ماهنامه الکترونيکي دوران شماره 83   مهر ماه 1391
 

 
 

 
 
   شماره 83   مهر ماه 1391


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تعداد نمايش: 3460 باركتابخانه مجلس چگونه شكل گرفت
فكر تأسيس كتابخانه براي مجلس شوراي ملي، در دوره اول مجلس مطرح شد، نظامنامه آن در مجلس دوم به تصويب رسيد و در دوره فترت ميان مجلس دوم و سوم، كتابخانه و مركز اسناد مجلس تأسيس شد و اين در حالي بود كه پس از به توپ بستن مجلس اول توسط نظاميان روس، بسياري از اسناد مجلس توسط قزاق‌ها غارت شد و يا افراد وابسته به سفارت انگليس، آنها را ربوده و به اين سفارتخانه منتقل كردند.


تعداد نمايش: 3414 بارشوكراس از اردشير زاهدي مي‌گويد...
...اردشير زاهدي يك الواط شيفته خوشگذراني بود . او سيل اغذيه هاي لذيذ و اشربه هاي گرانبها را به حلق قدرتمندان و سرشناسان سرازير مي‌كرد . ساعتهاي مچي طلا و خاويار و شامپاين و زنان زيبا بخشي از بذل و بخشش هاي بي حساب و كتاب زاهدي به ميهمانانش بود .... تا اينكه انقلاب همه اينها را از زير پايش جارو كرد ...


تعداد نمايش: 4057 باركوك
« كوك » واژه اي اختصاري است كه از تركيب سه كلمه كلارستان ، نور و كجور گرفته شده است . سازمان كوك نيز مجموعه اي است كه از ابتكارات ركن 2 ارتش بوده و هويت مخفي داشت و هدفش مقابله با گسترش كمونيسم و حزب توده در شهرهاي شمالي كشور در سالهاي پس از جنگ دوم جهاني بود.


تعداد نمايش: 3570 بارمطبوعات و سانسور در عصر پهلوي دوم
در رژيم پهلوي ، سانسور عمدتا جهتگيري سياسي داشته نه اخلاقي . كتاب ، فيلم ، روزنامه ، راديو و تلويزيون ، همه تحت رژيم سانسور قرار داشتند . براي كتابهاي ممنوعه ليستي تهيه كرده بودند كه انتشار مجدد آنها امكان نداشت . حتي نگهداري و خواندن آنها جرم محسوب مي شد و قابل مجازات بود . اساسا تعدادي از زندانيان سياسي فقط به اين دليل محكوم مي شدند كه يكي از كتب ممنوعه را در اختيار داشتند و يا آن را به ديگري به امانت داده بودند و ...


تعداد نمايش: 3759 باربازنگري نظام اطلاعاتي امنيتي دوران رضاخان
تا پايان سلطنت رضاشاه، 6 نفر در رأس شهرباني عهده دار نظام اطلاعاتي ـ امنيتي كشور بودند. اولين آنها ميرزا محمدخان امير اقتدار بود كه فقط دو هفته در اين مقام باقي ماند. پس از او محمدخان درگاهي 6 سال بر شهرباني حكم ‌راند. پس از او، به ترتيب، سرتيپ محمدصادق كوپال و سرتيپ فضل‌الله زاهدي جمعاً 2 سال در رأس شهرباني قرار گرفتند. در 1310ش. سرتيپ محمدحسين آيرم به رياست شهرباني منصوب شد و تا فروردين 1315 كه سرپاس مختاري بر اين سمت گمارده شد در مقام خود باقي بود. سرپاس مختاري آخرين رئيس شهرباني دورة رضاشاه بود.


تعداد نمايش: 3553 باروزیرمختار آمریکا : در ايران همه چيز به نام شاه مصادره مي‌شود !
« چارلز کامر هارت » وزیرمختار آمریکا : حالا می‌فهمیم که چرا ایران با داشتن درآمد نفتی هیچوقت نتوانست به یک اقتصاد صنعتی دست پیدا کند. رضا شاه، و پس از او پسر و جانشینش، حق و حرمت مالکیت خصوصی و قوانین را زیر پا گذاشتند.


تعداد نمايش: 5573 بارروايات خواندني از کودتای 28 مرداد
گرچه از كودتاي آمريكايي انگليسي 28 مرداد 1332 نزديك به شصت سال مي‌گذرد ولي هنوز گزارشها و مطالب خواندني فراواني وجود دارد كه ابعاد اين حادثه تاريخي را روشن مي‌سازد . نوشتار زير چند نمونه از اين گزارشها را به نقل از منابع مختلف آورده است كه باهم مي‌خوانيم


تعداد نمايش: 3627 بارجيمز بيل : اتكاء اطلاعاتي «سيا» به ساواك براي آمريكا بسيار زيان بار بود
تأثير رابطة نزديك سيا با ساواك در جمع‌آوري اطلاعات حساس و كسب آگاهي از امور سياسي ايران، بسيار زيان‌بار بود. ساواك تمام اطلاعاتي را كه دربارة تروريسم داشت به سيا مي‌داد. اين امر موجب محدود شدن توانايي سيا، در برقرار نمودن تماس با ديگر گروههاي پر نفوذ مخالف شاه ‌گرديد. مثلاً در 1356 سيا تنها با نيروهاي مخالف ملي‌گرا تماس داشت و هيچ‌گونه تماسي با رهبران روحاني نتوانست برقرار كند.


تعداد نمايش: 4361 بارآماري از تهران 61 سال پيش
آمار طويله ها ، پالان دوزي ها ، نعلبندي ها ، مستراح هاي عمومي ، آب انبارها ، آسياب ها ، دارالمجانين ، اسلحه فروشي ها ، لبوفروشي ها ، ذغال فروشي ها ، جاروفروشي ها ، كاه فروشي ها ، حلواپزي ها ، مكتب خانه ها و ... در تهران دو ميليون نفري سال 1340


تعداد نمايش: 3668 بارنقد كتاب
« شنود اشباح»

كتاب «شنود اشباح» به لحاظ گردآوري فيشهاي متعددي از منابع مختلف راجع به موضوعات گوناگون، مي‌تواند به عنوان يك بانك فيش مطرح باشد. اما مجموعه و تركيب اين فيشها، بيش از آن كه روشنگر و مبين مسائل باشد، بر اذهان و افكار غبار شائبه و شبهه مي‌افشاند و مسير دستيابي به حقايق را ناهموارتر و لغزنده‌تر مي‌سازد.


تاريخ سازي به اسم شاهنامه
تاريخ‌سازي براي يك ملت به چه معناست؟ آيا تاريخ‌سازي مشكلي از مشكلات فرهنگي ملت ما را حل مي‌كند؟ ملت بزرگ ما چه نيازي به تاريخ‌سازي دارد؟ چرا هر چيزي سر جاي خودش قرار و آرام ندارد؟ آيا سياستمدار مي‌تواند خط فرهنگي يك ملت را از گذشته تا آينده تصوير كند يا اين كار بايد به دست اهلش سپرده شود؟ و پرسشهاي ديگر...
مدتي است كه رياست محترم جمهوري در كار وصل كردن تفكر ايراني با تفكر اسلامي به ويژه از نوع شيعي آن است. اين بار گفته شده است كه سخن فردوسي پيام پيامبر(ص) را شرح مي‌دهد و حقيقت مكتب پيامبر(ص) را تبيين مي‌كند و بالاتر اينكه گفته شده «شاهنامه فردوسي در حقيقت توحيدنامه، خدانامه و تفسير قرآن» است. (بنگريد به
38267 http://www.president.ir/fa/)
اين اظهارات همان طور كه بارها گفته شده، هم بسيار مضر و هم بي‌فايده است براي كشور. اما از پاي بست ويران است براي اينكه هيچ گونه ارتباطي ميان تفكر ايراني از نوع شاهنامه‌اي يا ساساني آن با تفكر شيعي يعني تفكر اهل بيت(ع) و اسلام نيست. اينكه توحيد و حقيقت ستايي در شاهنامه است يك اصل فطري و انساني است و ربطي به اين مذهب و آن آيين ندارد. اما ارتباطش با تشيع كه پديده‌اي غريب‌تر است. امروزه بعد از بارها تكرار اين اتهام بي‌پايه براي ايجاد پيوند ميان ايران و تشيع ـ كه غربي‌هاي ناآشناي قرن هجدهم و اوائل قرن نوزدهم مطرح مي‌كردند ـ روشن شده است كه تشيع، چه بخواهيم و چه نخواهيم، اصلش از اسلام و قرآن و منشأ عربي داشته و شهر مدينه و كوفه و يا عربهاي مقيم ايران مانند طايفه‌اشعري آن را در قم رواج داده‌اند. به عكس، اگر قرار باشد صرف ارتباط مكاني نوعي مناسبت فكري ميان مذهب و محيط پيشين را نشان دهد، بايد توجه داشت كه بيشتر محدثان و مفسران بزرگ اهل سنت خراساني و از بخار و بلخ و ترمذ و نيشابور بوده‌اند.
اما اينكه اين سخن بسيار مضر است براي اينكه اين نظر باطل و سخن نادرست را در دهان مخالفان تشيع مي‌گذارد تا بار ديگر همان مطالب گذشته را در متهم كردن شيعه به ايرانيگري تكرار كنند. اين بزرگ‌ترين ظلمي است كه بر شيعه مي‌رود و درست وقتي كه بودجه‌هاي فراوان و وقت‌ها و فعاليت‌هاي گسترده براي اثبات اصالت تشيع صورت مي‌گيرد، رئيس جمهور يك كشور شيعه، پنبه همه آن‌كارها را مي‌زند. آيا چيزي مضرتر از اين براي تفكر شيعه هست؟
اما اينكه هيچ سودي به حال و روز اين ملت ندارد كه مظلومانه بايد اين مطالب نادرست را گوش دهند، به اين دليل كه اين نظريه‌پردازي نوعي تاريخ‌سازي فرهنگي است. سابقه اين كار هم در دنيا توسط برخي از رهبران كشورهايي كه نوعي ملي‌گرايي را تقويت كرده و بر آن بوده يا هستند تا آن مطالب ملي‌گرايانه را اساس جديدي براي تاريخ كشورشان قرار دهند، وجود داشته است. اين كه (بلاتشبيه) رهبران آلمان پيش از جنگ جهاني روي تفكر آريايي كار كردند و با بالا بردن بي‌دليل شأن ملت خود، آنان را فريب دادند و حتي ما ايرانيان را نيز به دروغ هم نژاد خود خواندند تا پاي ما را هم به جنگ باز كنند، يك نمونه از تاريخ‌سازي‌هاي بيهوده براي اثبات برتري قومي است كه راه به جايي نبرد و نمي‌برد.
معلوم است كه رنگ و رويي به آن مي‌دهند و اسم توحيد و مهرورزي را براي آن به يدك مي‌كشند تا به زور آن را تبديل به يك فرهنگ مقبول كنند. آخر تبديل اجباري شاهنامه به خداي‌نامه چه مشكلي را حل مي‌كند و منطبق بر كدام منطق است؟


 
     استفاده از مطالب با ذکر منبع مجاز مي باشد.                                                                                                    Design: Niknami.ir