ماهنامه الکترونيکي دوران شماره 124   اسفند ماه 1394
 

 
 

 
 
   شماره 124   اسفند ماه 1394


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 
نقد كتاب
«آخرین سفر شاه»

نقد کتاب
« »

«آخرین سفر شاه » یکی از جالب‌ترین و مستندترین کتاب‌هایی است که تاکنون در باره مسائل سالهای آخر رژیم شاه ، جریان‌های دوران انقلاب اسلامی، زندگی شاه در تبعید، سیر بیماری او، جنجال معالجه اش توسط پزشکان مختلف، چگونگی مرگ وی، به رشته تحریر درآمده است. این کتاب که نشر البرز آن را انتشار داده، توسط عبدالرضا هوشنگ مهدوی ترجمه و به بازار عرضه شده است.
«ویلیام شوکراس» روزنامه نگار جوان و پر آوازه انگلیسی که سالهاست به نگارش مقالات تحقیقی در نشریه «ساندی تایمز» اشتغال دارد در این کتاب حاصل سه سال کوشش پیگیر خود را در باره روند زندگی شاه از آغاز بیماری او تا زمان مرگش به صورتی محققانه و بسیار مستند عرضه کرده است. بررسی و مطالعات همه جانبه او در این امر متکی به دهها کتاب و صدها مقاله راجع به ایران و انقلاب اسلامی بوده و در خلال آن علاوه بر مصاحبه با دهها تن از آگاهان به مسائل ایران و وابستگان به رژیم گذشته، مسیر شاه طی دوران یک سال و نیم زندگی او در تبعید را نیز قدم به قدم پیموده و در نهایت اثری پدید آورده که بی تردید سرشار از نکات ناگفته و افشاگری های حیرت انگیز در باره فسادها، خودکامگی‌ها و وابستگی‌های رژیم سابق است.
«شوکراس» در این کتاب یک پیام اصلی برای خواننده دارد و صریحاً این مفهوم را القا می‌کند که در ماجرای سرنگونی شاه و رژیم سلطنتی، خود او بیشتر از همه مقصر بوده است.
قلم شوکراس سرشار از طنزی گزنده علیه اقدامات و فعالیتهای شاه و درباریان است. وی با ترسیم فضای عمومی جامعه ایران در سالهای قبل از انقلاب ، بخصوص دوران پس از افزایش بهای نفت، رشوه خواری ها، سرکوب‌ها، سبیل چرب کردن ها و روابط فسادانگیز وابستگان دربار با دلالان کمپانی‌های خارجی را از عواملی می‌شمارد که نقش مهمی در سوق دادن رژیم شاه به ورطه هلاکت ایفا می‌کردند. ولی او چون نمی‌تواند به نقش عظیم و رهبری انکارناپذیر امام خمینی در سرنگونی شاه معترف باشد، لذا عمده قضیه را از این زاویه در معرض دید قرار داده که: به دلیل گسترش فساد همه جانبه در رژیم شاه حتی از دست هم پیمانان غربی او نیز برای نجاتش کاری ساخته نبود. اما نمی‌گوید چرا دوستان غربی او همواره در سلک تحسین کنندگانش قرار داشتند؟
مترجم کتاب «آخرین سفر شاه» در مقدمه این اثر می‌نویسد: شاه در حالی از ایران فرار کرد که مجموعه ای از تعریف ها و تمجیدهای توخالی و فاقد پشتوانه رهبران را یدک می‌کشید، لیکن هیچیک از دوستان انگلیسی، سوئیسی، فرانسوی، آلمانی و اتریشی او حاضر نشدند «شاه فراری» را در خاک خود بپذیرند. تا جایی که حتی عناصری مثل ملک حسن نیز نتوانستند بیش از چند روز حضور شاه را در کشورشان تحمل کنند، و باهاما و مکزیک و پاناما هم فقط به قصد دوشیدن شاه، حاضر به پذیرایی از او شدند(مخارج ده هفته اقامت شاه در باهاما به 2/1 میلیون دلار بالغ شد. در پاناما صورت حساب غذای ماموران دولتی محافظ شاه برای یک ماه از رقم 21 هزار دلار تجاوز کرد. و یک دکتر پانامایی فقط برای یک جلسه ویزیت شاه مبلغ 1800 دلار حق القدم گرفت)
در آمریکا وضع از این بدتر بود. چراکه بعد از بحث و جدل‌های فراوان بین مقامات آمریکایی وقتی سرانجام کارتر باورود شاه به آمریکا – برای ادامه معالجات پزشکی - موافقت کرد، هواپیمای حامل او و همراهانش اشتباهی در فرودگاه دیگری به زمین نشست و در آنجا نیز تنها مسئول اداره کشاورزی منطقه به استقبال «ذات ملوکانه» آمد، آنهم با این هدف که فقط ببیند آیا «اعلیحضرت» با خود تخم گل و گیاه به همراه آورده یا فقط قصد دارد آشغال خالی کند و برود؟ بعد هم که حکومت انقلابی ایران برای استرداد شاه به آمریکا فشار آورد، و کارتر مصمم به اخراج شاه از آمریکا شد، بلافاصله او را به تیمارستان مرکز پزشکی «لک لند» تکزاس منتقل کردند و این محلی بود که اتاق هایش میله های آهنی شبیه زندان داشت و پرستارانش به خاطر درشتی هیکل بی شباهت به گوریل نبودند.
نویسنده «آخرین سفر شاه » در چند مورد از خود یا به نقل از بعضی ها – منجمله اشرف خواهر شاه – به اظهار نظر یا تکرار ادعاهایی خلاف واقع پرداخته است. در این رابطه ضروری است بر این نکته تاکید شود که کتاب حاضر توسط یک انگلیسی نگاشته شده و در آن بسیاری از دشمنان سرسخت اسلام و انقلاب اسلامی نیز ضمن مصاحبه با نویسنده کتاب، هرچه دل تنگشان خواسته گفته اند. بنابر این اگر مطالبی در کتاب وجود دارد که برای طرفداران انقلاب اسلامی ناخوشایند و غیر قابل قبول است نقل آنها در ترجمه صرفا به دلیل حفظ اصالت کتاب بوده است. وگرنه کیست که از زخم خوردگان انقلاب، منفعت گم کردگان، و تاج و تخت از دست دادگان انتظاری جز ژاژخائی داشته باشد؟ و یا فی المثل از نویسنده ای که طبعاً نمی‌تواند اقدامی جز توجیه سیاستهای غربی انجام دهد، بخواهد که در باره عظمت و شکوه انقلاب اسلامی قلم بزند، یا تحت تاثیر تبلیغات حکومت عربستان سعودی در باره اینکه کشتار حجاج در واقعه خونین مکه نتیجه «زد و خورد بین بنیادگرایان شیعه و سایر مسلمانان بوده است» قرار نگیرد، و یا علت سقوط رژیم شاه را رویگردان شدن متحدان شاه – به ویژه آمریکا و انگلیس – از او نداند.
حقیقت این است که متحدان شاه وقتی دیدند با افزایش قدرت انقلاب اسلامی همه امید خود را برای حفظ منافعشان در ایران از دست خواهند داد، ناگزیر و با کمال اکراه از حمایت رژیم شاه دست کشیدند. بعد هم وقتی دیدند در حکومت اسلامی هیچ امیدی به حفظ منافع خود ندارند، برای درهم کوبیدن انقلاب و جمهوری اسلامی دست به اتحادی نامیمون (به شکل حمله صدام به ایران) زدند.
به قول مترجم کتاب نباید انتظار شنیدن چنین حقایقی را از نویسنده داشته باشیم ولی نکته مهم در اینجاست که عاقبت خود غربی ها ناچار به حقایقی در باره مفاسد و وابستگی های رژیم شاه اعتراف کرده اند که در طی سالهای قبل قدرتهای تبلیغاتی غرب سد محکمی برای رساندن آن حقایق به گوش مردم جهان پدید آورده بودند. تمام ارزش و اهمیت کتاب حاضر نیز در همین است که به مردم عرب می‌فهماند که مردم ایران حق داشته اند علیه رژیم ضد ملی و شاه به پا خیزند و طومار حکومتی فاسد را درهم نوردند.
با این همه باید اذعان داشت که کتاب«آخرین سفر شاه » با در اختیار گذاردن اطلاعات دست اول فراوان، خوانندگان ایرانی را نیز با نکاتی از زندگی شاه و دوران در به دری او آشنا می‌کند، که تاکنون برای اکثریت قریب به اتفاق مردم ناشناخته مانده بود.

این مطلب تاکنون 3402 بار نمایش داده شده است.
 
     استفاده از مطالب با ذکر منبع مجاز مي باشد.                                                                                                    Design: Niknami.ir