تاريخ سازي به اسم شاهنامه | اينكه علينامه اين متن ادبي و شيعي مهم در قرن پنجم تنها پنجاه سال بعد از شاهنامه، براي مقابله با آن نوشته ميشود (و در مقدمهاش به آن تصريح ميشود) يا عبدالجليل رازي در قرن ششم در كتاب نقض (تأليف 560) از داستانسازي مخالفان به اسم رستم و سهراب براي مقابله با دلاوريهاي امام علي (ع) ياد ميكند يا شيخ حسن كاشي در قرن هشتم مردم را به جاي خواندن شاهنامه، دعوت به خواندن تاريخ امامان منظوم خود (تاريخ محمدي) ميكند، چه چيزي را نشان ميدهد؟ صد البته كه آنان ـ و ما ـ نيز معترف به عظمت ادبي شاهنامه بودند و ميدانستند كه شاهنامه نگين ادب فارسي است و خود مشتاق مرور و مطالعه آن براي چشيدن طعم ادب زيباي فارسي بودند و آگاه به نقش منحصر به فرد آن در حفظ زبان فارسي، اما چه نسبتي ميان آن و معارف شيعي قائل بودند؟
بايد گفت اين قبيل تاريخسازيها در دوره رضاشاه نيز صورت گرفت و مليگرايي ايراني اساس كار تبليغاتي او و يارانش شد و مقبره فردوسي آباد گرديد و هزاره آن مرحوم برگزار شد. اما اين قدر بود كه آنان اين تاريخسازي را با دين و مذهب در نميآميختند و تفكرات ايراني را با مذهب تشيع و مكتب اهل بيت در هم نميكردند. اما حالا اين مطالب مانند بسياري از امور ديگر به اسم دين و مذهب به مردم عرضه ميشود. به نظر ميرسد زيان اين كار بيشتر از آن و از اساس غير واقعيتر است. بماند كه آن زمان هم گهگاه ايدههاي شگفتي مانند امروز مطرح ميشد كه مثلاً قريش همان كورش است و حضرت محمد(ص) در اصل ايراني است! وصل كردن فردوسي و غيبت كبرا و رودكي به غيبت صغري و نتيجه گرفتن كه «معتقدم اين دو سربازاني بودند كه يكي پس از ديگري مأموريت بازگويي حقيقت پيام پيامبر (ص) را بر عهده گرفتند» چيزي جز تاريخسازي است؟
بايد عرض كنم تكرار اين سخن هيچ كمكي به اثبات آن نميكند و ريختن همان ايدهها در قالبهاي تازه و مكرر براي اين ملت با فرهنگ، آب و نان نميشود. مردم رياست جمهوري را انتخاب كردهاند كه به زندگي مادي و اداري آنان سر و ساماني بدهد و جلوي تورم را بگيرد و براي آنان خانه بسازند ـ كه در اين يكي موفقيتهايي داشته ـ نه آنكه در همه معقولات و مقولات اظهار نظر كند و براي عالم و آدم از قديم تا امروز طرح و نظريه ارائه كند. البته اظهار نظر براي هيچ كس ممنوع نيست و در اين زمينه فرقي ميان رئيس جمهور و بسياري ديگر كه تحصيل در اين امور نداشتهاند وجود ندارد، اما حداقل رعايت شأن آدمي در اين است كه در حوزهاي كه تخصص دارد اظهار نظر كند.
از: حجتالاسلام رسول جعفريان
مأخذ: نشريه بعثت، نيمه اول تيرماه، 1391، شماره 7
|
|
|