خاطرهاي از فرهنگستان رضاشاهي | هنگامي كه فرهنگستان ايران در عصر رضاشاه تازه شروع به كار كرده بود [تا به اصطلاح واژههاي فارسي را جايگزين واژههاي عربي بكند] معمولاً لغات نامأنوس و نتراشيده و نخراشيده «حسبالامري» بيرون ميداد. تقيزاده [سياستمدار معروف] مقاله مفصلي از برلن كه در آن زمان در آنجا سكونت داشت، در انتقاد از فرهنگستان و روش دولت به ايران فرستاد. اين مقاله به علت غفلت و عدم توجه اداره نگارش و وزارت فرهنگ در مجله تعليم و تربيت كه مجله رسمي فرهنگي بود، درج گرديد. مفهوم جملات بخشي از مقاله تقيزاده تلويحاً اين بود كه شاه احاطه به كلمات و لغات فارسي ندارد و به لفظ ساده چيزي نميفهمد و فقط از لحاظ تشريفات، صورت تغيير كلمات را به عرض ايشان ميرسانند و او هم تصويب ميكند؛ پس آنهايي كه اين تغييرات را ميدهند به ادبيات فارسي خيانت كرده و مجرمند.
اين مقاله مفصل و آبدار، آن هم در آن ايام، مثل توپ صدا كرد. شاه خشمگين شد. وزير فرهنگ وقت مورد بيمهري قرار گرفت؛ مدير مجله مبغوض گرديد و شهرباني فوراً شماره مجله مزبور را جمعآوري نمود. ولي به اين سادگيها آتش خشم و غضب شاه خاموشي نميگرفت. از طرفي شكار هم از بلاجسته بود و دست شاه به او در برلن نميرسيد. ناچار از در مهرباني و محبت داخل شد و خواست تقيزاده را بخواهند و به ايشان ابلاغ نمايند كه براي پست وزارت دارايي نامزد شدهاند.
تقيزاده كه زيركتر و هوشيارتر از آن بود كه به اين زوديها خام شود، جواب تلگرام را به اين مضمون مخابره كرد كه: سلام بنده را به حضور اعليحضرت همايوني برسانيد و عرض كنيد كه كمال اشتياق را به زيارت وطن عزيز و خدمتگزاري اعليحضرت دارم؛ ولي افسوس كه كسالتي پيدا كردهام به طوري كه اطباي اينجا ميگويند هواي قصر قجر (زندان معروف رضاشاه) به مزاج بنده نميسازد! هر وقت كسالتم بهتر شود و مزاجم به هواي قصر قجر سازگار گردد، فوراً شرفياب خدمت خواهم شد.
از: مجيد شيرازي
خواندنيها، شماره دهم، سال هفتم،
سهشنبه دوم مهر 1352، ص 16
این مطلب تاکنون 3992 بار نمایش داده شده است. |
|
|
|