اشباح و سايهها | مسعود رضوي كتاب «سازمان مجاهدين خلق، پيدايي تا فرجام»، جامعيتي خاص دارد و نگاه تازهاي را در مطالعات مربوط به اين سازمان و موضوعات جنگ مسلحانه در ايران، تحولات ايدئولوژيك، تاريخچه بدعتهاي اعتقادي در تاريخ سياسي ايران از دهه چهل به بعد، پيدايش صفبنديهاي سياسي در دهههاي 50 و 60 و ريشههاي آنها آشكار كرده است.
* * * *
مقاله حاضر فشردهاي در باب مأخذشناسي يك موضوع مهم در تاريخ معاصر ايران است. اين نوشته را ميتوان مقدمهاي بر معرفي كتاب «سازمان مجاهدين خلق، پيدائي تا فرجام» دانست كه توسط مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي در سه جلد چاپ و منتشر شده است. هدف، شناخت تلاشهاي پيشينيان و ارائه حداقل منابع براي محققان و پژوهندگان جوان است تا گرد فراموشي از زواياي تاريخ معاصر بزدايند و راه لغزنده مبارزه را براي درسآموزي معاصران هموار سازند.
سازمان مجاهدين خلق [منافقين] هميشه موضوع جذابي براي تحقيق و بررسي بوده است نه فقط جذابيت، بلكه اهميت معرفتي بسياري نيز براي درك سوانح و پيچيدگيهاي تاريخ معاصر ايران داشته و دارد. به طور طبيعي، ساختار تشكيلات، كيفيت ايدهها و ماهيت رخدادهاي دروني اين سازمان همراه با بازخوردهاي رسانهاي و مطبوعاتي آن، هيچگاه به يك مورخ اجازه نميدهد كه قضاوتي كامل و نهايي را در باب آن مطرح كند و ديدگاه بيخدشهاي را بپذيرد و به خوانندگان خود پيشنهاد نمايد. زيرا، مخفي و منزوي بودن افراد و حصر ايشان در خانههاي اعتزال و شرايط خوف و خفا، همراه با تقليل آموزشها و كنترل روابط، رفتارها و مناسبات و بالاخره سيطره نظام امنيت و تشكيلات آهنين، وضعي ويژه و بسيار دشوار را روياروي مورخ يا تحليلگر سياسي قرار ميداده است. به نحوي كه حتي انبوه اسناد و بازجوييهاي بازمانده از ساواك يا اعترافات و نوشتههاي مفصل اعضا در زندان ودادگاههاي پس از انقلاب يا تكنگاريها و خاطرات طولاني نيز، آن رضايت خاطر نهايي را ايجاد نميتواند كرد. مگر آنكه زماني طولاني با برخي از ايشان زيسته شود، شرايط خفقان و ظرايف دهههاي گذشته تجربه شده باشد و سرانجام متون و منابع فكري مبناي كار و به اصطلاح ايدئولوژي آنان مطالعه و هضم گردد تا شرايط نزديكي و قرابت با چنين جرياني حاصل آيد، البته نظر ما بيشتر ناظر به جريان اوليه تا قبل از پيروزي انقلاب اسلامي سال 1357 است و جريانات پسين و كنوني به رغم حفظ برخي ويژگيهاي پيشين، تفاوتهاي رفتاري و نهايتاً ماهوي بسياري را از سر گذرانده و اساساً ذيل نام تشكل سياسي يا سازمان چريكي قابل طرح نيستند، بلكه فرقهاي با مشي تروريستياند و باز هم البته خوانندگان بصير نبايد هيچ يك از اين نامها را به مثابه حد نظري يا تعريف دقيق پذيرا شوند، بلكه اينها امكانات زباني ما براي تحليل يك موضوع لغزنده، مبهم و دشوار معاصر است.
در صدر انقلاب و نخستين سالهاي جمهوري، به جز گروهي اندك از زندانيان سياسي و مطلعان خبره، كسي از وجود تضادها و تعارضات درون سازماني و سرنوشت شگفتانگيز و عبرتآموز ايشان خبر چنداني نداشت. جوانان آن دوران عجالتاً و اجمالاً ميدانستند كه سازمان توسط محمد حنيفنژاد، سيد محسن و اصغر بديعزادگان [ و نيز عبدالرضا نيكبين رودسري معروف به عبدي] در سال 1344 بنيانگذاري شده است.
سپس سيري رزمآورانه و خونين در مبارزه با ساواك و رژيم شاه را طي كرده و در سال 1353 الي 1354 گروهي منحرف و ماركسيست با رخنه در اركان رهبري سازمان، آن را به نفع خود مصادره و ايدههاي ناجوانمردانه خود را با قتل مخالفين و ارعاب اعضا پيش بردهاند. در اين راه، قتل مجيد شريف واقفي و مرتضي صمديه لباف، نماد مظلوميت جريان مذهبي محسوب ميشد و تا پيروزي انقلاب نيز اكثر اعضا گرفتار بند اوين و سلول قصر و ديوار قزل حصار و ساير زندانهاي رژيم بودهاند.
اين ماجراي عجيب كه حتي در همين روايت تحريف شده بدوي نيز عجيب است و پس از انقلاب تا خرداد 1360 و از آن پس تا پايان جنگ ايران و عراق و نهايتاً از آن زمان تا حمله آمريكا به عراق و بالاخره تاكنون، همچون يك تراژدي بسيار دردناك و اندوهبار طي شده و تعداد پرشماري از جوانان و مردان وزنان وطن ما را در كام كشيده و درون و برون مرزها به كينه و آتش و بمب و حصر تشكيلاتي و شست و شوي مغزي و حتي شكنجه و ارعاب اتلاف كرده است.
چنين جرياني را نمي توان و نبايد با ادعاي «انحراف 40 ساله» يا «گوهرهاي تاريكي» و امثالهم تذليل يا تقديس كرد و گذشت، بلكه بايد زماني بس طولاني به توصيف واقعيت ايشان بگذرد و بي هيچ عداوت و شايبهاي ريشهيابي شود كه علت ظهور چنين فرقهاي با اين همه بدعتهاي ناهنجار، چه بوده و علل اساسي آن همه تلاشها و دشوارخوئيهاي مردانه و مبارزات سرسختانه چه بوده است؟ در اينجاست كه به رغم همه ابهامات، اسناد، كتب و خاطرهها به كار ميآيد و مورخ كه الزماً بايد سالهاي مزبور را در دوره حيات مجاهدين، ولو به اختصار و ابهام، درك كرده باشد، ميتواند با احتياطي زايدالوصف به بازسازي فضاي آن زمان و زمينهسازي براي شناخت اين پديده عجيب و عبرتآموز اقدام كند.
نخستين منابعي كه در اختيار مورخان و علاقهمندان تاريخ معاصر، درباره مجاهدين در اختيار قرار ميگرفت، مقالهها و خطابههاي ايشان و وابستگانشان بود كه عمدتاً در نشريات و روزنامههاي صدر انقلاب منتشر شد. در زمان انقلاب جزوات، زندگينامهها، دفاعيات و تصاوير بنيانگذاران و اعضا منتشر شد و صورتي اساطيري و تحريف شده در آنها به مردم عرضه گرديد. همين تصوير، موجب جذب جوانان خام فكر به تشكيلات پسين سازمان در اواخر دهه 50 تا سال 60 گرديد. سپس جزوه موسوم به «اعلاميه تغيير مواضع ايدئولوژيك» از سوي بخش ماركسيستي سازمان (موسوم به پيكار) و سپس بيانيه تحليلي اين اعلاميه با عنوان «آموزش و تشريح اطلاعيه تعيين مواضع مجاهدين در برابر جريان اپورتونيستي چپنما» در يك و سپس دو جلد مفصل از سوي گروه رجوي منتشر و در سطح وسيعي توزيع گرديد. در كنار اين آثار، جزوه منتقدانه بنيصدر به نام «منافقان از ديدگاه ما» و سپس «مواضع گروهها در زندان» از نويسندهاي ناشناس اما بسيار مطلع، به تدريج پيچيدگي موضوع فوق را به ما گوشزد كرد. در تمام اين سالها، زندگينامههاي اسطورهوار، دفاعيات جانانه، بزرگداشتههاي اغراقآميز و ... نيز توسط سازمان منتشر و برگزار ميشد، اما كمتر خبر از اثري مستند و علمي و عقل پسند بود، البته مخالفين نيز كه ترجيح ميدادند از عنوان منافقين براي سازمان استفاده كنند، اثري در خور فكر و تحقيق نداشتند و هدف غايي جملگي، از موافق و مخالف، پيشبرد اهداف كوتاه مدت سياسي در ابقا يا حذف رقيب بود و بس.
نخستين اثري كه با رويكرد استنادي در ايران منتشر شد و البته شائبه تجلي از بنيانگذاران و اعضاي اوليه را داشت، از سوي انتشارات و «مركز خدمات فرهنگي رسا» منتشر گرديد. با عنوان «گوهرهايي كه در تاريكي درخشيدند.» در اين اثر كه با عباراتي مجلل از مرحوم آيتالله سيد محمود طالقاني در وصف بنيانگذاران آغاز شده بود، برخي اسناد بازجوييها و وصاياي مجاهدين، همراه با مختصري از بيوگرافي ايشان درج گرديده بود.پس از آن، آثار مستقيم و منحصر به مجاهدين، ناظر به نقد ايشان بود كه دفتر سياسي و انتشارات سپاه چندين عنوان از آنها را منتشر كرد و عمدتاً به عملكرد مجاهدين پس از انقلاب و سپس خيانتهاي آنان در زمان جنگ توجه داشت.
در اواخر دهه شصت و اوايل دهه هفتاد، به تدريج مراكز، سازمانها و افرادي با رويكرد توجه به اسناد و توصيف دقيقتر تاريخ، وارد ماجرا شدند. بحثانگيزترين اثر در اين زمان كه از حيث تفصيلي، منابع و موضوعات تا آن زمان نظير نداشت، يكي از مجلدات كتاب «نهضت امام خميني» اثر حجتالاسلام سيد حميد روحاني بود كه يكسره در نقد و افشاي انحراف، بدعت و فساد اعضاي مجاهدين و اثبات نفاق سياسي، انحراف فكري و فقدان اعتقاد ديني ايشان نگاشته شده بود. برخي بازجوييها و روابط دروني اعضاي سازمان در اين اثر منتشر شد كه واكنشهاي زياد و اثرات فراواني در ميان خوانندگان دهه هفتاد بر جاي نهاد. اما اين تازه آغاز ماجرا بود. از اين پس سيل آثار، خاطرات، تكنگاريها و تحليلها به صورت مقاله و كتاب منتشر شد و زاويههاي تازهاي را به روي موضوع گشود. زاويههايي كه بازترين و مهمترين آنها بيشك كتاب سه جلدي اخير مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي با عنوان «سازمان مجاهدين خلق، از پيدايي تا فرجام ـ 1344 تا 1384) است و سير 40 ساله اين جريان را به دقتي شايستهتر مورد توجه قرار داده و كاويده است.
پيش از بررسي اين كتاب، منبعشناسي مختصري در باب مجاهدين را ارائه ميدهيم كه اجمالاً نزديكترين و ممكنترين منابع براي علاقهمندان خواهد بود. هر چند تعداد كثيري مقاله هم وجود دارد كه در نشريات مختلفي همچون «چشم انداز ايران» يا «راه مجاهد»، كه نشريه فعلي و قبلي آقاي لطفالله ميثمي است يا مطالب منتشره از سوي مركز مطالعات روزنامه كيهان يا بسياري نشريات خارجي و داخلي نبايد ناديده گرفته شود، اما اين اجمال براي خواننده فارسي قابل دسترستر و مطمئنتر خواهد بود.
آثار موجود درباره مجاهدين چند دستهاند: خاطرهها، تكنگاريها، تحليلها و كتب اسناد. مورد توجه ترين بخش از اين آثار، خاطراتاند، ابتدا خاطرات برخي از زندانيان نادم سازمان منتشر شده، از جمله كتاب «قدرت و ديگر هيچ» از فاطمه باقرزاده و چند اثر مشابه؛ اما نخستين اثر مهم خاطره مانند و مفصل كه به شيوايي تحرير شده بود، اثري از محسن نجاتحسيني با عنوان « بر فراز خليج فارس» بود. نجات حسيني از اعضاي قديمي سازمان بود كه در جريان سفر به فلسطين در كشورهاي حاشيه خليج گير افتاده و در جريان هواپيماربايي، همراه با جمعي از يارانش به عراق و سپس لبنان، فلسطين، سوريه، سپس پاريس و بالاخره به اسكانديناوي رفته بود. او پس از تغيير مواضع ايدئولوژيك سازمان، از آن كناره گرفته و مشغول فعاليت عادي وعلمي شده است. پس از آن، خاطرات لطفالله ميثمي با عنوان «از نهضت آزادي تا مجاهدين» وجلد دوم آن «آنها كه رفتهاند» يكي از مفصلترين آثار در اين عرصه است. اين اثر كه به طور ضمني حاوي تجليل و تأييد جريان اوليه مجاهدين و تداوم آن در انگارههاي خاص است، البته متضمن نقدهاي دروني به رفتارها و برنامهها و عقايد مجاهدين نيز هست،امادر مجموع نيازمند نقدي جداگانه و منصفانه است. ميثمي البته ادعاي مورخ بودن ندارد و به همين دليل از سوژه فاصله نگرفته تا آن راگزارش و تحليل كند. او همچنان بخشي از سوژه و در اين كتاب خود سوژه است، لذا نقدي جامع و دقيق بر آن لازم ميآيد. البته نقد مفصلي توسط آقاي مسعود رضائي در سايت آقاي سليمي نمين بر اين كتاب وجود دارد وچند معرفي تمجيدآميز در روزنامهها و چند تقريظ تحسينآميز در جوف كتاب منتشر شده، ولي هيچ يك وافي به مقصود نيست و ان شاءالله در آينده بايد اين كار با حوصله انجام شود.
اثر ديگر كه با همين رويكرد، يعني رويكرد نجات حسيني و ميثمي نوشته شده اما از احتياط بيشتري برخوردار است، كتاب خاطرات دكتر محمد مهدي جعفري است. وي در گفت و گوهايي با عنوان «سازمان مجاهدين خلق از درون» به جزئياتي عمدتاً فكري و فرهنگي، در حول وحوش دهه چهل و پنجاه اشاره ميكند كه بسيار مفيد و قابل اعتناست. اما بيشتر به كار تحليل زمينههاي فكري پيدايش و علل تحولات ايدئولوژيكي در سالهاي بعد ميخورد.
نوع ديگر خاطراتي كه منتشر شده خاطرات اعضاي متأخر سازمان است كه تحولاتي آتي در دوره مابعد بنيانگذاران تا تغيير ايدئولوژي و سپس شرايط زندان را روشن ميكند. مهمترين اين آثار كه اتفاقاً مثل رمانهاي پليسي جذاب و خواندني هم هستند، خاطرات احمد احمد و عزت شاهي (مطهري) است.
اين دو كتاب واجد نكات و ريزهكاريهاي بسياري هستند و اتفاقاً جانب انصاف را نيز نگه داشتهاند. شايد بر برخي رفتارهاي خود سكوت كرده يا به اغراق از نقش خود گرفته باشند اما نكته متناقض يا كذب در آنها نيست و هر دو اثر، پروسه تحولات دروني سازمان از سال1352 به بعد را به دقت و تا حدي كه خود ناظر آن بودهاند، از درون نشان دادهاند. اتفاقاً براي درك بينش منصف و جالب احمد احمد بد نيست متن سخنراني وي در مراسم رونمايي كتاب «مجاهدين از پيدايي تا فرجام» در مركز پژوهشهاي سياسي (مندرج در ويژهنامه كتاب شرق ـ ص 3 ـ مورخ 20 شهريور 1385) مورد مطالعه قرار گيرد.
البته كتب خاطره به همين آثار محدود نيست. برخي از هواداران و اعضاي رده پايين سازمان و نيز افراد مؤثر و مطلعي همچون سعيد شاهسوندي و رضا رئيس طوسي و محمد محمدي گرگاني به صورت پراكنده آثاري منتشر كرده بودند كه اين وجه در آنها هست و ضمناً ميتواند از اسناد منتشره محسوب شود. خصوصاً جزوه «روند جدايي» كه سه نفر از اعضاي مطلع و منتقد در زماني حساس منتشر كردند.
آخرين نوع خاطره نگاشتها، آثاري هستند كه اخيراً منتشر شدهاند و ماهيتي خاص دارند. ماهيتي كه به دليلي نگارش در زندان، ممكن است حكم بازجويي در حصر داشته باشد، اما به هيچ وجه از اعتبارشان نميكاهد و ميتواند محل اعتنا باشد به شرطي كه در مقارنه و تطبيق دچار تناقض نباشد. از اين نوع آثار كتاب «احمدرضا كريمي» و تكنگاري بسيار جالب «حسين احمديروحاني» كه اولي از نظر اعضاي قبلي و بعدي منفور و خائن محسوب شده و دومي از قديميترين اعضاي مسلمان و از ماركسيستهاي بعدي در دورههاي مختلف تا پس از انقلاب بوده است. اين دو اثر، توسط مركز اسناد انقلاب اسلامي منتشر شده است.
آثار ديگر، تحليلها و تكنگاريهاي مورخانه درباره مجاهدين است و قبل از ورود به معرفي برخي از آنها بد نيست اشاره كنيم كه خيل آثار و خاطرات رجال سياسي دهه 40 و 50 از وابستگان به دربار تا مليگرايان و ماركسيستها و اعضاي نهضت آزادي و روحانيون مبارز و حتي برخي محافظهكاران در مبارزه، واجد نكتههاي زيادي درباره مجاهدين است. مثلاً خاطرات مهندس بازرگان يا آيتالله هاشمي رفسنجاني، آيتالله منتظري، مهندس سحابي، مهندس طاهري، جواد منصوري، خاطرات پراكنده حجتالاسلام سيد محمود دعايي، هادي غفاري و ... هر يك نكاتي در خور تحقيق و متضمن موضوع مذكور را دارا هستند كه نبايد به سادگي و بياعتنا از كنار آن گذشت.
اثر تحليلي مهم در خارج كشور كه در داخل نيز در دسترس است، «اسلام راديكال، نمونه مجاهدين» اثر يرواندآبراهاميان است كه تحقيقي از سنخ جامعهشناسي تاريخي درباره مجاهدين خلق و ماهيت اين گروه در تاريخ عصر ماست. قبل از وي، مرحوم سرهنگ نجاتي در جوف اثر معروف خود به نام «تاريخ سياسي 25 ساله ايران» به صورت مختصر و خامتر همين كار را كرده بود، اما كار آبراهاميان دقيقتر است. كتابي نيز درباره روند تغيير ايدئولوژي سازمان كه در بردارنده سير تكويني آن نيز هست توسط آقاي مظفر مهرآبادي در مركز اسناد انقلاب اسلامي چاپ شده كه نكتههاي تازهاي ندارد، اما از حيث انسجام درباره موضوع خود جالب وخواندني است.
مورخ معاصر آقاي رسول جعفريان در ضمن كتاب مفصل خود به نام «تشكلها و سازمانهاي مذهبي سياسي در ايران» فصل مفصل، همراه با برخي ضمائم مهم درباره سازمان و ماهيت و سرنوشت آن نگاشته كه رسالهاي مستقل هم تواند بود سواي هر نقد و ايرادي به اين نوشته، نويسنده اطلاعاتي داشته و در جايگاهي است كه نوشتههايش را نميتوان نخواند و نديد و حتماً بايد مورد بررسي قرار گيرد.
يك اثر جالب ديگر كه در خارج كشور چاپ شده و ابتدا از طريق اينترنت در اختيار ما قرار گرفته و اخيراً مركز اسناد انقلاب اسلامي متن مفصل و كامل آن را چاپ كرده است، كتاب علياكبر راستگو در تاريخ و سرگذشت مجاهدين است. راستگو در سال 1358 به شاخه دانشجويي مجاهدين در آلمان پيوست و از سال 60 مسوول حقوقي پناهندگان و فراريان سازمان بود، وي در سال 1365 به عراق منتقل شد و در آنجا از نزديك با وضع واقعي سازمان و منش و تفكر رهبران آن آشنا شد. وي در بازگشت به آلمان كتابي نوشت به نام «صداي تيك و تيك بمب ميآيد» و سخت به نقد و افشاي ماهيت سازمان پرداخت.
سازمان او را طبق معمول منكر شد و بياهميت جلوه داد ولي او رابط همه پناهندگان و اعضاي اروپا بود، لذا در اين زمينه كارشان آسان نبود، خاصه كه راستگو در اروپا به اسناد و افراد زيادي دسترسي يافته و براساس آنها كتاب «مجاهدين خلق در آينه تاريخ» را نوشت. اين اثر مفصل، گرچه با سكتههاي اسنادي و برخي قضاوتهاي قابل نقد همراه است، اما جامعيت و اعتباري دارد كه عمدتاً مربوط به فعاليتهاي دوره اخير سازمان است و آنچه كه در سالهاي اخير در اروپا و عراق انجام داده است.
البته كسان ديگري نظير پرويز يعقوبي هم برخي نكات را درباره سازمان در خارج كشور منتشر كردهاند، از جمله رسالهاي به نام «اپورتونيستهاي راست منحط» و يا گروهي از اعضاي قديمي و منشعب با عنوان «راه موسي» (يعني خياباني) كتاب «اپورتونيسم تا مغز استخوان» را در افشار گروه رجوي چاپ كردهاند. پوران بازرگان هم همراه تراب حقشناس، پس از انقلاب ايدئولوژيك و وصال و تزويج مريم قجر عضدانلو (ابريشمچي) با مسعود رجوي، اعلاميه فصل و رساله مانند به نام «از بنبست رجوي تا فداكاري ابريشمچي» منتشر كردند. دكتر پيمان نيز اثري به نام «بحران در خط مشي» درباره همين انقلاب به اصطلاح ايدئولوژيك در سال 1364 نوشت كه به صورت زيراكس منتشر شد و در دسترس است، البته گفت و گوها و آثار ديگر مطلعان، از جمله محمد محمدي گرگاني، حجتالاسلام معاديخواه و مطلعان منصف ديگر نيز پراكنده و منتشر است كه منابع موثقي براي اين تحقيق است. با اين همه كتاب «سازمان مجاهدين خلق، از پيدايي تا فرجام» از آثار مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي جامعيت و اهميتي خاص دارد و دوره تازهاي را در مطالعات مربوط به اين موضوع و موضوعات كلي تري نظير جنگ مسلحانه در ايران، تحولات ايدئولوژيكي و تاريخ بدايع و بدعتهاي اعتقادي معاصر تاريخ سياسي ايران از دهه چهل به بعد، پيدايش صفبنديهاي سياسي در دهه 50 و 60، ريشههاي آنها و ... را آشكار كرده است.منبع:نشريه كارگزاران، 4 مهر 1385، سال اول، شماره 123 این مطلب تاکنون 3667 بار نمایش داده شده است. |
|
|
|