ماهنامه الکترونيکي دوران شماره 33   مردادماه 1387
 

 
 

 
 
   شماره 33   مردادماه 1387


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 
مرداد، ماه مرگ پهلويها

ماه مرداد، ماه مرگ شاهان سلسله پهلوي است. رضاخان پهلوي در 4 مرداد 1323 و فرزندش محمد‌رضا در 5 مرداد 1359 چشم از جهان فروبستند. هر دو در ديار غربت و هر د و در ادامه يك رشته مسافرتهاي اجباري و خارج از اراده خود جان سپردند. هر دو به هنگام خروج از كشور مطرود مردم خود بودند. هر دو به هنگام مرگ، بيمار بوده و تنها يكي دو نفر انگشت شمار از بستگان درجه اول خود بر بالين مرگ آنان حضور داشتند. سفر هر دو بدون بازگشت بود و هر دو در قاره آفريقا جان باختند يكي در شمال آفريقا در قاهره و ديگري در جنوب اين قاره در ژوهانسبورگ. جنازه هر دو نيز در مصر و در مسجد زيدالرفاعي به خاك سپرده شد.
محمد‌رضا پهلوي در دي ماه 1357 از ايران به طرف مصر گريخت و از آنجا به ترتيب به مراكش، باهاما، مكزيك، آمريكا و پاناما رفت سپس به دليل تشديد بيماري به قاهره بازگشت و در آنجا در پي 37 سال سلطنت و 18 ماه دربه‌دري در سن 61 سالگي درگذشت. مقاله زير نيز سرگذشت رضاشاه پس از خروج ناچاريش از ايران تشريح مي‌كند. رضاشاه نيز پس از خروج از كشور در شهريور 1320 به ترتيب به بمبئي، موريس، دوربان و ژوهانسبورگ رفت و در آنجا در پي سه سال دربه‌دري در سن 67 سالگي درگذشت.
ايران در سوم شهريور 1320 در كشاكش جنگ دوم جهاني به اشغال نظاميان متفقين درآمد. رضاشاه روز 25 همان ماه ناچار شد از مقام خود استعفا دهد. در فرداي همين روز محمد‌رضا پهلوي در جمع نمايندگان مجلس و در حالي كه ايران به اشغال متفقين درآمده بود، سوگند ياد كرد.
وقتي استعفا نامه رضاشاه در مجلس خوانده مي‌شد، او در راه اصفهان بود تا به جمع خانواده‌اش كه يك روز قبل منتقل شده بودند بپيوندد. اعضاي خانواده سلطنتي كه روز 24 شهريور به اصفهان رفته بودند عبارت بودند از: ملكه عصمت همسر، شمس و فاطمه دختران رضاشاه و همچنين عليرضا، عبدالرضا، غلامرضا و حميد‌رضا پسران شاه و نيز فريدون جم پسر وزير دربار و شوهر شمس پهلوي.
رضاشاه و خانواده‌اش در ساعات شب 25 شهريور 1320 وارد اصفهان شدند و در منزل سرتيپ شعري فرمانده پادگان اين شهر مستقر شدند. فرداي آن روز (26 شهريور) آنان رهسپار منزل كازروني از ثروتمندان شهر كه از مريدان شاه بود شدند.
پس از چند روز توقف در اين مكان در روز 30 شهريور وارد يزد شدند و در منزل هراتي و همچنين سرهنگ پاشا مبشر اقامت كردند. در روز 31 شهريور رضاشاه و همراهان وارد رفسنجان شدند و ناهار را در اين شهر خوردند و سپس به سوي كرمان به راه افتادند. آنان به منزل ابوالقاسم هرندي از خانهاي شهر وارد شدند. در اين شهر رضاشاه به بيماري عفوني گوش درد مبتلا شد و خواست چند روز اقامت كند ولي با مخالفت كنسول انگليس كه اصرار داشت وي و همراهانش هر چه سريعتر از كشور خارج شوند مواجه شد. رضاشاه با عصبانيت خطاب به كنسول انگليس گفت «كجا بروم‌، من حتي 5 ريال پول در جيبم ندارم.» كنسول گفت نگران نباشيد همه مخارج سفر شما تأمين شده و بعداً از پسرتان وصول خواهد شد.» رضاشاه مايل بود حال كه مجبور به خروج از كشور است در بمبئي چند هفته اقامت كند و سپس رهسپار آمريكاي جنوبي شود. ولي وي نمي‌دانست كه در انتخاب مقصد مسافرت خود نيز اختياري ندارد.
شاه و همراهان پس از 4 روز اقامت در كرمان، به ناچار عصر روز چهارم مهر به طرف بندر عباس حركت كردند. شب را در سيرجان ماندند و ظهر روز بعد در دهكده حاجي‌آباد ناهار خوردند ودر ساعات شب به بندر عباس رسيدند. رضاشاه شب را در يكي از ساختمانهاي ارتش به سر برد ولي به خانواده‌اش گفت در كشتي مسافربري انگليس ـ هندي «بندرا» كه قرار بود فردا آنان را به سوي بمبئي ببرد استراحت كنند. روز 5 مهر رضاشاه لباس نظامي را به در آورد و براي اولين بار لباس شخصي به تن كرد و وارد كشتي شد. فريدون جم و ساير درباريان و همراهان غير از خانواده رضاشاه در اينجا از وي جدا شدند و كشتي در ساعت 8 صبح به سوي بندر بمبئي در هند به راه افتاد در داخل كشتي ارتباط رضاشاه و هيأت همراه با جهان خارج قطع شد.
كشتي «بندرا» كه بسيار كند حركت مي‌كرد در روز 9 مهر به ساحل بمبئي رسيد. سپس يك انگليسي به نام «كلرمونت اسكرين» كه قبلاً سركنسول بريتانيا در مشهد بود و به فارسي تسلط داشت وارد كشتي شد و به رضاشاه و همراهان خاطرنشان ساخت كه حق خروج از كشتي را ندارند. تعدادي سرباز هندي نيز مراقب بودند كه هيأت ايراني از كشتي خارج نشوند. «كلرمونت اسكرين» به رضاشاه گفت شما چند روزي در كشتي خواهيد ماند و سپس به جزيره موريس در جنوب شرقي قاره آفريقا منتقل خواهيد شد.
رضاشاه عصباني شد و به مأمور انگليسي گفت: «مگر ما بازداشت شما هستيم. شما حق نداريد براي ما تعيين تكليف كنيد. در تهران به من گفته بودند كه به هر كجا بخواهم مي‌توانم بروم. چرا اجازه نمي‌دهيد من به آمريكاي جنوبي بروم و چرا مانع مي‌شويد كه ما در بمبئي پياده شويم؟»
«كلرمونت» در پاسخ فقط يك جمله گفت و آن اينكه «من اظهارات شما را تلگراف مي‌كنم ولي فعلاً جز آنچه گفتم نمي‌توانم انجام دهم.»
هيأت ايراني 5 روز در هواي گرم و شرجي ساحل بمبئي در كشتي ماندند سپس در 14 مهر با قايق به يك كشتي برمه‌اي منتقل شدند. اين انتقال مقدمه 9 روز اقيانوس پيمائي جديد بود. كشتي برمه‌اي در غروب 14 مهر سينه ‌آبها را شكافت و پس از 9 روز در 23 مهر به بندر پورت لوئي پايتخت جزيره موريس رسيد. چند تاكسي، رضاشاه و هيأت همراهش را به اقامتگاه آنان در موريس رساندند.
از نهم بهمن 1320 كه پيمان اتحاد ايران با روسيه و انگلستان در تهران به امضا رسيد،‌ رفتار انگليسي‌ها با رضاشاه و همراهانش بهبود نسبي يافت. نامه‌هائي از تهران به دست آنان رسيد و نامه‌هاي آنان به تهران ارسال گرديد. مع‌الوصف ميزبانان انگليس درخواست رضاشاه براي انتقال به كانادا به دليل بدي آب و هواي موريس را رد كردند. در 17 اسفند 1320، جمعي از همراهان رضاشاه از جمله شمس، فاطمه و حميد‌رضا پهلوي و شماري از خدمه ايراني به تعداد 12 نفر موريس را با يك كشتي هلندي ترك كردند. اين عده از موريس رهسپار دوربان شدند. سپس از آنجا جهت گردش چند روزه به ژوهانسبورگ رفتند و بازگشتند آنگاه با استفاده از يك كشتي نظامي انگليس سواحل دوربان را به طرف بندر كنيائي مومباسا ترك كردند. كشتي 10 روز بعد به مومباسا رسيد. شمس پهلوي را به دليل بيماري و تب شديد از هيأت ايراني جدا كرده به هتلي بردند و اجازه خروج از آن به وي داده نشد. اولين روز نوروز 1321 در خانواده پهلوي اينگونه بود كه رضاشاه و دو پسرش در موريس، فاطمه و دو برادرش در كشتي هلندي در آبهاي مومباسا، شمس بيمار در هتلي در مركز مومباسا و محمد‌رضا پهلوي و ساير اعضاي خانواده در تهران بودند. در همان روز اول فروردين كشتي حامل همراهان شمس پهلوي بندر مومباسا را به طرف بندر بمبئي ترك كرد و از آنجا با قطار تا مرز ايران رفتند ولي شمس روز سوم فروردين با هواپيماي انگليسي رهسپار قاهره شد و از آنجا توسط سفارت ايران به تهران منتقل گرديد.
جزيره موريس بسيار بد آب و هوا بود و حال عمومي رضاشاه طي 5 ماهي كه در اين جزيره اقامت داشت وخيم‌تر شد. رضا شاه كه علاوه بر افسردگي، از بيماري قلب نيز رنج مي‌برد روز 7 فروردين 1321 به اتفاق دو فرزندش عليرضا و عبدالرضا و باقي مانده خدمه با يك كشتي باري مندرس كه 300 سرباز انگليس را با خود حمل مي‌كرد به بندر دوربان در آفريقاي جنوبي منتقل شدند. آنان دو ماه در اين شهر ماندند و سپس از آنجا با قطار به ژوهانسبورگ منتقل شدند. رضاشاه نه در دوربان ونه در ژوهانسبورگ استقبال كننده‌اي نداشت و در ژوهانسبورگ مانند مسافران عادي ابتدا در يك مسافرخانه اقامت كرد سپس در منزل يك يهودي اسكان يافت. يك سال بعد اشرف پهلوي نيز سفر 40 روزه‌اي به ژوهانسبورگ به عمل آورد و هنگام بازگشت دو تن ديگر از برادرانش را با خود برد. در اين صورت از مجموع هيأت همراه رضاشاه تنها غلامرضا، عبدالرضا و عليرضا پهلوي نزد وي باقي ماندند. رضاشاه در روز 4 مرداد سال 1323 در پي يك حمله قلبي درگذشت. جنازه وي پس از موميائي به قاهره انتقال يافت و تا تكميل مقبره وي در جنوب تهران به مدت 6 ماه در مسجد زيد‌الرفاعي، جائي كه 36 سال بعد فرزندش محمد‌رضا نيز مدفون شد به خاك سپرده شد.

منبع:در آخرين روزهاي رضاشاه «ريچارد استوارت»، ترجمه: عبدالرضا هوشنگ مهدوي ـ كاوه بيات، نشر نو

این مطلب تاکنون 4956 بار نمایش داده شده است.
 
     استفاده از مطالب با ذکر منبع مجاز مي باشد.                                                                                                    Design: Niknami.ir