ايرانشناسي در آمريكا | محمد نوري پيشينهي روابط ايران و آمريكا از نگاههاي مختلف قابل بررسي است. يك وجه اين بررسي، ارائه كارنامهاي از فعاليتهاي ايرانشناسي در ايالات متحده است. از سالهاي اول، آشنايي آمريكائيان با ايران آنان درصدد شناسايي فرهنگ، جامعه،تمدن، تاريخ و قوميت ايراني بودند. ايرانشناسي به عنوان يك كرسي در برخي مراكز تحقيقاتي و آموزشي درآمد و براي پيشبرد اين مقوله از ايرانيان اهل فكر نيز استفاده بردند. قبل از جنگ جهاني آمريكائيان چندان عنايتي به شرق و ايران نداشتند و اطلاعات خود را از اروپائيان ميگرفتند، ولي بعدها به دليل ضرورتهاي مختلف مجبور شدند خود مستقلاً مسائل شرق را كارشناسي كنند و براي اين منظور به تأسيس برنامههاي درسي در دانشگاهها، كتابخانهها و مؤسسههاي فرهنگي همت گماردند. مناسب بود در ايران نيز «آمريكاشناسي» به عنوان يك ضرورت تاريخي در دستور كار قرار ميگرفت و واقعيتهاي منفي و مثبت آن جامعه با واقعنگري ارزيابي ميشد كه البته نشد. از اينرو نگرههاي ما به فرهنگ و تمدن آمريكايي براساس شالودهاي غيركارشناسانه بنا گرديد، ولي مراكز كارشناسي آنان به دقت بر عمق و گسترهي پژوهشها افزودند.
غربشناسي كه پس از پروژه غربزدگي آلاحمد و ديگران آغاز شد و زدايش عناصر منفي غرب و تعامل واقعگرايانهتر با آن را صرفاً از طريق شناسايي دقيق آن ميسر ميدانند، مشتمل بر آمريكاشناسي نيز هست. وليكن آن نيز تاكنون در ايران چندان جدي گرفته نشده است. هر چند كه در چند سال اخير در برخي از مراكز فرهنگي ايران برخي برنامهها پيگيري شده است.
ما به غرب و بخشي از آن كه آمريكاست هرگونه كه نگاه كنيم، چه به چشم منفي و تئوري توطئه1 و چه به صورت مثبت و به عنوان يك واقعيت تاريخي و جهاني در هر دو صورت ناگزير به شناسايي آن هستيم و در اولين قدم بايد بدانيم آنان دربارهي ما چگونه ميانديشند و چه آراء كارشناسانهاي دارند. لذا كارنامه كارهاي مطالعاتي و تحقيقاتي آنان براي ما ضروري است. چرا كه بسياري از آراي ايرانشناسان خارجي حتي در كتب درسي از دبستاني گرفته تا دانشگاهي گنجانده و تدريس ميشود و بدين ترتيب نميتواند در شكل دادن به افكار جامعهي ايراني نسبت به فرهنگ و تاريخ خود بيتأثير باشد2 مقاله حاضر دربارهي پاسخ به چنين نيازي تهيه شده است؛ و آن را در چند بخش به طور خلاصه و برگزيده و برپايه اطلاعات موجود تدوين نموده و ارائه ميدهيم.
تقسيم جهان به شرق و غرب بيشتر تفكيك به لحاظ فرهنگي است. شرقشناسي به مجموعه مطالعات، تحقيقات و فعاليتهاي علمي در حوزه شناسايي ابعاد مختلف شرق گفته ميشود. همچنان كه غربشناسي نيز فعاليت علمي در جهت شناخت ابعاد اجتماعي، فرهنگي و تاريخي غرب است.
شرقشناسي يا استشراق مشتمل بر شاخههاي مختلف مانند اسلامشناسي، ايران شناسي، هندشناسي و عربشناسي است. ايرانشناسي رشتهاي است كه بيش از يك قرن سابقه دارد و موضوعي به نام تاريخ و تمدن و فرهنگ ايراني را مطالعه ميكند. اين رشته از دانش را نخست اروپاييها بنا نهادند. 3
با اين كه مهد اين رشته اروپا بود ولي بعداً آمريكائيان به صورت فعال در آن وارد شدند. 4 و نيز متفكران ايراني با اهتمام فراوان آن را گسترش داده و تعميق بخشيدند. مجموعهي تلاشهاي استشراقي قابل توجه و درخور تأمل است. آقاي سحاب در اين مورد مينويسد:
از غرايب امر آنكه كتب مطبوعه در چاپخانههاي ملي و مطابع اروپا و آمريكا چندين برابر زيادتر از آنهائيست كه در تمام كشورهاي اسلامي يا شرقي به طبع ميرسد و اين خود دليل است كه توجه و ميل اروپاييها به معارف اسلامي زيادتر از توجه ما بر آنست. 5
اين مقاله گزارش فشرده و خلاصهاي از فعاليتهاي ايرانشناسي در داخل آمريكا است ضمناً در اينجا درصدد ارائه داوري و تحليل نيستيم و نقد كارنامه آمريكائيان در ايرانشناسي مجالي ديگر ميطلبد.
فهرست مراكز ايرانشناسي آمريكا
مراكز آموزشي و پژوهشي كه در آمريكا به امور ايرانشناسي پرداختهاند طبق شناسايي ما از قرار ذيل ميباشد:
جمعيت آسيايي
در سال 1842 تعدادي از متفكران آمريكايي تصميم گرفتند مؤسسهاي فرهنگي با هدف شرقشناسي تأسيس كنند. اين مؤسسه زير عنوان جمعيت آسيايي با تشكيل اولين جلسه رسمي آن در آوريل 1843 در خانه يكي از اعضاء با شركت رئيس آن Pickering و دو معاون وي به نامهاي Robinson و Jenkins فعاليت خود را آغاز كرد.
از جمله فعاليتهاي آن انتشار مجله آسيايي (As.R) Asian Review در واشنگتن بوده است. ديگر فعاليتهاي آنان تصحيح كتابهاي شرقي، ترجمه آثار اسلامي، آسيايي و ايراني، تأليف مقالات و تدوين كتابهايي در موضوعهاي مختلف شرقشناسي و ايرانشناسي و بالاخره برگزاري انجمنها و نشستهاي مختلف بوده است.
كرسيهاي ايرانشناسي و زبان فارسي در دانشگاههاي آمريكا
تا سال 1870 فقط يك كرسي زبان سانسكريتي و يك كرسي درس زبانهاي سامي آن هم براي فهم متون اديان هندي و تورات در دانشگاههاي آمريكا وجود داشت. اما به مرور بر كرسيها و گروههاي زبان افزوده شد تا جايي كه تا سال 1964 در دانشگاه كلمبيا پنج مركز زبان فارسي و پنج مركز آموزش زبان تركي دائر شده بود.
دانشگاه هاروارد كه در سال 1636 به صورت دانشكده تأسيس شده بود و در 1780 به دانشگاه تبديل شد، بزرگترين دپارتمانهاي اسلامشناسي، شرقشناسي و ايرانشناسي را در خود جاي داد. دانشكده زبانهاي فارسي، تركي و عربي آن به سرپرستي هاميلتون گيب در 1955 گسترش يافت.
دانشگاه پرنستون با سرمايهگذاريهاي كلان دولتي و مردمي و با به كار گرفتن استادان و متخصصان شرقي و ايراني توانست اسلامشناسي و ايرانشناسي را در بخشهاي آموزشي و پژوهشي گسترش و تعميق بدهد. اين دانشگاه مجلهاي زير عنوان The Moslem World منتشر ميكند.
دانشگاه كلمبيا در نيويورك براي زبانهاي شرقي، هجده دانشكده و گروه آموزشي تأسيس كرد و با روشهاي جديد به آموزش در زبانهاي خاورميانه پرداخت. در بخش آموزش زبانهاي خاورميانه از جمله فارسي حدود چهل استاد مجرب را استخدام كرده است.
دانشگاه كاليفرنيا با بيش از پنجاه هزار دانشجو و كتابخانهاي با دو ميليون عنوان كتاب داراي برنامههاي شرقشناسي و درسهاي ايرانشناسي است.
دانشگاه بوستون كه در اصل براي آموزش الهيات و فلسفه تأسيس شد، در آن دينهاي ايراني و اسلام نيز تدريس ميگردد.
دانشگاه شيكاگو داراي دانشكده شرقشناسي است كه در آن برخي موضوعات مربوط به ايران تدريس مي گردد. اين دانشگاه در امور باستانشناسي ايران بسيار فعال بوده و همواره گروههايي را براي اكتشافات و تحقيقات به ايران ميفرستاده است.
دانشگاه جونز هوپكينز Johns Hopkins در بالتيمور داراي گروه شرقشناسي است كه به مسائل ايران نيز ميپردازد.
غير از دانشگاههاي مزبور مؤسسه خاورميانه در واشنگتن به صورت مركز آموزشي و پژوهشي فعاليت دارد. اين مؤسسه كتابخانهاي تخصصي در خاورميانهشناسي دارد. نيز مجلهاي با عنوان Middle East Journal منتشر ميكند.
وزارت امور خارجه آمريكا به توصيه كنگره، «مؤسسه ارتباطات خارجي» را در سال 1947 تأسيس كرد كه در آن هفتاد زبان از جمله فارسي آموزش داده ميشود.
دانشگاههاي ديگر آمريكا نيز كم و بيش داراي پروژههاي آموزشي يا پژوهشي در زمينه شرق و ايران است. غير از دانشگاهها، چهل و هفت مركز و مؤسسه استشراقي تا سال 1964 در آمريكا احصاء شده است. 6
در دو دهه اخير فعاليتهاي تحقيقاتي ايرانشناسي در آمريكا رويه ديگر و رونق بيشتري يافته است و مراكز متعددي به امور ايران ميپردازند كه گزارش كامل آنها، بسيار مفصل است. 7
ايرانشناسي در كتابهاي مرجع آمريكا
كتابهاي مرجع آمريكايي كه مشتمل بر ايرانشناسي است عبارتند از:
1ـ دائرةالمعارف آمريكانا Encyclopedia Americana
دائرةالمعارف عمومي آمريكائي كه به اهتمام فرانسيس ليبر Fransis Liber (1800 ـ 1872) آغاز شد. ليبر از فضلاي آلماني بود و در سال 1829 آمريكانا را آغاز نمود. نخستين چاپ آن در 13 جلد در 1833 به پايان رسيد و از آن به بعد مكرر به چاپ رسيده است و در هر چاپ بر مزاياي آن افزوده شد. چاپ 1961 آن 30 جلد ميباشد.
مقاله بلند دربارهي ايران (Iran) را آقاي T. Cyler Young در جلد پانزدهم چاپ 1972 آن نوشته است. اين مقاله شامل شش بخش است. مردمشناسي، جغرافيا و منابع طبيعي، اقتصاد، تعليم و تربيت، دولت و تاريخ. غير از اين مقاله، لابلاي مدخلهاي ديگر راجع به ايران مطالبي دارد كه درايندكس موضوعياش منعكس است.
2ـ دائرةالمعارف روتليج Routledge Encyclopedia of Phlosophy
به سر ويراستاري ادوارد گريك Edward Craig توسط مؤسسه روتليج در آمريكا و انگلستان تدوين شد و انتشار يافت. اين اثر در 1991 آغاز شد. و اولين چاپ آن مربوط به سال 1998 در ده جلد است. ذيل Iran و Persia به زرتشت، غزالي، جويني، ملاصدرا، ميرداماد، فخرالدين رازي، ملاهادي سبزواري، سهروردي و خواجه نصيرالدين طوسي پرداخته است. بسياري از اين مقالات توسط خود نويسندگان آمريكايي نگارش يافته است.
3ـ دانشنامه ايراني Encyclopedeia Iranica
دفتر اول اين دائرةالمعارف به سرويراستاري آقاي احسان يار شاطر در 1982 در بُستن منتشر شد. اين اثر اولين دائرةالمعارف در زمينه مسائل ايراني با ويژگيهاي مطلوب دائرةالمعارفي و جامعيت است. قبل از انقلاب اسلامي ايران براي ترجمه و تكميل دائرةالمعارف اسلام، آقاي يار شاطر سازمان دانشنامه ايران و اسلام را بنيانگذاري كرد و آنرا تا مقاله ابوهريره در هشت جزوه منتشر كرد. پس از اقامت در آمريكا مؤسسه دانشنامه ايراني (ايرانيكا) را تأسيس نمود و با به كارگرفتن ايران شناساني همچون مري بويس، ويلهلم آيلرس، باسورث، وَن اس و ويلفرد مادلونگ، مقالاتي در تاريخ، جغرافيا، فرهنگ، جامعهشناسي و ديگر ابعاد ايراني تهيه و در جزوات متعدد منتشر كردهاند.
4ـ دايرةالمعارف اسلام Encyclopedia of Islam
اين دائرةالمعارف در بين سالهاي 1913 تا 1938 در پنج جلد در سه زبان فرانسوي، آلماني و انگليسي در شهر ليدن هلند با حمايت انجمن فرهنگستانها 8 توسط مؤسسه بريل منتشر شد.
با توصيه خاورشناسان غربي در كنگرهها و نشستها، نياز به دائرةالمعارف اسلام و جهان اسلام در 1890 اعلام شد و در 1891 رسماً به سرپرستي هوتسما از دانشگاه اوترخت شروع به كار كرد. بعداً فنسك ( يا ونسك) از 1924 سرپرستي آن را به عهده گرفت. خاورشناسان از كشورهاي مختلف غربي از آمريكا افرادي همچون دانكلان بلاك مكدونالد در مديريت يا مقالهنويسي آن سهيم بودهاند. مؤسسه راكفلر آمريكايي مبلغ 45 هزار دلار براي چاپ آن درسال 1962 پرداخت كرد.9
با تصويب بيست و يكمين كنگره خاورشناسان (پاريس، ژوئيه 1948)، اين دائرةالمعارف در سالهاي بعد گستردهتر شد و تحرير دوم آن به دو زبان انگليسي و فرانسوي از سا ل1950 آغاز شد. جلد اول فرانسوي آن در سال 1954 و جلد دوم فرانسوي آن در 1960 و جلد چهارم آن در 1975 انتشار يافت. تحرير جديد جلد اول انگليسي آن در 1986 و جلد نهم آن در سال 1997 با آخرين كلمه Szekesfehervar چاپ شده است. آقايان بوسورث، دانزل، هنريش، گلكومت، گيب، كريمرز، پرون كال و اسكات در ويرايش، بازنويسي و تحرير جديد آن نقش داشتهاند.
هر چند مباحث مربوط به ايران باستان از قلمرو دائرةالمعارف اسلام بيرون است ولي به ايران اسلامي در زمرهي سيار جوامع و كشورهاي مسلمان ميپردازد و مباحث مربوط به ايران در اين دائرةالمعارف اعم از شخصيتها و موضوعات وجود دارد.
سيدحسن تقيزاده از 1327 به گردآوردن گروهي از متفكران به منظور ترجمهي دائرةالمعارف اسلام همت گماشت. هر چند مقالاتي ترجمه شد، ولي به دليل مشكلات مختلف به چاپ نرسيد.10
در سال 1348 ترجمه فارسي دائرةالمعارف اسلام از سوي بنياد پهلوي به آقاي احسان يارشاطر پيشنهاد گرديد. اما در عمل وي به اين نتيجه رسيد كه غير از ترجمه به تكميل آن بپردازد. با اهتمام و مديريت وي و حمايت بنياد مذكور و به كار گرفتن امكانات بنگاه ترجمه و نشر كتاب بيش از هزار مقاله ترجمه يا تأليف شد و چنان كه پيشتر گفتيم نخستين دفتر آن در 1354 زير عنوان دانشنامه ايران و اسلام منتشر گرديد. تا سال 1357 جمعاً هشت دفتر در 1126 صفحه تا مقاله ابوهريره تدوين و منتشر شد. 11 سه دفتر ديگر پس از انقلاب اسلامي ايران تا سال 1360 منتشر شد. پس از مدتها ادارهي دانشنامه ايران و اسلام تجديد سازمان و تكميل گرديد و براساس آن بنياد دائرةالمعارف اسلامي تشكيل شد و متكفل نگارش دانشنامه جهان اسلام از اول حرف باء گرديد كه تاكنون سه جلد از آن تا مقالهي «بلبيس» ارائه شده است.
دائرةالمعارف اسلام به زبان اردو زير عنوان «اردو دائرةمعارف اسلاميه» به سرپرستي محمد شفيع ترجمه و منتشر شد. 12 محمد شفيع مشاور در دائرةالمعارف اسلام چاپ ليدن و مدير مجله دانشكده خاورشناسي بود. 13
ترجمه تركي آن همراه با تكميلات و تعديلات از 1940 آغاز شده و تاكنون يازده جلد آن منتشر شده است.
آقايان احمد الشنتاوي، ابراهيم زكي خورشيد و عبدالحميد يونس نيز آن را به عربي ترجمه كردند كه چاپ اول آن در قاهره در پانزده جلد از 1933 تا 1946 تا حرف ع منتشر شد. دوباره در 1969 انتشار اين ترجمه همراه با افزودههايي از تحرير دوم دائرةالمعارف اسلام آغاز شد ولي فقط سيزده جلد تا حرف ح انتشار يافت.
5ـ دائرةالمعارف كلمبيا The Columbia Encyclopedia
در دانشگاه كلمبيا به سرويراستاري آقايان ميشل بيوبين و جفري پاركينسون تدوين شد. چاپ اول آن از سوي انتشارات دانشگاه كلمبيا در 1935 منتشر شد. چاپ چهارم همراه با ويرايش جديد و اضافات عرضه شد و در 1993 آخرين چاپ يعني چاپ پنجم به بازار آمد.مقاله بلندي راجع به ايران دارد. و لابلاي برخي مدخلهاي ديگر به ايران پرداخته است.
6ـ دائرةالمعارف وايكينگ كلمبيا The Columbida Wiking Encyclopedia
اين دائرةالمعارف براي اولين بار در نيويورك از 1953 از سوي مؤسسه انتشارات دانشگاه كلمبيا به سرپرستي آقاي ويليام بريجواتر منتشر شد. اين دائرةالمعارف در ايران و در كشورهاي عربي طرفداراني داشته و به فارسي و عربي ترجمه شده است.
ضرورت نياز به دائرةالمعارف عمومي و كوچك، مؤسسه فرانكلين را واداشت تا دائرةالمعارف وايكينگ كلمبيا را براي ترجمه فارسي به آقاي غلامحسين مصاحب سفارش دهد.14 آقاي مصاحب از 1335 كار ترجمه را با جديت دنبال كرد. ولي از همان اوائل كار معلوم شد كه ترجمه اين دائرةالمعارف و درج مقالاتي تازه به جاي بعضي از مقالات آن، جوابگوي احتياجات كنوني فارسي زبانان نميباشد. 15 به جهات مذكور، كار فراهم ساختن كتاب حاضر چندي بعد از آغاز آن، از صورت ترجمه خارج شد و جنبهي تأليف و در بسياري از موضوعها، جنبهي تحقيق يافت. 16
ثمره اين پروژه انتشار سه جلد كتاب زير عنوان دائرةالمعارف فارسي از سال 1345است. در شناسنامه جلد اول، اين اثر را كار مشترك تهران و نيويورك دانسته است.
دائرةالمعارف مزبور توسط آقايان فؤاد كامل و جلال العشري و عبدالرشيد الصادق به عربي ترجمه و اضافاتي بر آن افزوده شد و زير عنوان الموسوعة الفلسفية المختصرة (بغداد و بيروت، مكتبة النهضة و دارالقلم، 1983 م) منتشر شد.
7ـ دائرةالمعارف دين The Encyclopedia of Religion
اين اثر به سرويراستاري ميرچا الياده در شانزده جلد و 2750 مقاله از 1987 براي اولين بار انتشار يافت. در نگارش مقالهها 1400 نويسنده از كشورهاي مختلف جهان به مدت هفت سال شركت داشتند. شركت انتشاراتي مك ميلان در نيويورك متكفل هزينههاي آن بوده است.
مقالات و مطالب فراواني راجع به ايران در چهارچوب مسائل اعتقادي و مذهبي مانند تعزيه، انقلاب اسلامي و ايران، بهائيت، بابيت، مراسم ديني، زرتشت و نور و تاريكي دارد.
8ـ دائرةالمعارف جديد جهان اسلام The Oxford Encyclopedia of the Modern Islamic
به دليل نياز پژوهشگران و دانشجويان به اطلاعات جديد راجع به جهان اسلام اين دائرةالمعارف برنامهريزي شد. آنگونه كه سرويراستار آقاي جان اسپوزيتو در مقدمه نوشته است: وقايع و حوادث در دهههاي اخير در جهان اسلام به ويژه پس از انقلاب اسلامي ايران و التهاب دنياي اسلام براي دستيابي به تمدن و رهايي از ركود، نگارش و تدوين آن را ايجاب كرد.
اين اثردر چهار جلد در سال 1995 در اكسفورد و نيويورك از سوي انتشارات دانشگاه آكسفورد منتشر شد. غير از اسپوزيتو كه سمت سرويراستاري آن را عهدهدار بوده است آقايان شاهرخ اخوي، ايون يوزيك هدد، جيمز پيسكاتوري، عبدالعزيز ساجدين، شارون سيديگو، جان وال و فرد وان در مدن زحمت يراستاري مقالات را متكفل شدهاند. آقاي آلبرت حوراني (خاورشناس آمريكايي) مشاور عالي بوده است. از ويراستاران برخي مانند عبدالعزيز ساجدين (استاد دانشگاه ويرجينيا) و ايون يوزيك هدد ( استاد دانشگاه ماساچست) آمريكايياند. همچنين بسياري از مشاوران و راهنمايان و نويسندگان از متفكران آمريكايياند.
در زمينه مسائل ايراني مقالات و مطالب فراوان دارد كه از فهرست موضوعي پاياني ذيل Iran قابل استخراج است.
9ـ دائرةالمعارف كمبريج Cambridge Encyclopedia
در يك جلد و 1350 صفحه در آمريكا منتشر شده است. مشتمل بر 26000 مدخل است. دربارهي موضوعهاي ايراني مطالبي دارد.
10ـ دائرةالمعارف فلسفه آسيايي The Companion Encyclopedia of Asian Philosophy
اين دائرةالمعارف توسط روتليج در نيويورك در 1997 به سرويراستاري براين كار و اينديرا مهالينگان منتشر شده است. فصل اول آن به فلسفه و كلام در فرهنگ ايراني پرداخته و مشتمل بر چهار مقاله از نويسندگان مختلف است.
11ـ كتابشناسي گزيده و توصيفي ايران
Iran a Selected and annotated bibliography
اين اثر توسط آقاي حافظ ف. فرمان Hafez F. Farman تدوين و در واشنگتن در 1951 منتشر شده است. اين فهرستواره ذيل موضوعهاي ذير به طبقهبندي كتابها و مقالات دربارهي ايران پرداخته است.
كتابشناسيها، ديكشنريها، كتابهاي راهنما، دائرةالمعارفها، تاريخ و تمدن، زبان و ادبيات، سفرنامهها، سياست و دولت، اقتصاد، جامعه و مردم، زبان و ادبيات در دوره ي اسلام، هنر، قانون، حقوق و موسيقي.
12ـ راهنماي پژوهشگران براي نوشتههاي ادواري
Reader's Guide to Periodieal Literature
اين اثر به سرويراستاري جان مارا Jean M. Mara در نيويورك در چندين جلد منتشر شده است. در واقع فهرست آثاري است كه در غرب به ويژه آمريكا منتشر شده است. بخشهايياز آن آثار مربوط به ايران است.
ويژگيهاي ايرانشناسي آمريكايي
آنچه در اين مقاله ارائه شده همهي گفتنيها راجع به ايرانشناسي در آمريكا نميباشد، فقط دورنمايي از فعاليتهاي آنها در زمينههاي علمي و فرهنگي ارائه شد. البته كساني همچون آقاي ايرج افشار با تدوين پنج جلد فهرست مقالات فارسي و پيرس و پوير با تدوين Index Islamicus راه را هموارتر نمودهاند. اميد است با ارائه كارنامه كاملي از ايرانشناسي، زمينهي لازم براي نقادي آن فراهم گردد.در دهه اخير كتابها و مقالات خوبي در نقادي خاورشناسي آمريكايي منتشر شده است، از جلمه آثار مهم عبارتند از: مقاله «الاستشراق الامريكي من النهضة الي السقوط: عولمة دراسات العربي تموز 1998 منتشر شد؛ كتابIslam and Arabs in Eary American Thouth: Orientalism in America 17؛ كتاب الاستشراق بين دعاته و معارضه 18 كه گردآوري يازده مقاله از شش نفر از مستشرقان در بررسي و نقادي خاورشناسي است؛ الاستشراق: رساله الاستعمار نوشته محمد ابراهيم الفيومي، اين اثر عمدتاً به خاورشناسي آمريكايي و نشان دادن ابعاد منفي آن پرداخته است. 19
ارائه تصويري جامع و كامل از ايرانشناسي آمريكائيان منوط به گردآوري همهي گزارشها از نهادهاي آموزشي و پژوهشي، مراكز نشر و انتشارات، انجمنهاي فرهنگي، مراكز باستانشناسي، كتابهاي مرجع و غير مرجع، مجلات و نشريات، پاياننامهها و ... است.
بخشي از اين مجموعه با پيگيري آثار معرفي شده در مجلدات كتاب A Bibilograghy of Iran از آقاي ماهيار نوايي20 و Index Islamicus و كتابهايي از اين دست فراهم ميگردد.
البته در دهههاي اخير با مهاجرت زيادتر ايرانيان به آمريكا و رونق بيشتر پروژههاي ايرانشناسي، فعاليتهاي ايرانشناسي از يك فرايند صرفاً علمي ـ سياسي درآمده و به صورت يك مشرب فرهنگيـ اعتقادي ويژه با قرائتهاي فارسي از دين و مليت ايراني ظهور يافته است. آثار فراواني كه اخيراً در آمريكا در زمينه موضوعات ايراني منتشر شده گوياي خصائص اين طرز فكر است از جمله: سايه خدا و امام غائب: مذهب و سياست و تغييرات اجتماعي در ايران شيعه از آغاز تا 1890، سر و ته يك كرباس :اصفهان، تاريخ ادبيات ايران، 21 پيامآوران انهدام: ادبيات به مثابه پديدهاي اجتماعي در ايران امروز، ايران و مغرب زمين، توپي مرواري، 22 تاريخ فلسفه اسلامي كه مجموعهاي از مقالات نويسندگان آمريكايي و اروپايي است و بخشهايي از آن به فلسفه ايراني پرداخته است).
پانوشتها:
1. كتابهايي مانند الاسلام و شبهات المستشرقين نوشته فؤاد كاظم مقدادي و به شكل تحليل علميتر الاستشراق نوشته ادوارد سعيد متضمن نقادي خاورشناسي ميباشند.
2. فرهنگ خاورشناسان، جلد اول، تهران، پژوهشگاه، 1372، ص 9.
3. ايرانشناسي چيست، جلد سوم، داريوش آشوري، تهران، آگاه، 1355، ص 7.
4. ابوالقاسم حالت مينويسد: آمريكاييها با اين كه پس افتادهتر از ديگران در دانش خاورشناسي بودهاند معذلك وقتي كه متوجه محسنات اين علم شدند، در اين راه كوششي زياد و مساعي فوقالعاده كردند چنان كه امروزه در واشنگتن انجمنهاي عديده براي پيشرفت اين عمل تشكيل گرديد. (فرهنگ خاورشناسي، ص 18)
5. فرهنگ خاورشناسي، ابوالقاسم سحاب، ص 16.
6. المستشرقون، نجيب العقيقي، 3/985.
7. به عنوان مثال ميتوان از مؤسسه خاورميانه ناشر مجله Middle East Juornal (اولين شماره: 1947) و انجمن آمريكايي شرقي ناشر مجله Journal of the American Oriental Society كه به صورت فصلي در نيوهاون منتشر ميشود نام برد.
8. مقدمه دانشنامه ايران و اسلام، جلد 1.
9. المستشرقون، نجيب العقيقي، 3/1108 و 998.
10. «نقد و بررسي دانشنامه ايراني» حشمت مؤيد، ايران نامه، سال دوم، ش 3 ( بهار 1363)،ص 514.
11. دانشنامه ايران و اسلام، 1/11.
12. سيزده جلد آن از سوي ادارهي معارف اسلامي دانشگاه پنجاب لاهور در 1964 منتشر شده است.
13. زندگينامه وي در مجله معارف، دورهي نهم، شماه 3 (آذر ـ اسفند 1371) ص 77 آمده است.
14. اين كار به تشويق اشرف پهلوي و راهنمايي سيدحسن تقيزاده بوده ( مقدمه دائرةالمعارف فارسي، 1/2)
15. همان، ص 3.
16. همان،ص 4.
17. اين اثر توسط آقاي فؤاد شعبان Fuad Sha'ban نگارش يافته و با مشخصات ذيل به چاپ رسيده است. N C, Acorn Press, 1991.
18. اين اثر به كوشش آقاي هاشم صالح تنظيم و به عربي ترجمه شده است (بيروت دارالساقي، 1994 م.)
19. قاهره، دارالفكر العربي، 1993م / 1413 ق.
20. چاپ اول اين اثر درنه جلد از سوي انتشارات بنياد فرهنگ ايران در 1357 انجام يافت.
21. نوشته دكتر ذبيحالله صفا كه از سوي شركت مؤلفان و مترجمان ايراني در آمريكا منتشر شده است.
22. صادق هدايت اين كتاب را در1326 نگاشت ولي موفق به چاپ آن نشد. ولي در اوايل پيروزي انقلاب در ايران با نام مستعار «هادي صداقت» توسط ناشر مجهولي به نام «انتشارات 333» اين اثر ريشخندي به پارهاي از مقدسات مذهبي مردم ايران و نيز برخي از خرافات است.منبع:تحولات روابط ايران و آمريكا ويژهنامه «ياد»، نشريه بنياد تاريخ انقلاب اسلامي، شمارههاي 52 ـ 51. این مطلب تاکنون 4933 بار نمایش داده شده است. |
|
|
|