سند و تاريخ مستند
تاريخ واقعي هر كشور را تنها هنگامي ميتوان دقيق و صحيح نگاشت كه مبناي آن «منابع اصلي» باشد. اسناد از مهمترين منابع اصلي مورد نياز مورخان است، مورخ با كمك اسناد به ارائه حقيقت تاريخ و تبيين آن ميپردازد و با بررسيهاي خود بر روي اسناد، آنها را براي تدوين تاريخ زنده ميكند. اين امر البته جز با سنجش محتواي اسناد با ديگر منابع تاريخنويسي چون كتب، مجلات و آثار باستاني و ... ممكن نخواهد بود.
در جهان امروز اطلاعات نهفته در بطن اسناد به سبب اصالت وجودي آنها بر ساير اقسام منابع پژوهشي مقدم و مرجح ميباشند. مورخ براي شناسايي تاريخ ملت خود و رسيدن به حقايق تاريخي آن ملت بايد به اسناد موجود استناد كند تا بتواند با روند مسائل اداري، سياسي و اقتصادي و اجتماعي و ... آن روزگار آشنا شود.
اسناد تاريخي شامل مكاتبات سلطنتي، درباري و فرمانها، اسناد و معاهدات سياسي، قضايي، مالي و انواع مكاتبات ديواني و ... است و اين اسناد ميتواند در گشودن درهاي بسته تاريخ، ما را ياري دهد.
بيتوجهي به حفظ و نگهداري اين اسناد موجب از ميان رفتن بسياري از اطلاعات تاريخي هر كشور ميشود، زيرا اسناد، آگاهيهاي بسياري درباره تاريخ يك ملت در اختيار مورخ قرار ميدهد هر چند كه در نوشتههاي مورخان كمتر به اين مبنا و به متن اسناد اشاره شده است.
امروزه تحقيق در تاريخ بدون مراجعه به اسناد، ناقص خواهد بود. زيرا آنها منابع موثقي براي گسترش محدوده دانش تاريخي به شمار ميروند، البته بايد مورخ در پژوهش خود به اسنادي استناد كند كه از اصالت آنها مطمئن باشد، اين امر ميسر نميشود مگر با علم و صبر و حوصله، دقت و پرهيز از اغراض و تعصبات و اعمال سليه شخصي.
ايران كشوري با پيشينه بسيار طولاني و جايگاه غرورآميزترين جلوههاي فرهنگ و تمدن بشري است. در گوشه و كنار ايران مراكز مهم تمدني و فرهنگي وجود داشته كه سازندگان آن در همه زمينهها به درجه بالايي از شكوفايي رسيده بودند. ايران بخشي از مشرقزمين، گاهواره تمدن و وارث يكي از غنيترين فرهنگهاي كهن است كه هر ناحيه آن تجليگاه بخشي از عناصر اين فرهنگ است.
با در نظر داشتن چنين جايگاهي از ايران همواره مورخان و مستشرقان، علاقمند بودهاند كه به بررسي تاريخ ايران و عوامل تشكيل دهنده هويت آن بپردازند. البته در ميان مورخان و مستشرقان كم نبودند كساني كه در پوشش «خاورشناسي» اهداف استعماري را دنبال ميكردند. صفحات تاريخ گواه اين حقيقت است كه ورود اروپائيان به ممالك اسلامي در ابتدا بار و هويت مذهبي براي تبليغ مسيحيت را داشت. مبلغان براي پيشبرد اهداف خود در پوششهاي گوناگون از جمله مورخ، شرقشناس و يا در قالبهاي «بشردوستانه» وارد كشورها ميشدند. برخي از آنها نيز با هدف كاوش پيرامون ميراث ملي كشورها و شناسائي سرمايههاي فرهنگي ملل جهان، پاي به ممالك ميگذاشتند و اگر ميتوانستند دست به سرقت اين آثار ملي ميزدند و موزههاي خود را از گنجينههاي تمدن و تاريخ ربوده شده كشورها انباشت ميكردند. اما بودند و هستند مستشرقين و مورخان و پژوهشگران غربي كه صرفاً با هدف روشن ساختن نقاط نامكشوف تاريخ و تمدن كشورها و با رسالتي صرفاً علمي و پژوهشي پاي به كشورها ميگذاشتند. طبعاً آنچه كه به آثار اين دسته از پژوهشگران و محققان، اصالت بخشيده و به تحقيق آنان ارزش ميداده اتكاء آنان به منابع اسنادي كشورها بوده است.
نگاه اسنادي به تاريخ، و تاريخنگاري مبتني بر اسناد، در حقيقت به منزله تخصصي نگريستن به تاريخ است. سند، ابزار كشف تاريخ و وسيلهاي براي زدودن غبار از صفحات آن است.
سردبير
|