در مجموعه رويدادهاي روز 28 دي 1357 خبري از اظهار تأسف ستاد مشترك ارتش شاهنشاهي از رويدادهاي روز 27 دي شهر اهواز به چشم ميخورد. روز 27 دي 1357فرداي روز فرار شاه از كشور و متعاقب نطق تحريك آميز استاندار رژيم پهلوي در خوزستان، جمعي از نظاميان وفادار به شاه به طرف شهر حركت كردند و ديوانهوار صدها مغازه را به آتش كشيدند، اتومبيلها را خرد كردند، مردم بيدفاع را كشتند و ويرانهاي از اهواز بر جاي گذاشتند. بهتر است ماجرا را در سند ساواك مطالعه كنيم. ساواك در شرح اين واقعه، سندي در 8 صفحه انتشار داده كه در سه صفحه اول آن شرح ماجرا بيان شده و ساير صفحات به ذكر نام شهدا و مجروحين و مشخصات مغازههاي تخريب شده اختصاص دارد. در اينجا توجه خوانندگان گرامي را به اين سند جلب ميكنيم. گزارش حادثه 27/10/1357 شهرستان اهواز گزارش زير بر اساس تحقيقات و مشاهدات عيني امضاءكنندگان زير تنظيم گرديده است. با تمام مجروحيني كه در بيمارستان بودهاند مصاحبه به عمل آمده و اتومبيلها و مغازهها و اماكن سوخته شده مورد معاينه قرار گرفتهاند. جريان واقعه به اين شرح است كه: پس از خروج شاه از ايران در تاريخ 26/10/1357، فرمانداري نظامي اهواز در ساعات منع عبور شبانه اقدام به برداشتن چهار مجسمه شاه و پدرش در نقاط زير مينمايند: ميدان مجسمه، ميدان راهآهن، جلوي دانشگاه جندي شاپور، ميدان لشكر ومجسمه نيم تنه واقع در باغ ملي. شهر از صبح زود روز 27/10/1357 از تمام نيروهاي انتظامي اعم از پليس و فرمانداري نظامي تخليه شده بود. دانشگاه جندي شاپور به مناسبت بازگشايي دانشگاه از مردم اهواز دعوت به عمل آورده بود كه در ساعت 10 صبح در سالن دانشكده تربيت بدني حاضر شوند و از طرف ديگر در حسينيه اعظم در مركز شهر نيز طبق معمول روزانه از ساعت ده صبح مجلس وعظ برقرار بوده است. به قرار تحقيقات انجام شده تعدادي از نيروهاي فرمانداري نظامي پس از سخنراني كه استاندار خوزستان انجام داده است تحريك شده و به طرف شهر حركت ميكنند و در چهار دسته راهي شهر ميشوند. عدهاي به طرف جنوب غربي (كمپلو) ميروند و دستهاي به طرف دانشگاه جندي شاپور عزيمت مينمايند و گروهي ديگر به مركز شهر و اطراف حسينيه اعظم حركت و يك اكيپ نيز به طرف جنوب شرقي (خيابان زند و غضنفري) ميروند. گروههاي اعزامي در سر راه خود ضمن تيراندازي هوايي و زميني هر چه در سر راه خود مييابند به آتش كشيده و تخريب مينمايند. به شرحي كه ذيلاً خواهد آمد: 1. گروهي كه به طرف دانشگاه جندي شاپور حركت كردهاند پس از عبور از امانيه حدود ساعت 11 صبح به دانشگاه ميرسند و با كمك گارد دانشگاه شروع به آتش زدن اتومبيلهاي پارك شده مدعوين ميكنند و در محوطه بيروني دانشگاه 19 اتومبيل را به آتش ميكشند. از جمله اتومبيل آقاي داعيپور عضو جمعيت حقوقدانان و شيشه بقيه اتومبيلها را شكسته و به بدنه آنها نيز با چماق و گلوله تفنگ و مسلسل صدمه وارد ميكنند. قابل توجه است كه تعدادي از اين اتومبيلها كه به آتش كشيده شدهاند جلوي پاسگاه گارد دانشگاه پارك بوده و بنا به اظهار شاهدان عيني بعضي از آنها وسيله مأمورين گارد آتش زده شدهاند. سپس چند نفر با پرتاب گاز اشكآور و تيراندازي هوايي و زميني به داخل دانشگاه هجوم ميآورند و به پنجاه هزار نفر مردمي كه براي استماع سخنراني مراسم بازگشايي دانشگاه (كه راديوي دولتي هم آن را توصيه و تبليغ كرده است) آمده بودند و اغلب با زن و فرزند همراه بوده و به آرامي قصد خروج را داشتهاند حمله و با تيراندازي و ايجاد رعب و وحشت به تعقيب آنها پرداخته و آنها را به داخل دانشگاه فراري ميدهند. مردم اتومبيلهاي خود را در خيابانهاي دانشگاه رها ميسازند و عدهاي به طرف فيشر آباد و لشكرآباد (محلي است نزديك دانشگاه) رفته و از جمله آقاي دادستان شهرستان و آقاي داديار استان و يكي از وكلاء اهالي غيور عرب زبان قسمتي از نرده و ديوار دانشگاه را تخريب و به نجات آنها اقدام و سپس با توجه به اينكه تيراندازي شديداً ادامه داشت آنها را به منازل خود پناه ميدهند. گروهي ديگر به كوي استادان وارد و به منزل استادان و گروهي به طرف رود كارون رفته و با قايق به آن طرف آب ميروند و عدهاي ديگر به طرف كوي گلستان (منازل كارمندان سازمان آب و برق خوزستان) پناه ميبرند. پس از حمله نظاميان و اوباش چماق به دست و مأمورين گارد دانشگاه به داخل دانشگاه ده اتومبيل را به آتش كشيده و بقيه را كه پارك شده بودند بدون استثناء خرد مينمايند و سپس به سالن تربيت بدني (محل سخنراني) هجوم برده و شيشههاي آن را ميشكنند و بعد از آن به اتفاق مأمورين گارد به محوطه كوي استادان حمله و با پرتاب گاز اشكآور و تيراندازي هوايي دو اتومبيل متعلق به استادان را كه در پاركينگ بوده خرد مينمايند. در اين حمله عدهاي كشته و زخمي ميشوند. 2. گروهي كه به مركز شهر و حسينيه اعظم رفتهاند ابتدا در راه خود به همان شيوه گروه اول رفتار ميكنند و چند اتومبيل را سر راه خود با تانك له ميكنند و پس از مجروح كردن عدهاي به شهرداري اهواز كه ساختمان استانداري به آن متصل است وارد و با تهديد اسلحه عدهاي از كارگران زحمتكش شهرداري را كه مشغول گرفتن حقوق بوده سوار كاميونهاي ارتشي نموده و نيز دو نفر معاونين شهرداري آقاي مهندس پيدايش و آقاي مستوفي را با چند نفر كارمند سوار كرده و جاويد شاه گويان در حالي كه همه چيز را به آتش ميكشيدهاند وارد ميدان مجسمه شده و شروع به غارت و به آتش كشيدن كليه مغازههاي مسير خود در ميدان مجسمه، خيابان شاهپور، خيابان پهلوي، خيابان 24 متري، خيابان نادري و خيابانهاي فرعي آن مينمايند و در اين مسير از حمايت عدهاي اراذل و اوباش چماق به دست و نيز تعدادي از افسران و مأموران شهرباني كه شاهدان عيني آنها را ديدهاند برخوردار بودهاند در اين مسيرتعدادي مجروح و مقتول ميگردند. در جلوي حسينيه اعظم كه گروه كثيري از مردم مشغول استماع سخنراني آقاي پيشوايي بودهاند به روي مردم تيراندازي كرده و چندنفر در جلوي حسينيه مجروح و مقتول ميگردند و حدود سه هزار نفر زن و مرد را داخل حسينيه محاصره مينمايد. از داخل حسينيه تقاضاي آمبولانس از مركز اورژانس رازي ميشود كه بنا به گفته آقاي دكتر مدني رئيس شبكه رازي چند آمبولانس بلافاصله اعزام ميگردند و حتي يك آمبولانس را اشغال و از داخل آن به سوي مردم تيراندازي ميكنند. بعضي مجروحيني كه با آنها مذاكره شده مجروح شدن خود را ساعت 5 بعد از ظهر در اين محل ذكر كردهاند. 3. گروه سوم با همان شيوه دو گروه ديگر به طرف باغ شيخ و خيابان غضنفري (جنوب شرقي شهر كه پرجمعيت است) رفته و با تانك از روي دو اتومبيل در خيابان گشتاسب و در خيابان غضنفري از روي 11 اتومبيل كه در كنار خيابان و جلوي منازل پارك بودهاند با تانك عبور مينمايند در تمام مدت تيراندازي ادامه داشته و در اين محل نيز عدهاي كشته و مجروح ميشوند. لازم به يادآوري است در اين منطقه مأمورين پاسگاه ژاندارمري پل سوم با همكاري عدهاي از اراذل و اوباش محله بدنام منطقه اهواز (كوي آشنا) اعم از زن و مرد و شخصي به نام حميد رهنما كه در فلكه شيرها پمپ بنزيني دارد با ديگر ارتشيان همراهي ميكنند و به غارت اموال و آتش زدن آن و قتل و جرح اقدام مي نمايند. اين عده به گاراژ ميهن حمله و عدهاي را با زور و تهديد سوار كاميونهاي ژاندارمري نموده و جاويد شاه گويان به اتفاق حميد رهنما كه با مسلسل در اتومبيل كاماروي خود نشسته بوده به كارگران پمپ بنزين شماره 5 متعلق به شركت ملي نفت ايران و اداره پخش حمله و يكي از افراد گارد به نام رضائي را با قنداق تفنگ مجروح مينمايند. 4. گروه ديگر كه به طرف كمپلو رفته بوده نيز همان عمليات از قبل تعيين شده را انجام و سه دستگاه اتومبيل را آتش زده و له مينمايند و سپس به مغازهها و منازل افراد با تانك حمله ميكنند از جمله منزل آقاي حاج عبدالله ضرغامپور در خيابان مشرف با تانك تخريب ميگردد و نيز تعدادي مغازه و گاراژ و غذاخوري (سالن غذاخوري مقدم كاملاً تخريب شده است) و قصابي و غيره را غارت و تخريب مينمايند. در اين منطقه نيز مأمورين مردم را وادار به شعار گفتن به نفع شاه ميكنند و هركس اطاعت نميكرد خودش مجروح و اتومبيلش خرد ميگرديد. با توجه به مراتب فوق استنباط ما چنين است كه اين برنامه از قبل تنظيم گرديده و از نوع برنامههايياست كه در ديگر شهرهاي ايران مانند كرمان، كرمانشاه، نهاوند و غيره پياده شده است و اين اظهار استاندار خوزستان كه عدهاي از مردم به سربازان و درجهداران حمله كردهاند و آنها را خشمگين ساختهاند و كنترل از دست آنها خارج شده است صحيح نيست زيرا اولاً نه تنها در روز 27/10/1357 هيچگونه حمله و يا توهيني از طرف مردم به مأمورين انتظامي و ارتش صورت نگرفته بلكه به گواهي عده زيادي از شاهدان عيني تا ساعت 10 صبح در دست هر يك از سربازان يك شاخه گل ميخك بود كه از طرف مردم به آنها تقديم شده بود و حتي در چند مورد مردم به بالاي تانكهاي مستقر در امانيه نزديك استانداري رفته و دسته گلي بالاي آن گذاشته بودند و شهر و مردم غرق در سرور و شادي بودند و كوچكترين نشانهاي از خشم و غضب در آنها مشهود نبوده است و ثانياً همين عمليات عيناً در شهرهاي دزفول و مسجد سليمان در همان روز انجام گرديده و شكل تخريب و كشتار يكي است و ثانياً تخليه شهر از نيروهاي فرمانداري نظامي و همكاري نزديك بين ژاندارمري و شهرباني در روز ياد شده گواه بر اين است كه اين عمليات از قبل پيشبيني شده و با اطلاع كليه مسئولين به مرحله اجرا درآمده است. رابعاً پرواز چند هليكوپتر نشانهاي بر كنترل عمليات وسيلة مقامات بوده است. خامساً عمليات تا ساعت هفت بعد از ظهر ادامه داشته است. اينك بعضي از مغازهها و اماكني كه تخريب گرديده و به آتش كشيده شده و مشاهده گرديده است و نيز اسامي مجروحين و مقتولين حادثه با ذكر بيمارستاني كه در آن بستري بودهاند. تعدادي از مغازههايي كه مورد خسارت و تخريب قرار گرفتهاند. 1. مغازه حاج فتحي نقاش كاملاًتخريب شده است. كمپلو 2. مغازه شيشه فروشي آقا تقي كاملاً تخريب شده است. كمپلو 3. سالن غذاخوري مقدم كاملاً تخريب شده است. كمپلو 4. منزل حاج عبدالله ضرغامپور كاملاً تخريب شده است. كمپلو 5. گاراژ سوسنگرد و هشت دستگاه مينيبوس واقع در آن كه عكسآيتالله خميني را داشتهاند تخريب شده. 6. قصابي حسين قصاب در خيابان ارفع تخريب و غارت گوشتها 7. سوپر مرغ در خيابان ارفع 8. چلوكبابي علي صالحي ـ بعد از پل سفيد (پل معلق) 9. كالاي خانه متعلق به آقاي سجادي بعد از پل سفيد (پل معلق) 10. مغازه لوازم منزل مربوط به آقاي تقوي بعد از پل سفيد (پل معلق) 11. مغازه منزل موسويان (بزرگترين مغازه و به كلي سوخته و خراب شده است. خسارت فوقالعاده زياد است.) 12. مغازه محمدزاده (لوازم منزل) تخريب شده 13. بانك صنايع ايران تخريب شده 14. مغازه سلماني ونوس تخريب شده 15. مغازه اغذيه فروشي (كباب استانبولِ) به كلي تخريب شده 16. مغازه قمشي خوزستان گاز تخريب و غارت شده 17. مغازه كفش ملي تخريب و غارت شده 18. مغازه مطبوعات بينالمللي تخريب و غارت شده 19. مغازه عربزاده تخريب و غارت شده 20. مغازه ساعتفروشي تخريب شده اشياء درون ويترين غارت شده 21. مغازه قمشي (حاج محمدعلي) نمايندگي جنرال موتور تخريب و غارت شده 22. مغازه بهروز 23. كفش و كيف نادري تخريب و خسارت 24. مغازه لامل (لوازم پزشكي) تخريب شده 25. مغازه گنجينه استيل تخريب (اشياء درون ويترينها غارت شده) 26. مغازه فروشگاه بزرگ نادري تخريب شده 27. لوازم يدكي پيكان متعلق به وهاب قاطع تخريب 28. گلفروشي نادري تخريب و ضايع نمودن گلها 29. نايس همبرگر تخريب و غارت 30. پوشاك پامچال تخريب و اشياء درون ويترين ربوده شده 31. [ناخوانا] تخريب 32. زرگري بركات تخريب 33. ايران لوستر تخريب 34. فروشگاه منسوجات پروين تخريب 35. منسوجات مقدم تخريب 36. بنگاه دارويي وكيلي تخريب 37. اغذيه فروشي نبش سي متري غارت و تخريب 38. اغذيه جاتاناگا تخريب و غارت 39. مولن موكت تخريب و غارت 40. موكت فروشي شماسي تخريب شده 41. خوزستان ابزار تخريب 42. فروشگاه عليزاده تخريب 43. باغي تخريب 44. جنرال ابزار تخريب 45. رستوران اسب سفيد تخريب و غارت 46. فروشگاه پاپن تخريب 47. كتابفروشي فجر تخريب و غارت مجروحين حادثه 27/10/1357 بيمارستان شماره 1 جندي شاپور 1. منصور كرد زنگنه ـ ران 2. جمشيد محمديان ـ دست 3. عبدالزهرا عزيزي ـ پا 4. قدرت زبيدي ـ [پا] 5. عزيزاله طالبي ـ قدام تحتاني ـ خيابان پهلوي 6. الياس محمدي 17 ساله ـ ساق پا ـ شاهپور 7. عبدالحسين باوي ـ شكم ـ حصيرآباد 8. محمدرضا محمدي 18 ساله ـ گردن و سينه ـ جلوي دانشگاه 9. حسن حيدري 17 ساله ـ ناحيه لگن ـ سي متري ـ نادري 10. غلامرضا عبدالرسولي 22 ساله ـ ستون فقرات ـ كمپلو ـ از پشت به او تيراندازي شده است. 11. اكبر راكي ـ ناحيه شكم ـ كمپلو نزديك راهنمايي 12. يوسف جعفري ـ كتف 13. غلامرضا دوريش زاده ـ ران 14. جمشيد آيتي ـ جراحت مختصر 15. محمدحسن كشميري ـ جراحت مختصر 16. محمدرضا بيات 14 ساله ـ باسن ـ فرزند يكي از كاركنان بيمارستان و داخل بيمارستان تير خورده است. 17. خانم صغري بروفه ـ دست ـ كارمند بيمارستان و داخل بيمارستان مجروح شده 18. رضا بروفه (شوهر خانم صغري) كارمند بيمارستان و داخل بيمارستان مجروح شده مجروحين حادثه 27/10/1357 ـ بيمارستان شماره 2 جنديشاپور 1. خانم ناهيد اخوان ـ از پيشاني وارد و از گردن خارج شده است. 2. كريم شريفي 14 ساله ـ از عضله فك وارد و از وسط دو ابرو خارج شده است ـ كمپلو 3. بهرام حيدري 20 ساله ـ بازوي راست ـ خيابان سيروس 4. اسماعيل صالحوندي 18 ساله ـ ران 5. حسين صادقي 21 ساله ـ سينه ـ جلوي دانشگاه 6. ياراله بنيطرف ـ بازوي چپ ـ كمپلو ـ راهنمايي 7. خانم خاني هويزاني (ايران) ـ ران ـ لشكرآباد ـ درب منزلش 8. خانم سواعدي ـ ران 9. پسربچه 5 ساله به نام نگراوي ـ پا ـ لشكرآباد 10. زاره سعيداوي ـ مرخص شده بود ـ لشكرآباد 11. هله عقيلي ـ مرخص شده بود ـ لشكرآباد 12. حسن سالمي ـ مرخص شده بود ـ لشكرآباد 13. عبدالحسين حرداني خياط ـ مرخص شده بود ـ لشكرآباد 14. ذبيح ذاهكي ـ مرخص شده بود ـ لشكرآباد 15. محمدرضا رفيعي ـ مرخص شده بود ـ لشكرآباد 16. حميد ليسي ـ مرخص شده بود ـ لشكرآباد 17. خرمي ـ مرخص شده بود ـ لشكرآباد مجروحين حادثه 27/10/1357 بيمارستان كوروش 1. رمضان محبي 11 ساله ـ ران ـ سيمتري ـ ساعت 12 2. بهروز مثنوي ـ بازو ـ تقاطع بهار و زاهدي ـ ساعت 2/1 12 ـ گلوله پس از مجروح كردن بازوي نامبرده از بدن او خارج و به سر رحيم قنواتي كه در كنار او بوده برخورد و او را ميكشد. 3. غلامرضا رضائي ناصري ـ ران ـ احمدي نبش دارا ساعت 2/1 5 4. نعمتالله بديعي ـ مرخص شده بود 5. علي كريمي ـ مرخص شده بود 6. شاهرخي ـ مرخص شده بود 7. سيدمجتبي دهكردي ـ شكم ـ بين كاوه و زاهدي ـ ساعت 30/1 1 8. شاهرخ مژدهي 18 ساله ـ فكين ـ زاهدي ـ 30/1 9. هدايت 18 ساله ـ پاشنه پا ـ اول نادري ـ 5 10. مهراب نيك سهرابي ـ ران ـ سيمتري منتظر تاكسي بوده است 11. منصور شمالي نسب ـ سر (با چماق) ـ سيمتري ساعت 30/2 12. نعمت ربيعي درگاه ـ گردن ـ حافظ 13. قربانعلي طالبي ـ مرخص شده بود 14. باقر مسعودي ـ مرخص شده بود مجروحين حادثه 27/10/1357 ـ بيمارستان رازي 1. فرجاله رحمتي ـ مرخص شده بود 2. دوشيزه ابراهيمي 8 ساله ـ مرخص شده بود 3. مصطفي دهقان ـ مرخص شده بود 4. نصراله نظافت ـ ساق پاي چپ ـ حسينيه اعظم ساعت 5 بعد از ظهر 5. محمدصادق صباغي ـ نبش زاهدي ـ ساعت 30/4 بعد از ظهر 6. احمد خسروي وسيله سربازان با چاقو مجروح شده است در دكان نانوايي 30/11 صبح مجروحين حادثه 27/10/1357 ـ بيمارستان سينا 1. بيگم جان جعفري ـ ران راست ـ خيابان زند 2. غلام پارياب ـ كتف ـ خيابان زند 3. اميرحسين احمدي ـ شكم ـ خيابان زند ـ داخل منزل اين دو برادرند و بعد از مشاهده مأمورين وارد منزل شدهاند كه به درب منزل تيراندازي و هر دو مجروح شدهاند. مجروحين حادثه 27/10/1357 ـ بيمارستان شير و خورشيد 1. جواد گلشن زاده ـ ساعد راست 2. موسي چمنآور ـ وسيله چماق مجروحين حادثه 27/10/1357 ـ بيمارستان پارس 1. محمدكاظم يادگار ـ مرخص شده بود 2. محمود مينايي ـ مرخص شده بود 3. مهدي راسخ 19 ساله در حالي كه سوار دوچرخه بوده از ناحيه هر دو پا در خيابان نادري مجروح شده 4. احمد بهرامي 32 ساله ـ پاي راست ـ خيابان خسروي 5. داود فيلي ـ مرخص شده بود 6. سعيد نورائي 15 ساله ـ پاي چپ از روي نفربر ارتشي باز نبش خيابان خاقاني تيراندازي شده است 7. مصطفي توكليزاده 8. بهزاد كمين زاده مجروحين حادثه 27/10/1357 ـ بيمارستان شركت نفت 1. آقاي راشدي كارمند اداره تعميرات فوتشدگان حادثه 27/10/1357 چهارشنبه ـ اهواز 1. ابراهيم درويشي ـ اول لشكرآباد ـ به بيمارستان نرسيده است 2. هوشنگ خوانساري ـ بازار هنگام پخش عكس آقاي خميني از داخل فولكس بيمارستان كوروش 3. عظيم ذاكرزاده ـ خيابان مسجدي نبش سعيد جلوي منزل(1) پينويس: 1. متأسفانه صفحه آخر اين گزارش در دست نيست. روزنامه كيهان از قول كريم لاهيجي سخنگوي جمعيت حقوقدانان تعداد شهداي اهواز را حداقل 17 شهيد و مجروحين را 63 تن ياد كرد. «اين ارقام حداقل تلفات را نشان ميدهد. همچنين بيش از 200 اتومبيل به وسيله تانك در هم كوبيده شده و تعداد زيادي از منازل و مغازهها به آتش كشيده شدهاند.» (ش 10616، ص 2) به نقل از: انقلاب اسلامي به روايت اسناد ساواك، مركز بررسي اسناد تاريخي، كتاب بيست و چهارم، صص 160ـ151
نقش روايت و حديث در تاريخنگاري مسلمانان
تاريخچه نمايندگي اسرائيل در تهران
ريشهيابي تاريخي شعار مرگ بر انگليس
گزارش يك توحش به روايت ساواك
دستاورد يك خوش خدمتي!
فرصتطلبي در نهضت مشروطه
نخستين روز مأموريت «هايزر»
دردسرهاي كشف حجاب
اولين تظاهرات دانشآموزي در تاريخ ايران
نقد كتاب«ناگفتهها»