نقد كتاب«تاريخ سياسي كهگيلويه» | سيد مصطفي تقوي مقدم تا چند دهة پيش، بخش عمدة جمعيت ايران از ايلات و عشاير تشكيل ميشد و اين قشر نه تنها بيشترين تأثير را بر روند تحولات كشور داشت، بلكه اصولاً سلسلههاي حكومتي را به وجود ميآورد و پادشاهان و حكمرانان از ميان آنها بر ميخاست. بنابراين، مطالعة جوامع عشايري، افزون بر اهميت آن در مباحث جامعهشناسي سياسي، نياز جدي محافل علمي براي درك جامع و درست تاريخ ايران زمين نيز هست. به گونهاي كه با قاطعيت ميتوان ادعا كرد كه از نظر علمي، ايرانشناسي بدون عشاير شناسي غير ممكن است.
كتاب «تاريخ سياسي كهگيلويه»در همين راستا مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي به رشتة تحرير درآمده و در پي آن است تا خواننده را با سرگذشت بخشي از ايران زمين به نام «كهگيلويه» و چگونگي گذشت روزگاران بر مردم اين ديار از واپسين روزهاي تاريخ تا وقوع انقلاب اسلامي در بهمن 1357، آشنا سازد.
آنچه درتاريخ به نامهاي رم جيلويه، جبال جيلويه و كوه گيلويه شناخته شده است،منطقهاي است كه امروزه استان كهگيلويه و بويراحمد و بخشهايي از استانهاي خوزستان (رامهرمز و بهبهان) و بوشهر (يراوي) را در بر ميگيرد و در چند سدة اخير زيستگاه بخش عمدة ايلهاي «لُر بزرگ» بوده است. البته گسترة جغرافيايي اين منطقه در فراز و فرود تحولات تاريخي، شاهد قبض و بسطهايي بوده ولي سرانجام در تقسيمات كشوري دورة پهلوي دوم به استان كهگيلويه و بويراحمد كنوني محدود شده است. اين منطقه به علت موقعيت جغرافيايي ويژهاش از اهميت خاصي برخوردار بوده و به همين علت،همواره مورد توجه حكومتهاي مركزي بوده است. آنان هم براي اعمال سلطة خود بر اين منطقه با دشواريهايي رو به رو بودهاند و هم براي دفاع از كشور در برابر بيگانگان به توانمنديهاي مردم اين منطقه نيازمند بودهاند. اين اهميت از نخستين دورههاي تاريخي همچنان وجود داشته و نقش آفرين بوده و از اين رو، اين منطقه شاهد رويدادهاي ريز و درشت بسياري بوده كه برخي از آنها در سرنوشت كشور تأثير گذاشتند. اگر چه بسياري از اين رخدادها در تاريخ ثبت نشدهاند وجاي آن در اوراق تاريخ كشور ما خالي است، اما گردآوري و تحليل همين تعداد از حوادث ثبت شده از لابهلاي متون تاريخي ميتوان دريچهاي براي شناخت نسبي سرگذشت بخشي از ايران زمين شده و چند و چون روند روزگاران بر ساكنان آن را بنماياند.
كتاب تاريخ سياسي كهگيلويه در دو بخش تنظيم شده است. در بخش نخست، خواننده با موقعيت كهگيلويه در هزارة پيش از اسلام، يعني دورة عيلامي، ورود آريائيها به سرزمين ايران و دورههاي هخامنشيان، سلوكيان، اشكانيان و ساسانيان آشنا ميشود. دومين بخش كتاب،مهمترين تحولات اين منطقه در دورة هزار و چهارصد سالة اسلامي را در بر ميگريد. در اولين فصل، ابتدا خواننده در جريان حوادث اين منطقه پس از سقوط ساسانيان، مهمترين حاكمان عرب منطقه در دورة خلفاي راشدين، حكام عرب و غير عرب و بومي و غير بومي دورههاي بنياميه و بنيعباس، ريشة انزواي الوار و سرانجام چگونگي قدرت يافتن اتابكان لُر قرار ميگيرد. در فصل بعد، ضمن بررسي تحولات كهگيلويه در دورة صفويه، حكمرانان اعزام شده از سوي دولت صفوي به ترتيب، معرفي شده و تعامل ايلات منطقه با دولت مركزي و سازش و ستيزهاي ميان آنان به اجمال مورد بررسي قرار ميگيرد. در همين فصل، خواننده همچنين با گوشههايي از مشاركت مردم اين ديار در دفاع از ايران زمين در برابر عثمانيها در غرب، پرتغاليها در خليج فارس و افغانها در شرق و مركز كشور آشنا ميشود.
آرايش سياسي و تركيب ايلي كهگيلويه كه به تدريج در دورة صفويه مطرح ميشود، در دو فصل بعدي كتاب، در ضمن بررسي تحولات دورههاي افشار و زند به صورت شفافتري خود را نشان ميدهد و از مهمترين ايلهاي منطقه و نقش آنها در رويدادها سخن به ميان ميآيد. اين منطقه، زيستگاه ايلهاي نويي، بويراحمد، طيبي، بهمئي، چرام، دشمن زيادي و سادات بوده و همين ايلات، بازيگران و نقش آفرينان حوادث منطقه تا پايان مباحث كتاب هستند.
در فصل بعد، تحولات كهگيلويه در دورة قاجار به بحث گذاشته ميشود. در اين فصل به علت دسترسي به دادههاي تاريخي بيشتر، مباحث مربوط به دورة هر كدام از شاهان قاجار به طور مستقل و با تفصيل بيشتري مورد بررسي قرار گرفتهاند. در اين مباحث، ضمن آگاهي از روند تاريخي حوادث، مسائل جامعهشناختي مهمي نيز توجه خواننده را به خود جلب ميكند. عوامل مؤثر بر تنازع و تعامل در درون ايلات، ايلات با يكديگر، ايلات با دولت مركزي،دخالت دولت در تحولات درون ايلي و بينايلي، انشعاب ايلات و فراز و فرود و ظهور و افول ايلات از اين گونهاند.
با توجه به وقوع انقلاب مشروطيت و كشف نفت، و تأثير آنها بر تحولات سياسي كشور، حوادث دورة مظفرالدين شاه و پس از آن مورد بررسي قرار گرفتند. از آنجا كه ايل بختياري، شاخة ديگي از «لُر بزرگ»، در مرحلة دوم مشروطه بوده و پس از سقوط محمدعلي شاه، به يكي از بازيگران مهم عرصة سياست ملي تبديل شد و از همين مقطع تا كودتاي 1299 حكومت كهگيلويه را در اختيار خود گرفتند، فصلي مستقلي به تحولات كهگيلويه در دورة حكومت بختياريها و تعامل ايلات منطقه با آنان اختصاص داده شد.
تأسيس سلسلة پهلوي به منظور دگرگوني در سياستهاي گذشته انجام گرفت و پرواضح است كه سياستهاي جديد، جامعة عشايري كشور را نيز در بر ميگرفت و پيامدهايي را در پي داشت. فصل ديگر كتاب به تحولات كهگيلويه در دورة رضاشاه ميپردازد. در اين فصل، ابتدا بحثي اجمالي از مباني سياست عشايري رضاشاه مطرح ميشود و پس از آن، رويدادهاي منطقه و مهمترين روياروئيهاي دولت مركزي با ايلات در پرتو آن سياست مورد بررسي قرار ميگيرند. در اين باره، رويارويي ايل بوير احمد و دولت مركزي در جنگ معروف «تنگ تا مرادي» در سال 1309 شمسي، و سركوبي خونين ايل بهمئي با تفصيل بيشتري در اختيار خواننده قرار گرفته است. در پايان اين فصل، با توجه به سياستهاي فرهنگي رضا شاه، از علماي ديني منطقه و مواضع آنها در قبال رضا شاه سخن به ميان آمده و ضمن معرفي برخي از مهمترين علما، به انديشهها و سرودههاي سياسي مرحوم آقا ميرعلي صفدر تقوي، عالم برجستة كهگيلويه در آن دوره، اشارة كوتاهي شده است.
فصل پاياني كتاب، رويدادهاي دورة محمدرضا شاه را به بحث ميگذارد. در اين فصل، سياستهاي دولت مركزي و واكنش ايلات و عشاير كهگيلويه در فرازهاي مهمي چون دورة جنگ جهاني دوم و اشغال كشور، نهضت ملي شدن نفت، طرح انقلاب سفيد، نهضت پانزده خرداد و ... مورد بررسي قرار گرفته و ضمن شرح حوادث منطقه و تحليل تحولات درون ايلي و بين ايلي، به سير تحولات روابط ميان عشاير و دولت مركزي پرداخته شده است.
تصاوير مهمترين حكام دولتي و سران ايلات و همچنين تصوير برخي از مهمترين اسناد مربوط به رخدادهاي تاريخي كهگيلويه در پايان كتاب، بر ارزش علمي آن افزوده و ميتواند راهگشاي پژوهشگران براي تحقيقات گستردهتر قرار گيرد. این مطلب تاکنون 4106 بار نمایش داده شده است. |
|
|
|