بازخوانی آخرین سلسله شاهی | طی اشغال ایران توسط متفقین در 25 شهریور 1320ش، رضاخان مجبور به کنارهگیری از سلطنت شد و به جزیرۀ موریس تبعید گردید. بدین ترتیب محمدرضا پهلوی به سلطنت رسید.
در انتخابات دورۀ چهاردهم مجلس شورای ملی به مردم فرصت داده شد تا به هر کسی که میخواهند، رأی بدهند. در نتیجه این آزادی، افرادی چون دکتر محمد مصدق انتخاب شدند. دکتر مصدق در مجلس طرحی راجع به نفت به تصویب رساند مبنی بر این که هیچ یک از مقامات کشور حق مذاکره یا بستن قرارداد نفتی با هیچ کشور خارجی را ندارند. در این موقع هیئتی از روسیه وارد ایران شدند تا امتیاز نفت شمال را بدست آورند، اما بینتیجه برگشتند.
بعد از اتمام جنگ جهانی دوم (1324ش) نیروهای شوروی خاک ایران را ترک نکردند و به اختلافات گروهی در ایران دامن زدند. در آذرماه همان سال آمریکا و انگلیس از شوروی خواستند که ایران را ترک کند، اما تا آذرماه 1325 که فرمان پیشروی ارتش به آذربایجان صادر شد و آخرین مواضع فرقۀ دمکرات در تبریز از بین رفت، شوروی همچنان به حمایت گروههای سیاسی مشغول بود.
شاه بعد از اینکه در دانشگاه تهران مورد هدف گلوله قرار گرفت، انحلال حزب توده را اعلام کرد و آیتالله کاشانی را به خرمآباد تبعید نمود. در شهریور 1328 نخستین جبهۀ ملی ایران به رهبری دکتر مصدق تشکیل شد. رزمآرا با مخالفتهایی که نسبت به ملیشدن صنعت نفت داشت در اسفند 1329 توسط خلیل طهماسبی از فداییان اسلام به قتل رسید و کمیسیون خاص نفت به ریاست مصدق، ملیشدن صنعت نفت را تصویب کرد. مصدق در اردیبهشت 1330 به نخستوزیری منصوب شد. او برنامۀ کار خود را بر دو اصل استوار ساخت:
1- اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت
2- اصلاح قانون انتخابات
از آنجا که شاه وزارت جنگ را بنا به درخواست مصدق به او نداد، مصدق استعفا کرد. اما با تظاهرات مردم در 30 تیر که خواستار بازگشت مصدق بودند، بار دیگر او با اختیارات بیشتری از قبیل وزارت جنگ به مقام نخستوزیری برگزیده شد و عدۀ زیادی از امرای ارتش را باز نشسته نمود. سپس روابط سیاسی با انگلستان را قطع کرد و همین امر باعث شد تا انگلستان و آمریکا درصدد ساقط کردن دولت وی برآیند. سرانجام در مرداد 1332 مصدق را عزل و حکومت شاه را اعاده کردند.
به دنبال آن اولین پیشنهاد دهندۀ ملی شدن صنعت نفت، دکتر حسین فاطمی تیرباران شد و آمریکا و انگلستان مذاکرات خود را در مورد مسئله نفت از سر گرفتند و بعد از 4 ماه مذاکره، اعلامیۀ موافقت در مورد واگذاری نفت به کنسرسیوم بینالمللی صادر گردید. در شهریور 1334 بعد از اینکه حسین علاء (نخستوزیر وقت) مورد حمله فدائیان قرار گرفت، شاه فرمان دستگیری و مجازات فدائیان را صادر کرد و در 27 شهریور فدائیان از جمله نواب صفوی، خلیل طهماسبی، مظفر ذوالقدر و سیدمحمد واحدی تیرباران شدند.
مسائلی از قبیل به رسمیت شناختن اسرائیل توسط شاه در سال 1336، تقلب در انتخابات دورۀ بیستم 1339، عدم رضایت دانشجویان دانشگاه از مسائل جاری سیاسی و رویۀ شاه در کلیه شئون مملکت، باعث راهاندازی تظاهرات شدید علیه شاه شد. مقام نخستوزیری به علی امینی، معتمد آمریکاییها داده شد و آمریکا به شاه تکلیف کرد که حق دخالت در امور مملکت را ندارد. امینی اوضاع آشفته کشور را ناشی از فساد دانست و برای مبارزه با آن اقدام نمود. اما شاه که مسلوبالاختیار بود طی سفری به آمریکا عدم موفقیت امینی را اعلام کرد و درخواست نمود که مجدداً تمامی اختیارات به او واگذار شود و قول داد که نظریات کاخ سفید را به نحو مطلوب انجام دهد. بعد از جلب توجه آمریکا به ایران بازگشت و امینی را برکنار و امیر اسدالله علم را جایگزین کرد.
در شهریور 1341ش هیئت وزیران علم، لایحه جدید انجمنهای ایالتی و ولایتی را تصویب کرد و در آن قید اسلام از شرایط انتخابات حذف و به جای سوگند به قرآن، سوگند به کتابهای آسمانی قید شده بود که این تصویبنامه به شدت مورد اعتراض علما و روحانیون قرار گرفت و شاه و علم مجبور به لغو آن شدند.
شاه به خواست آمریکا اصول شش گانهای را به نام اصلاحات اجتماعی به رفراندوم گذاشت اما این بار حضرت آیت الله خمینی حکم به تحریم رفراندوم داد.
امام خمینی عید نوروز 1342 را به مناسبت شهادت امام جعفر صادق (ع) به عنوان عزا و تسلیت به امام عصر (عج) اعلام نمود و در مدرسه فیضیه عزاداری مفصلی برگزار شد. اما مدرسه مورد حمله مأمورین امنیتی قرار گرفت و تعدادی کشته و زخمی شدند. سپس شاه دستور دستگیری امام را صادر کرد. در بامداد 15 خرداد 1342ش امام دستگیر شد. اما با روی کار آمدن حسنعلی منصور در اسفند 1342 ایشان آزاد شدند. بعد از تصویب لایحۀ مصونیت مستشاران آمریکایی، امام نطق کوبندهای علیه شاه و آمریکا و اسرائیل ایراد نمود که در نتیجه آن در 13 آبان 1343 بازداشت و به ترکیه تبعید شدند.
شاه در سال 1348 فرح پهلوی را نایبالسلطنه قرار داد و در سال 1353 تشکیل حزب رستاخیز را به دبیرکلی امیرعباسهویدا اعلام کرد و مردم مجبور به عضویت در آن حزب شدند، همین امر نارضایتی مردم را افزونتر ساخت و آنها به مخالفتهای خود علیه رژیم پهلوی ادامه دادند. بزرگترین تظاهرات علیه رژیم شاه در روز 29 بهمن سال 1356 در تبریز رخ داد و در پی آن مردم اصفهان تظاهرات کردند و در روز 17 شهریور 1357 حکومت نظامی اعلام شد، اما مردم در میدان ژاله اجتماع کرده و مورد حلمه مأموران قرار گرفتند، که تعداد زیادی کشته شدند. این روز در تاریخ انقلاب ایران به جمعه سیاه معروف شد.
در اواخر حکومت پهلوی دیگر کسی مقام نخست وزیری را نمیپذیرفت، تا اینکه شاهپور بختیار انتخاب شد. شاه در 26 دی 1357 ایران را ترک و به مصر رفت و روز 12 بهمن همان سال امام وارد تهران شد و با سخنرانی در بهشت زهرا سلطنت پهلوی را غیرقانونی خواند. سرانجام در 22 بهمن 1357ش آخرین سلسله سلطنتی ایران منقرض شد و محمدرضا پهلوی آخرین شاه ایران در سوم مرداد سال 1359 در مصر درگذشت.
منابع :
1 - دائرةالمعارف تشیع، زیر نظر: احمد صدر سید جوادی، کامران فانی، بهاءالدین خرمشاهی، حسن یوسفی اشکوری؛ تهران، نشر محبی، چاپ اول، 1386، ج3
2 - دائرةالمعارف بزرگ اسلامی،زیرنظر: کاظم موسوی بجنوردی؛ تهر ان سازمان انتشارات وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی،چاپ اول 1384، ج14
نویسنده : پروین حبیبی
ماخذ : سایت پژوهشکده باقرالعلوم
|
|
|