ارزيابي منابع پژوهشي در معرفي گروههاي سياسي
تاريخ معاصر ايران، در پهنه پژوهش، با كاستيها و موانع قابل توجهي روبهروست كه بسته به موضوع تحقيق، متغيّر و متفاوتاند. تنگناها زماني بيشتر نمايان ميشوند كه موضوع پژوهش، سازمانها و گروههاي سياسي ـ اعمّ از علني و مخفي ـ باشند. گذشته از گرههاي كيفي و ماهوي، كه مرحله به مرحله در جريان تحقيق پيش ميآيند و مطالبي كه محل اختلاف واقع ميشوند، دو علت اصلي را ميتوان موجد موانع عمده در اين ميان دانست: نخست «تاريخي» نشدن موضوع و «معاصر» بودن پژوهشگر؛ و ديگر، عدم دسترسي به اسناد و مدارك كامل و دست اول. مروري مجمل و گذرا بر آثاري كه پس از پيروزي انقلاب اسلامي در زمينة سازمانها و گروههاي سياسي عرضه شده، ضروري به نظر ميرسد.
اينگونه تأليفات و تحقيقات كه انواع منابع و مآخذ پژوهش در تاريخ معاصر را دربر ميگيرند، از زواياي مختلف (پديدآورنده، ناشر، محدوده موضوع و روش تحقيق) ميتوان به چند دسته تقسيم نمود:
1ـ كتب و نشريات رسمي گروهها و سازمانها؛ كه بازتاب منظري جانبدارانه است. اين آثار مواد خام بيواسطه براي هر تحقيقاند. در اين دسته، «مجموعهها»، به خصوص اگر با شيوهاي علمي تنظيم شده باشند، از اهميت بيشتري برخوردارند و گاه مانند فهرست راهنماي مفيدي به كار ميآيند. نشريات، كتب و بيانيههايي كه نشان مشخص گروه يا سازمان معيّني را بر خود ندارند ولي از سوي افراد منتسب به آنها تدارك شدهاند نيز از اين دستهاند و از منابع مهم مطالعاتي جريانهاي سياسي ـ از نوع بيواسطه و دست اول ـ محسوب ميشوند.
2ـ آثار نويسندگان مستقلي كه خود زماني در متن وقايع و ماجراها بودهاند و سالها درون گود زيستهاند ولي ـ اغلب ـ عُلقهها را گسستهاند. در سدة اخير، به دليل حضور طيفها و گرايشهاي گونهگون سياسي ـ اجتماعي و بروز آرا و نظرات متنوّع ، كمتر محقق و مؤلفي از تأثيرپذيري اين طيفها و گرايشها مصون مانده است. اغلب آناني كه از اين طيف دست به قلم بردهاند، مدّتي كم و بيش يا «با» جريانها بودهاند يا «بر» آنها و در بيشتر موارد با پديدة مورد بحث ـ به نحوي ـ ارتباطي مستقيم داشتهاند؛ اين است كه آثارشان سمتگيرانه و جهتدار مينمايند ولي به عنوان يكگرايش يا نقد درونيِ يك جريان سنديّت دارند و به ميزان وقوف، اطلاع، و صداقت ايشان معتبرند.
3ـ خاطرات اشخاصي كه در مقاطع حسّاس تاريخ معاصر نقشي به عهده داشتهاند. ميزان و مناط اعتماد به اين آثار، بسته به كارنامة سياسي نويسندگان يا راويانش، يكسان نيست؛ بيترديد زمان، مكان و شرايط اجتماعي و رواني ويژهاي كه نويسنده به هنگام بيان يا نگارش خاطرات خود در آن قرار داشته نيز بايد هنگام بررسي آنها ملحوظ گردد. برخي از خاطرهنگاريها واكنشهايي هستند در برابر پديدهها و وقايعي كه پيرامون اشخاص يا بر آنها گذشتهاند و يا خود بخشهايي از تداوم فعاليت سياسي فرد و تلاش وي در جهت افزايش محبوبيت، نفوذ و تأثير اجتماعي و سياسي از طريق بازسازي تاريخي هويت و عملكرد خويش، نيز ميتوانند محسوب گردند. البته ميزان قابل توجهي از خاطرات منتشر شده مبارزان و رجال سياسي به ويژه به دليل اتقان و صحت آنها در تطبيق با ساير اسناد، مدارك، شواهد و قرائن معتبر موجود، نقش بيبديلي در رفع بسياري از ابهامات و سؤالات تاريخي ايفا ميكنند.
4ـ تاريخهاي عمومي معاصر ايران. تكليف برخي از اين تأليفات، به قلم كساني كه تاريخ را عرصه كتابسازي سودجويانه و شهرتطلبي يافتهاند، از پيش روشن است؛اين گونه تأليفات، يا از فرط عموميت و كلّيگويي يكسره ابترند و ثمري بر آنها مترتّب نيست و يا مستندات معتبري ندارند، متكي به مسموعات و حافظهاند و غالباً مخاطبان غيرمتخصص را گمراه ساخته و تاريخ مصرف دارند. كارهاي مفيد و قابل اعتمادي كه در اين گستره عرضه شده متأسفانه جامعيت و شمول لازم را ندارند، همهسونگري در آنها كمتر به نظر ميآيد و اغلب جزيي از يك جريان و پديده را ـ با برش زماني دلخواه ـ پي گرفتهاند.
|