مقطع سياه
روز 24 دي 1299 ژنرال آيرونسايد انگليسي طي بازديدي از مقر قزاقهاي مسلح در قزوين، با رضا خان پهلوي آشنا شد و او را مورد تمجيد قرار داد. 40 روز بعدرضاخان با كمكهاي اطلاعاتي و سياسي انگلستان در تهران به قدرت رسيد. فاصله ميان آن بازديد كوتاه تا 26 دي 1357 كه فرزند رضا شاه از كشور گريخت، يك مقطع 58 ساله را در بر ميگيرد. مقطعي كه كمترين مجالي براي دفاع نداشت.
بازديد آيرونسايد از پادگان قزوين در شرائطي به وقوع پيوست كه صداي خرد شدن استخوانهاي حكومت 142 ساله قاجارها به گوش ميرسيد؛ قاجارهائي كه در صفحات تاريخ كشورمان، به باج دادن به بيگانگان و واگذاري سرمايههاي كشور به آنان مشهورند.
اين بازديد، در حقيقت نقطه شروع سرنوشت جديدي بود كه از آن سوي مرزها با تكيه بر بعضي عناصر داخلي براي ملت ايران رقم خورده بود.
انحراف نهضت مشروطه و فاصله گرفتن آن از اهداف خود غير از ايجاد اختلاف و دو دستگي و نفاق و بدبيني ميان قشرهاي مردم كه هدف اصلي طراحان و برنامهريزان بيگانه بود، مولود شوم ديگري را نيز در خود پرورش داد. رضاخان ميرپنج سوادكوهي كه كمترين اعتقادي به قانون اساسي و مجلس و مشروطيت نداشت، در دمكراسيهاي آن روز اروپا به عنوان ناجي ايران وپايان بخش هرج و مرج در كشور معرفي شد.
رضاخان در خلال حدود 2 دهه ديكتاتوري خود از يكسو با قرارداد متمم دارسي (7 خرداد 1312) دست انگليسيها را در تداوم غارت منابع زير زميني ايران بازگذاشت و از جانب ديگر گامهاي بلندي در ستيز با مباني اعتقادي و ديني مردم برداشت. او با حجاب زنان مسلمان به مبارزه برخاست و در راه تبديل ايران اسلامي به كشوري لائيك تلاش فراواني به كار بست. اين روند پس از آنكه رضا شاه به تحقيرآميزترين شكلي توسط حاميان ديروزش از قدرت خلع و از ايران بيرون رانده شد توسط فرزندش در كشور دنبال شد. محمدرضا پهلوي با قرارداد كنسرسيوم (1333) روند غارت ثروتهاي ايران توسط شركتها و كمپانيهاي چند مليتي غربي را تداوم بخشيد، با «انقلاب سفيد» خود (1340) تيشه به ريشه كشاورزي كشور وارد ساخت و با لايحه انجمنهاي ايالتي و ولايتي ( مهر 1341) در جهت حذف قرآن از قلمرو زندگي مردم كوشيد. او با تصويب كاپيتولاسيون (مهر 1343) دست بيگانگان را در اعمال هرگونه جنايت و تعرض در كشور بازگذاشت، صنايع مونتاژ را در ايران رواج داد و ساواك را كه با الگو گرفتن از سازمانهاي اطلاعاتي اسرائيل و آمريكا ساخته و پرداخته شده بود بر جان و مال و هستي مردم مسلط كرد.
شاه به مراتب بيشتر از پدرش كمر به مبارزه با حوزههاي علميه و مرجعيت شيعه بست. چاپ مقاله «استعمار سرخ و سياه» در روزنامه اطلاعات ( 16 دي 1356) نقطه اوج اين مقابله محسوب ميشد.
از اين رو وقتي هواپيماي حامل شاه در روز 26 دي 1357 از ايران گريخت، عميقاً در جاي جاي اين سرزمين سوخته از ستم حكومتهاي بريده از مردم اين تصور شكل گرفت كه اين فرار، پاياني بر دوره سياه ستمشاهي است.
سردبير
|