مرگ شاه
محمدرضا پهلوي آخرين نام از سلسله نامهاي شاهان ايران، روز پنجم مرداد 1359 در بيمارستان معادي قاهره مرد. او كه در خاطره ـدست كم ـ دو نسل از ايرانيان بر جاي مانده بود، هنگام مرگ با بيست و چند كيلو وزن، پوستي بر استخوان بود و نه چيزي بيش از اين، و اين، همة آن تفاخر، تجمل، و ستمي بود كه بيش از سي و شش سال سايه خود را بر پيكره زندگي مردم ايران گسترانيده بود.
سه سال پيش از آن، هنگامي كه در دي ماه 1356 اولين شعلههاي انقلاب در شهر قم زبانه كشيد و سال بعد در شهريور 57 به خون نشست، سلطان جزيره ثبات، اعتماد و روحيه خود را از دست داده بود و سايهاي بود بيرنگ از آن جبروتي كه در كاخ سعدآباد دموكراسيهاي غرب را نصيحت ميكرد و مدعي بود كه مردم ايران را به سوي «تمدن بزرگ» رهنمون ميشود. اينك كه مرگ در غربت و آوارگي فراآمده بود، گذشته به تاريخ تعلق داشت؛ تاريخي كه بدون هيچ ترحم به داوري مينشيند و بيدار و تيزبين گفتار و كردار را ميكاود، تا قضاوت نهايي خود را به نسلها عرضه كند.
دوران سلطنت پنجاه و هفت ساله پهلويها را ميتوان دوران استعمار نوين درتاريخ ايران ناميد. در اين دوران بود كه انگلستان و آمريكا به نوبت و با نفوذ در ساختار سياسي، نظامي، اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي ايران، موجب شدند كه اين كشور به يكي از مهمترين كانونهاي مورد توجه قدرتهاي جهاني تبديل شود؛ كانونيكه از آن به شدت حفاظت ميگرديد و هرگونه مخالفت با آن در هم كوبيده ميشد. همة لوازم براي تثبيت و تحكيم پايگاه سلطنت و تداوم آن فراهم بود؛ از تقويت مالي ـ سياسي خاندان سلطنت، دربار و حكومت و اليگارشي حاكم گرفته تا تسليح ارتش و گسترش فرهنگ شاهنشاهي و توسعه باستانگرايي. اين ويژگيها در سالهاي حيات سياسي پهلوي دوم با عزمي راسختر دنبال ميشد.
عمر 61 ساله پهلوي دوم را به 4 دوره متمايز ميتوان تقسيم كرد. دوره اول از تولد محمدرضا تا اشغال ايران توسط متفقين و شروع حكومت او است كه 22 سال دوام داشت. (1320 ـ 1298) اين دوره عمدتاً سالهاي حكومت رضاخان پهلوي را در بر ميگرفت. دوران دوم از اشغال ايران تا كودتاي 28 مرداد 1332 است كه باقي مانده نظاميان بيگانه در شمال و جنوب كشور، ظهور فرقه دمكرات و حوادث آذربايجان، شكلگيري نهضت ملي شدن صنعت نفت و به قدرت رسيدن دولت مصدق، فرار شاه از كشور، كودتاي مشترك آمريكا و انگليس و بازگشت شاه را بايد حوادث خاص اين دوره 12 ساله دانست.
دوره سوم از كودتاي 28 مرداد تا وقوع انقلاب اسلامي است كه مقطع يكهتازي شاه محسوب ميشود. ورود دهها هزار مستشار بيگانه، افزايش درآمد نفت و تبديل شدن شاه به ژاندارم اسرائيل و آمريكا در منطقه، از خصوصيات بارز اين دوره 25 ساله است. دوره چهارم نيز از فرار شاه از كشوردر 26 دي 1357 آغاز و تا زمان مرگ وي در مرداد 1359 ادامه مييابد. در اين 18 ماه نيز شاه به ترتيب در كشورهاي مصر، مراكش، باهاما، مكزيك، آمريكا، پاناما و مصر (مجدد) سرگردان و آواره بود. مرگ محمدرضا پهلوي در سالگرد مرگ پدرش به وقوع پيوست و جسدش نيز در همان مسجدي دفن شد كه جنازه پدرش 6 سال در آن مدفون بود.
سردبير
|