به اسم ماژور و كلنل و بالاخره «آندروود» تاجر كه فعلاً در شهر تهران مشغول بازرگاني است ضمن بررسي حوادث اخير نفت برخورده است، به طوري كه مشهود است اين مرد دستگاه سري و جاسوسي انگليس را در ايران اداره ميكرده و آن جيكاك معروف و ساير عمال زير دست اين مرد كاركشته شدهاند.
در هر حال براي اينكه به گوشهاي از تاريخ پي ببريم و واضحتر بدانيم كه انگليسيها چگونه در كشور ما يا همه را تحتتأثير قرار داده و يا مخالفين خود را از بين ميبردند چندين سال به عقب برميگرديم.
نصرتالدوله وزير دارايي است (1305ش) و با اقتدار هر چه تمامتر زمام امور دارايي و ماليه كشور را به دست دارد.
كلنل آندروود فعلي كه در گوشة تهران مشغول تجارت است در آن موقع ماژور (سرگرد) است كه رياست بندر بصره را به عهده دارد و با قدرت عجيبي منطقه شطالعرب را اداره ميكند.
در يكي از روزهاي زمستان نصرتالدوله وزير دارايي به عنوان سركشي به بنادر جنوب وارد خرمشهر ميگردد و شركت نفت يك كشتي لوكس و تميز شطپيما در اختيار ايشان ميگذارد كه همه جا را خوب بازديد نمايد. كشتي در خليج دور زده و به تمام قسمتها سركشي كرده و به خرمشهر مراجعت ميكند و در ساحل ايران به تأسيساتي كه تحتنظر (ماژور اندروود) اداره ميشد برميخورد و از اينكه رئيس انگليسي بندر بصره يك چنين جرأتي كرده و در ساحل ايران براي خود سازماني داده و همه را مرعوب خود ساخته است سخت عصباني شده و به شاهزاده نوبان رئيس گمرك خرمشهر دستور ميدهد كه تشكيلات اندروود را توي شط بريزند. در اين هنگام سپهبد آقاولي استاندار نظامي خوزستان بود سرتيپ مختاري رئيس شهرباني بوده و سرهنگ تورج امين هم فرمانده پادگان شطالعرب بوده است.
رئيس گمرك در مقابل دستور وزير دارايي كمي دچار بهت شده و تعلل ميكند. وزير دارايي فوراً به قضيه پي برده به رئيس شهرباني خرمشهر دستور اجراي امر ميدهد ولي رئيس شهرباني كمي خود را متزلزل و ترسو نشان ميدهد.
بالاخره وزير با حالت عصباني فرمانده پادگان شطالعرب سرهنگ تورج امين را احضار و دستور ميدهد كه بساط (ماژور اندروود) را توي شط بريزد. تورج امين فوراً به اجراي امر اقدام و مراتب را به اهواز و شيراز كه مركز استانداري و فرماندهي لشكر بوده تلگرافاً گزارش ميدهد. چهار ساعت بعد از ستاد ارتش جواب ميدهند كه موضوع به شرف عرض همايوني رسيد فرمودند: وزير دارايي اختيار تام دارد هر دستوري دادند با گرفتن امضاء و مدرك كتبي بايد فوراً اجرا شود.
با اين ترتيب بساط (ماژور اندروود) از ساحل ايران به شط ريخته ميشود ولي همين عنصر مشكوك و خطرناك چند سال بعد با درجه كلنلي رياست ادارة اطلاعات شركت نفت انگليس و ايران را عهدهدار شده شروع به انجام نقشههاي مرموز خود ميكند و به طوري كه گفته ميشود بين نابودي نصرتالدوله با طرز فجيع و دسيسهبازيهاي «اندروود» يك ارتباط عجيبي وجود دارد و اگر اين موضوع درست باشد بايد به قدرت صبر و حوصله و پاپوشدوزي عوامل انگليسي حيرت كرد كه يك چنان پيشآمدي را ساليان دراز بعد به شكل مدهشي تلافي ميكنند.»
منبع: خواندنيها، سال 11، شماره 83.
این مطلب تاکنون 4076 بار نمایش داده شده است. |
|
|
|