ماهنامه الکترونيکي دوران شماره 151   خرداد ماه 1397
 

 
 

 
 
   شماره 151   خرداد ماه 1397


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 
مرگ «ولیان» چگونه رخ داد؟


عبدالعظیم ولیان عضو ساواک، افسر ارتش و وزیر مورد اعتماد شاه، از اردیبهشت 1353 تا شهریور 1357 استاندار خراسان بود. او که به شدت به فساد اخلاقی و اداری مبتلا بود در آغاز کار کابینه جعفر شریف امامی از مقام خود استعفا کرد. در همین زمان بود که شاه با اندیشه ایجاد سپر بلا سعی داشت تا سلطنت رو به زوال خود را از نابودی کامل نجات دهد. لذا برای فرونشاندن اعتراضات مردمی و گرفتن ژست «اصلاحگر» از آبان 1357 دستور توقیف و بازداشت گروهی از وزرا و مسئولین دولتی را صادر کرد که در راس آنها امیر عباس هویدا نخست وزیر 13 ساله شاه قرار داشت. در لیست مورد نظر، 14 نفر دیگر ذکر شده بود که توسط فرماندار نظامی تهران و حومه حکم جلب آنان به معاون ستاد اطلاعاتی سرتیپ سجده‌ای ابلاغ شد. و در تاریخ 16 آبان 1357 کلیه آنها دستگیر شدند. در راس این لیست نیز عبدالعظیم ولیان قرار داشت. چس از این اقدام، سرهنگ ستاد خلیل پور به فرمانداری نظامی تهران گزارش داد که اوامر صادره اجرا شده منتظر دستورات بعدی هستند. ولین پس از بازداشت در زندان دژبان مرکز قرار گرفت. انتشار خبر دستگیری عده‌ای از مقامات دولتی و بخصوص وجود نام ولیان در راس فهرست بازداشت شدگان دوران امیر عباس هویدا، موجی از شادی و سرور را در بین مردم به ویژه اهالی خراسان ایجاد کرد.
عبدالعظیم ولیان تا هنگام پیروزی انقلاب اسلامی ایران در بازداشت به سر برد و بعد از بازگشایی درب زندان‌ها توسط انقلابیون و هرج و مرج روزهای اولیه در مراکز نظامی و امنیتی، موفق به فرار از زندان شد و سپس به خارج از کشور گریخت. رسیدگی به پرونده او از اواخر سال 1357 آغاز شد و در اردیبهشت 1358، دادگاه انقلاب اسلامی با صدور اعلامیه‌ای که اسم ولیان نیز در آن به چشم می‌خورد برخی از جرم‌های وی را چنین برشمرد :
عبدالعظیم ولیان متهم است به قتل، ایجاد نقص عضو، ارعاب و تهدید مردم، خراب کردن مغازه‌ها و خانه‌های مردم، تهدید صاحبان آنها به بهانه گسترش شهر مشهد و ... نیز سوء استفاده‌های کلان از محل بیت المال در مقام وزارت، برداشت‌های غیر قانونی از عوائد موقوفات رضوی و نیز سرقت از صندوق امانات آستان قدس و تحریک و ایجاد بلوا و آشوب که منجر به کشته شدن افراد در مناطق مختلف از جمله گنبد کاووس شده بود.
چگونگی فرار ولیان به آمریکا و علت مرگ او در کتاب شبه خاطرات دکتر علی بهزادی توصیف شده است که ذکر آن در این مقال خالی از لطف نخواهد بود:
«... پس از مدتی دکتر ولیان در زندان دچار ناراحتی قلبی شد. چند روز قبل از سقوط رژیم شاه او را در یکی از بیمارستانهای ارتش بستری کردندو یک محافظ مقابل در اتاق او گذاشتند. بعد از ظهر روز یکشنبه 22 بهمن که رادیو تلویزیون اعلامیه فرماندهان نظامی را در باره بیطرفی ارتش اعلام کرد، ولیان دانست که کار رژیم تمام شده است. آن روز بیمارستان نظامی هم مانند همه جای تهران در آتش هیجان می‌سوخت. در آن شرایط کسی به فکر بیماری به نام «دکتر عبدالعظیم ولیان» نبود. اما او به فکر خودش بود. از تخت پایین آمد و از اتاق بیرون رفت. از محافظ خبری نبود. دکترها، پرستارها و کارکنان بیمارستان از هرسو در رفت و آمد بودند. کسی به ولیان نگاه نمی‌کرد. از بیرون صدای بوق شادی اتومبیل‌ها و تیراندازی جوان‌ها که به علامت شادی شلیک می‌کردند به گوش می‌رسید. درهای بیمارستان باز بود. نگهبان‌ها و سربازان وظیفه بدون توجه به آدم‌ها و اتومبیل‌ها راه می‌دادند که بیایند و بروند. ولیان با لباس مبدل و عینک دودی داخل جمعیت شد، همراه آنها از بیمارستان بیرون آمد و رفت. رفت و تا آمریکا پشت سرش را هم نگاه نکرد!
او در آمریکا صلاحش را در خاموشی دید. پس از مدتی بررسی، پ.لی را که توانسته بود از ایران خارج کند، مانند بیشتر مهاجران ایرانی آن زمان در یک بانک ایرانی گذاشت. این بانک از همه بانک‌های آمریکایی بیشتر بهره می‌داد. ولیان امیدوار بود با آن پول بتواند زندگی ساده ولی راحتی داشته باشد. مدتی هم همینطور بود.
یک روز در خانه نشسته بود که صدای زنگ تلفن بلند شد. یکی از دوستانش بود. او هم مانند ولیان همه دارائی‌هایش را به آن بانک سپرده بود و حالا می‌خواست خبری را که در باره آن بانک شنیده بود به ولیان بدهد. ولیان گفت: چه شده؟ صدایت گرفته. چرا نگرانی؟ دوستش جواب داد: بله خیلی نگرانم... سرمایه من از بین رفت... بانک... ورشکسته شد... همه چیز تمام شد... نابود شدیم...
ولیان دیگر چیزی نشنید. گوشی از دستش افتاد. سعی کرد تعادل خود را روی صندلی حفظ کند. ولی مانند درختی که صاعقه به آن اصابت کرده باشد، به زمین درغلطید. آن همه جاه‌طلبی، آن همه عشق به شهرت و مقام، آن همه تحرک و جنب و جوش و امید به آینده از بین رفت و به همین سادگی «سرهنگ دکتر عبدالعظیم ولیان» در 60 سالگی به دیار خاموشان قدم گذاشت.

منبع:رجال عصر پهلوی، عبدالعظیم ولیان به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی، آذر 1379، بخش مقدمه.

این مطلب تاکنون 2673 بار نمایش داده شده است.
 
     استفاده از مطالب با ذکر منبع مجاز مي باشد.                                                                                                    Design: Niknami.ir