مشکلات تهران 120 سال پیش | کتاب «قانون مظفری» که در سال 1315 هجری قمری به وسیله ملک المورخین سپهر نوشته شده است، مشکلات تهران آن روز را با ادبیات خاص خود به رشته تحریر در آورده است. مطالعه بخشهایی از این مشکلات خالی از لطف نیست:
شهر تهران تکافوی جمعیتش را نميکند. بیائید شهر را بزرگ کنیم، خندق تازهاي حفر کنیم، یعنی خندقی از بالای قصر قاجار و عباس آباد و یوسف آباد و امامزاده حسن شروع کرده و به پشت حضرت عبدالعظیم ختم نمائیم که در این صورت دایرة شهر سه فرسنگ در سه فرسنگ ميشود، و با این حساب اگر عوض و عمق این خندق هر کدام هفت ذرع باشد، ده کرور تومان خرج برمیدارد، در عوض بر قیمت زمینهای داخلَة شهر افزوده خواهد شد و اراضی دولاب که ذرعی صد دینار خرید و فروش ميشود. ذرعی یک قرآن و در آیندة نزدیک یک تومان خواهد شد. آن وقت اراضی نزدیک به شهر ذرعی ده شاهی و اراضی دوردست ذرعی صد دینار صاحبش به دولت بدهد. در ضمن چقدر خوب بود باغهاي بزرگ در شهر احداث ميگردید. بعلاوه یک دیواری هم ميشود از درخت دور شهر قدیم تهران ایجاد کرد که دافع بادهای سموم باشد و ضمناً هوای ناسالم را تمیز نماید.
به نظر ملک المورخین، اصلاح مجرای آب تهران نیز ضرورت دارد: مجراها و نهرهائی که در آن از فضلات سگ و گربه و گاو و شتر و اسب و قاطر و الاغ و گوسفند و اطفال انسان و آب ماستهای گندیده و پنیرهای فاسد و هندوانه و خربزة گندیده و آب دیزی پزیها و صابون پزیها ریخته ميشود، گذشته از اينكه امراض غريبه توليد ميكند، از آنجا كه آب مجاري وارد خانهها ميشود، دولت باید متحمل خرج لوله کشی بشود و یا باید انجام این کار بر عهدة تجار واگذار گردد. تعمیر کوچهها که خراب و کثیف بوده و پرتگاه و گودالهاي زیاد دارد و خاکروبه دانی است، لازم ميباشد و از وظایف ادارة احتسابیه است. باید مقرر گردد تا به هنگام سحر خاکروبهها را از کوچهها بردارند و یا در محلهها چراغ بکشند و یا چراغ برق ایجاد نمایند. سگهاي ولگرد که قتلشان مغایر احکام اسلام نیست، یا کشته شوند و یا ببرند و در راههاي دوردست رها کنند.
ملک المورخین به اوضاع دارلخلافهایرادهای دیگری هم دارد و از جمله ميگوید:
فن طب و پیشة عطاری به هم آمیخته. شاگرد عطار هوس طبابت به سرش ميزند و محکمه باز ميکند و مردم را با دوای عوضی ميکشد. از این قبیل نماهای آدمکش هیچ بازخواست نميشود. کوره پزها در ساخت مصالح بنائی تقلب ميکنند و همین سبب کم دوامی آجرها شده است، حال آنکه آجرهای قدیمی بیش از چند سال دوام ميکرد. کرایة مال و گاری و دلیجان بیجهت افزایش پیدا کرده و اجرت عمله و بنا هم قرار ثابتی ندارد. گروه گدایان در تمام شهر پراکنده است، اسباب زحمت خود و مردمان ميشوند. باید گداها را از شهر جمع کرد تا مردم آسوده شوند.
سابقاً در کوچه و بازار تهران نه درشکهاي در کار بود و نه اسب ميتاختند و نه کسی زیر لگد اسب تلف ميشد. اما از وقتی که خیابان باز کردهاند، جمعی زیر درشکه ميروند و ميمیرند، مؤاخذهاي هم در کار نیست. از همه بدتر قضیة بچههاي گمشده است. باید محلی را ترتیب داد که کودکان گمشده را به آنجا بسپارند و کسی که طفلی را پیدا کرده، دو قِران مژدگانی بگیرد.
روشنائی شهر ـ که منظور از آن صرفاً چراغهاي خیابانهاي دولتی یعنی اندرون قلعة سلطانی است ـ باید عملش محول به ادارة نظمیه بشود. بر طبق قانون جداگانهای، مستغلات دارالخلافه باید ظرف یکسال از طرف وزارت جلیلة نظمیه دگرگون شده و قدری بر مالالاجارهها افزوده گردد.
قهوه خانههاي شهر که جز اتلاف مال و اصرار صحت عامه نتیجة دیگری ندارند، باید یا متروک شوند و یا در هر محله قهوه خانهاي بنا شود که مشتمل بر قهوه خانه، کتابخانه و قراولخانة کوچکی باشد و همیشه یک چاتمه سرباز مواظب و کشیکچی داشته باشد و بعلاوه از ادارة نظمیه در هر یک از این ابنیه تلفن مستقیم کشیده شود تا در مواقع ضروری اطلاعات لازم را کسب نماید. کسبة هر محله باید مرتب و منظم و بر حسب جمعیت و استعداد آن محل دارای صنف باشند و هر صنفی غیر خود مجزا؛ نه اینکه نفت فروش و باروت فروش و آهنگر و دوافروش و تنباکو فروش مخلط به یکدیگر بوده و شخص واحدی متصدی اینگونه مشاغل متضاده باشد.
اداره جلیلة نظمیه باید از عدة نفوس وارده و قصد ورود آنها بدین شهر مستحضر و مطلع باشند. مردمانی که سالها در این پایتخت بدون حرفه و شغل و نوکری متوقف و ساکناند، راه معاش خود را معلوم بنمایند.
از مفاسد بزرگ اینکه عطارهای شهر حکیم باشی بوده و مشغول معالجة امراض هستند. شاگرد بنا معمارباشی، عمله مقنی باشی، نعلبند بیطارباشی، مهمتر کحال باشی و پالاندوز خیاط باشی ميشوند. از خیاط سؤال ميشود سرداری را چرا تنگ دوختهای؟ جواب ميگوید فرنگي برش است و چنانچه از اندازه خارج و گشاد دوخته باشد، ميگويد: صرفة زمستان و پوشش زیر آن را کردهام. پس برای اینکه هر صاحب صنعتی کارش صحیح و منوط به علم و تجربه باشد، باید هر طبقه را استاد و رئیسی باشد که افراد و اجزاء آن طبقه پس از دادن امتحان و اخذ تصدیق نامه از طرف آن استاد، مجاز به کسب و شغل خود باشند. اطباء معالج شهر باید تحصیل کرده و امتحان داده بوده و از اطباء بزرگ و معروف فرنگی و ایرانی تصدیق داشته باشند و بر حسب دستورالعمل حفظ الصحة تهران، امر طبابت این شهر مجری شود.
عطاران محلات ادویة فرنگی نميتوانند بفروشند، مگر اینکه در هر محله یکی دو نفر، آنهم به تصدیق اطباء بزرگ و با علم آن محله، عمل نمایند. این مسألة مهم به قدری از دقت نظر خواص و عوام خارج است، که غالباً دیده ميشود بقال ادویة فرنگی و ایرانی و عطریات و تنباکو و پارچه و حریر ميفروشند و عطاران ماست و پنیر و روغن و زغال. و نیز به ملاحظة نظافت و تسهیل عمل عامه،َ سبزی فروش باید سبزیهاي خود را در خارج از شهر شسته، دسته کرده، وارد دکان خود نماید، و قسمی دسته بندی نماید که خریدار محتاج به کشیدن و بستن دوبارة آن نباشد. همچنین صنف صباغ باید بازار علیحده داشته باشد و پارچهها را در معابر و راهگذر نیاویخته و به عابرین صدمه نزنند.
میوه جات در هر گذر و محله باید به تصدیق احتساب به سه نمره بفروش برسد: نمرة اول اعلی، دوم وسط و سوم ادنی، و هر یک قیمت معین و معلوم داشته باشد که خریداران به هر یک میل کردند، گرفته معطل نشوند.
سنگهاي کسبه را نیز تماماً باید میزان کرده و مهر دولتی داشته باشند. همچنین ذرع بزازی و غیره باید مطابق متر معین گردد. اصل صحیح مسأله، میزان و مقادیر سیستم متر یک است که امروز تقریباً در تمام دنیا قبول شده. اما عجالتاً ترازوها بايد پايهدار باشد و ترازوي دست كش را كه هم زحمت آن بيشتر است و هم احتمال تقلب دارد، موقوف نمایند. همچنین باید قپانهاي دوشی را موقوف کرده، روی چهار پایه نصب نموده، بارها را بکشند.
شعبده باز و معرکه گیر و مارگیر به ملاحظة اینکه جوانهاي مردم را گمراه نکرده و از کسب و کار باز ندارند، باید نقالی نکنند که حسین کرد چه قسم قلاب انداخت و جعبة جواهر را برد، چه این حرفها اسباب تشویق جهال به دزدی و شرارت است و باید ممنوع باشد.
کنت اتریشی در باب ترک «شرب مسکرات و مشروبات الکلیه» چارة کار را جز افزایش قیمت و قرار دادن گمرکی معین که اقلاً یک بطری عرق کمتر از ده تومان قیمت نداشته باشد ندیده و بر این باور است که: «به این واسطه ممکن است عامة ناس به واسطة عدم بضاعت و قدرت و تمکن قهراً از شرب مسکرات محروم شوند و رفته رفته این عادت شنیع از ملت به کلی متروک و ایرانیان را جانی تازه در قالب افسردة پژمرده حاصل آید.
در مورد تربیت مجرمین «انبار مبارکه» یعنی زندان شهر «که غالباً مردمان بی علم و عاری از هرگونه حرف و صنایع یدی بوده و عمری را به خودسری و شرارت و بطالت گذرانیده و رایحهاي از تربیت و تمدن و شرافت و انسانیت به مشامشان نرسیده»، چنین پیشنهاد ميکند: در انبار دولتی محلی بنا شود مشتمل بر پنج باب حجره که محبوسین بر حسب استعداد مشغول به تحصیل این پنج حرفه شوند: حجاری، نجاری، اره کشی، خیاطی و کفاشی.
علاوه بر طرح مورد اشاره، کنت طرح دیگری را پیشنهاد کرد که عنوان آن «شرح کتابچة حفظ الصحة شهر دارالخلافة باهره» بود. در مقدمة این طرح چنین ميخوانیم: «محض ترفیه و آسایش حال عبادالله و استجلاب دعوات خیریِة عامه برای عمر و دولت روز افزون ولی النعم پیشنهاد ميکند: اولاً اداره حفظ الصحة پایتخت در تحت امر ادارة نظمیه باشد و ثانیاً چون ادارة نظمیه در تهران منشعب به شش شعبه و محل مرکزیة پلیسها شش است، ادارة حفظ الصحه نیز تابع مراکز پلیس محلات و دارای شش شعبه باشد.
صرفنظر از فزون طلبی کنت اتریشی، آنچه که از بررسی طرحها و پیشنهادها ی وی برمیآید این است که در آن زمان جمعیت تهران افزایش یافته و مسائل گوناگون شهری مانند حفظ بهداشت عمومی و نظافت شهر و تعداد بیکاران و زندانیان زندان عمومی مایة درد سر فراوان بوده است.
منبع:تهران در آئینه زمان، مرتضی سیفی تفرشی، انتشارات اقبال، 1388، ص 194 تا 198. این مطلب تاکنون 3736 بار نمایش داده شده است. |
|
|
|