ماهنامه الکترونيکي دوران شماره 95   مهر ماه 1392
 

 
 

 
 
   شماره 95   مهر ماه 1392


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 
یک سند منتشر نشده از مشروطه

بر کسى مخفى نیست که از ابتداى شروع نهضت مشروطه در ایران تاپیروزى آن، سردمداران اصلى این نهضت، علماى بزرگ تشیع بوده اند که نقش رهبرى و جهت دهى به نهضت را بر عهده داشته اند.
آنچه که در این میان باید به آن توجه داشت، این است که نظام مطلوب در اندیشه علما چه بوده است و آنها چه برداشتى از الفاظى مثل مشروطه داشته اند؟ به نظر، بهترین و مطمئن ترین راهى که براى حل این مشکل پیش رو داریم، مراجعه به همان دست نوشته ها و مدارکى مى باشد که از آنها به جاى مانده است. چرا که گاهى چنان معانى این الفاظ و محدوده آن را از دیدگاه خود مشخص نموده اند که جاى هیچ شبهه و تردیدى را باقى نگذاشته اند. علاوه بر این که وقتى با مراجعه به این متون، مقصود و مطلوب علما از این الفاظ مشخص شد، به سادگى مى توان علت کناره گیرى تدریجى آنها را از صحنه سیاسى بعد از پیروزى نهضت مشروطه به دست آورد.
آنچه پیش رو دارید، نوشته اى منتشر نشده از دو رهبر نام دار مشروطه; مرحوم آخوند خراسانى و مرحوم ملا عبدالله مازندرانى مى باشد که براى رفع ابهام از عنوان مشروطه و جلوگیرى از سوء استفاده برخى عناصر ضد دینى در مشروطه دوم - که چهره اصلى آنها با شهادت شیخ فضل الله نورى مشخص تر شده بود - نگاشته شده است.
بسم الله الرحمن الرحیم
چون به موجب مکاتیب معتبره واصله از امهات بلاد، مواد فاسده مملکت، این موقع را مغتنم و به اسم مشروطه خواهى، خودى به میان انداخته، مقاصد فاسده خود را در لباس مشروطیت اظهار و موجبات اذهان مسلمین را فراهم نموده و مى نمایند; لهذا محض سد این باب الابواب فساد و افساد، توضیحا للواضح اظهار مى نمائیم: مشروطیت هر مملکت عبارت از محدود و مشروط بودن ارادات سلطنت و دوایر دولتى است به عدم تخطى از حدود و قوانین موضوعه برطبق مذهب رسمى آن مملکت. و طرف مقابل آن که استبدادیت دولت است، عبارت از رها و خود سر بودن ارادات سلطنت و دوایر دولتى و فاعل ما یشاء و حاکم مایرید و قاهر بر رقائب و غیر مسؤل از هر ارتکاب بودن آنها است در مملکت. و آزادى هر ملت هم که اساس مشروطیت سلطنت مبتنى بر آن است، عبارت است از عدم مقهوریتشان در تحت تحکمات خود سرانه سلطنت و بى مانعى در احقاق حقوق مشروعه ملیه. و رقبت مقابله آن هم عبارت از همین مقهوریت مذکوره و فاقد هر چیز بودن در مقابل ارادات دولت است.
و چون مذهب رسمى ایران، دین قویم اسلام و طریقه حقه اثناعشریه - صلوات الله علیهم اجمعین - است، پس حقیقت مشروطیت و آزادى ایران، عبارت از عدم تجاوز دولت و ملت از قوانین منطبقه بر احکام خاصه و عامه مستفاده از مذهب و مبنیه بر اجراء احکام الهیه - عز اسمه - و حفظ نوامیس شرعیه و ملیه و منع از منکرات اسلامیه و اشاعه عدالت و محو مبانى ظلم و سد ارتکابات خود سرانه و صیانت بیضه اسلام و حوزه مسلمین و صرف مالیه ماخوذه از ملت در مصالح نوعیه راجعه به نظم و حفظ و سد ثغور مملکت خواهد بود;
و مبعوثان ملت هم امنایى خواهند بود که خود ملت به معاشرت تامه، آنها را به وثاقت و امانت و درایت کامله شناخته براى مراقبت در این امور انتخاب نمایند. آنچه این خدام شریعت مطهره، به وجوب اهتمام در استقرار و استحکام آن حکم نمودیم، به منزله مجاهدت در رکاب امام زمان - ارواحنا فداه - دانستیم، این مطلب بود. اساس مسلمانى بر این مطلب مبتنى و در فصل دوم متمم قانون اساسى هم که سابقا امضا نمودیم، ملزوم عدم مخالفت قوانین موضوعه با احکام شرعیه را تصریح و کاملا این معنى رعایت نموده و امیدواریم که انشاءالله تعالى عموم ملت هم در انتخابات مبعوثان خود از مردمان صحیح کامل و کسانى که به معاشرت که به عدم خیانت ایشان بدین و دولت و مملکت و ملت معلوم باشد، بذل مراقبت نموده و خواهند نمود و مبعوثان عظام هم، حق امانت دارى را کماینبغى اداء و سر موئى خیانت به هیچ کدام را البته روا نخواهند داشت و بعون الله تعالى و حسن تاییده، همچنان که مشروطیت و آزادى سایر دول و ملل عالم بر مذاهب رسمیه آن ممالک استوار است، همین طور در ایران هم بر اساس مذهب جعفرى - على مشیده السلام - کاملا استوار و مصون از خلل و پایدار خواهد بود و هیچ صاحب غرض فاسد و مفسدى متمکن نخواهد بود که خداى نخواسته، خودى به میان اندازد و بر خلاف قوانین و احکام مذهب جعفرى، حکم قانونى جعل، و زندقه و بدعتى احداث، و قانون اساسى و اصل مشروطیت ایران را نقض، و استبدادى به شکل ملعون دیگر به مراتب اشنع از اول، بر پا نماید.
و البته اسلام پرستان مملکت و سرداران عظام ملت - ایدهم الله تعالى - که جان هاى خود را در طریق این مقصد بزرگ اسلامى فدا نموده اند، کاملا مراقب و هرگز چنین استبداد ملعونى را تن در نخواهند داد. انشاء الله تعالى و لا حول و لا قوه الا باالله العلى العظیم.
الاحقر عبدالله المازندرانى، الاحقر الجانى محمد کاظم الخراسانى
فى نمره شهر ذیحجه الحرام 1327، نجف اشرف، در مطبعة مبارکه علوى طبع گردید.

منبع:فصلنامه « آموزه » شماره 1

این مطلب تاکنون 3409 بار نمایش داده شده است.
 
     استفاده از مطالب با ذکر منبع مجاز مي باشد.                                                                                                    Design: Niknami.ir