ماهنامه الکترونيکي دوران شماره 32   تيرماه 1387
 

 
 

 
 
   شماره 32   تيرماه 1387


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 
تاريخچه‌ي كاريكاتور

بازنمايي اغراق‌آميز رفتار، يا ويژگي‌هاي اشخاص به منظور مضحك جلوه دادن آن، تعريفي است كه از كاريكاتور در دايرة‌المعارف هنر، ارائه گرديده است. بر اساس اين تعريف، كاريكاتور، وسيله‌اي است كه براي طعن و هجو اجتماعي و سياسي، به كار برده مي‌شود.
اين تعريف در فرهنگ عميد، به اين شرح است:
«كاريكاتور Caricatore: تصوير خنده‌آور، شكل مضحك، نوعي نقاشي كه نقاش، تصويري از كسي بكشد كه با وجود شباهت، مضحك باشد.»
و دكتر محمد معين،‌ در اين باره مي‌نويسد:
«كاريكاتور: شكل و تصويري مضحك كه نقاش در ترسيم آن از نكات و دقايق مشخص موضوع استفاده كند و آن نكات و دقايق را بارزتر و بزرگتر نشان دهد و در عين حال، تصوير بايد با اصل موضوع شبيه باشد.»
صرف‌نظر از تعريف كاريكاتور و نقصاني كه در تعاريف فوق، ممكن است وجود داشته باشد، آنچه بيشتر مدنظر هنرمندان و فعالان اين عرصه است، كارتون اديتورال (Editorial Cartoon) يا كاريكاتور روزنامه‌اي مي‌باشد كه برخي آن را از پديده‌هاي هنري دوران رنسانس مي‌دانند.
و برخي ديگر، معتقدند:
«هنر كاريكاتور خيلي پيش از پيدايش روزنامه‌نگاري و حتي اختراع صنعت چاپ در دنيا رواج داشته و در واقع عمري به درازاي تاريخ مكتوب انسان دارد. قرن‌ها پيش از اين كه اصطلاحات كاريكاتور، كارتون (يا هر عنواني كه در زبان‌هاي مختلف به آن داده شده) ابداع گردد، اين هنر در عصر باستان شناخته شده و رواج داشته است.
اولين كاريكاتورهايي كه در آنها مسائل سياسي و اجتماعي مطرح شد، در حفاري‌هاي شهر پمپي به دست آمده كه تقريباً 1900 سال پيش در زير گدازه‌هاي آتشفشاني پنهان بود. اين كاريكاتورها بر روي ستون‌هاي سنگي كنده شده بود و در معرض ديد همگان قرار داده مي‌شد.»
و در تاريخچه آنچه كه امروزه با عنوان كاريكاتور روزنامه‌اي، مطرح است، مي‌گويند: پديد آمدن شيوه‌هاي تازه‌اي براي تكثير يك اثر هنري در آن سالها [قرن هفدهم ميلادي]، مثل ليتوگرافي، كليشه‌سازي، كنده‌كاري و چاپ، كاريكاتور را به شكل هنري مردمي، مطلوب عامه كرد.
در نخستين روزهاي نشو و نماي اين هنر، با نام‌هايي چون اگوستينو كاراچي Agustino Caracci و جيواني برني‌ني Giovanni Barnini در ايتاليا به عنوان پيشگامان هنر كاريكاتور و طنز ترسيمي برمي‌خوريم؛ ولي اوضاع و احوال اجتماعي و سياسي ايتاليا در آن زمان به گونه‌اي نبود كه اين هنر بتواند بدان‌سان كه بايد و شايد تأثيري فراگير داشته باشد. در اواخر قرن هفدهم ميلادي، آزادي بي‌قيد و بند مطبوعات در هلند از سويي و گرد آمدن گروه بسياري از نقاشان و هنرمندان وقت در اين كشور، هلند را ميدان فعاليت كاريكاتوريست پركاري چون رومين دوهوگ Romin De Hoog ساخت. شهرت و محبوبيت او حتي از مرزهاي كشورش فراتر رفت، تا جايي كه كاريكاتورهايش با ترجمه و زيرنويس، راهي فرانسه و انگلستان شد.
در همين زمان در فرانسه و انگليس نيز با توجه به اوضاع و احوال سياسي، كاريكاتور به عنوان حربه‌اي در درگيري‌هاي جناح‌هاي مختلف سياسي مورد استفاده قرار گرفت.
ويليام هوگارت William Hugart از جمله كساني است كه در اين راه، مكتب تازه‌اي در انگلستان به وجود آورد. آثار هوگارت راه‌گشاي افراد ديگري در اين زمينه شد كه از ميان آنها نام جيمز گيلاري James Gillary پدر و بنيانگذار كاريكاتور سياسي در انگلستان و رولاندسون Rolandson بيش از همه مي‌درخشد.
فرانسويان نيز به نوبه خود در اين راه تكاپو كردند. كاريكاتور سياسي كه در دوران لويي شانزدهم به شدت سركوب شده بود، قبل و در جريان انقلاب كبير فرانسه جان تازه‌اي گرفت و رونق‌بخش شبنامه‌هايي شد كه به مدد صنعت چاپ، دست به دست در ميان مردم مي‌گشت. پس از پايان انقلاب، اتفاقي در پاريس افتاد كه آينده طنز ترسيمي و كاريكاتور روزنامه‌اي را دگرگون كرد. در نوامبر سال 1830 چارلز فيليپون Philipon Charles سنگ بناي نشريه‌اي به نام كاريكاتور را گذاشت كه مي‌توان از آن به عنوان نخستين نشريه صرفاً فكاهي و انتقادي سياسي ياد كرد. ...
در سال 1841م هفته‌نامه پانچ Punch در انگلستان پا به عرصه وجود گذاشت.
كاريكاتوريست اصلي اين نشريه جان ليچ Johnlich بود كه مي‌توان كارهايش را الگوي اصلي كاريكاتور روزنامه‌اي به شكلي كه بعداً در تمام جهان مرسوم شد، دانست.»
و درباره‌ِي تاريخچه‌ي كاريكاتور در ايران، گفته مي‌شود:
«پيشينه ورود كاريكاتور رسمي مطبوعاتي به ايران، با هفته‌نامه ملانصرالدين كه در آستانه انقلاب مشروطه در قفقاز چاپ مي‌شد، پيوندي عميق دارد. چرا كه براي نخستين بار، كاريكاتور مطبوعاتي به مفهوم نقد طنزآميز مناسبات سياسي و اجتماعي، توسط كاريكاتوريست‌هاي ماهر و هنرمند اين مجله به ايران راه يافت و يكي از زمينه‌هاي مؤثر پيدايش و رشد كاريكاتورهاي مطبوعاتي در ايران شد...
كاريكاتورهاي مطبوعاتي كه از هفته‌نامه ملانصرالدين سرچشمه گفته بودند و بعدها توسط نخستين نشريات و روزنامه‌هاي طنز ايران بخصوص روزنامه آذربايجان چاپ تبريز، گسترش يافتند، به سرعت طنز عاميانه و انتقادي مردم را در قالب طرح‌هاي هجايي و فرهنگ مكتوب، گسترش دادند... عظيم‌زاده، نقاش اهل تبريز و از بنيانگذاران هنر كاريكاتور در ايران ـ كه خود از شاگردان روتر و شيلينگ [كاريكاتوريست‌هاي هفته‌نامه ملانصرالدين] بود ـ توانست با بهره‌گيري از شيوه طراحي روتر، اما با خط و تركيب‌بندهاي ساده‌تر، نخستين كاريكاتورهاي بومي ايران را پايه‌گذاري كند... عظيم‌زاده توانست بعد از تعطيلي ملانصرالدين، نشريه فكاهي ـ سياسي آذربايجان را كه در زمان انقلاب مشروطه به ارگان سردار ملي ستارخان، شهرت يافته بود، با كاريكاتورهايش رونق بخشد.»
طبيعي بود كه با غناي زبان فارسي كه شامل: اصطلاحات بسيار، ضرب‌المثل‌هاي گوناگون، كلمات عاميانه و كنايات فراوان است، اين هنر در ايران، به شيوه‌اي ديگر، درآيد و در شرايط سخت استبداد و خفقان ستمشاهي، عنوان «شمشيرهاي برهنه بر روي جباران» را به خود اختصاص دهد.
اولين دفتر نامه طراحان كه در سال 1378 به چاپ رسيد، در ستايش طراحان و كاريكاتوريست‌ها آورده است:
«اين روزگار، روزگار ديگري است و اگر شاه اوليا(ع) فرمود كه فرزند زمان خويش باشيد هم بدين معني است كه حقايق و معارف را با ابزارهاي نو دريابيد و يكي از ابزارهاي نوين درك حقايق و معارف، طرح‌هاي طراحان و كاريكاتوريست‌هاست. طراحان و كاريكاتوريست‌هاي زمانة ما، شاعران بي‌كلمه‌اند، عارفان بي‌سخن‌اند، صفدران بي‌شمشيرند. اينان‌اند كه با طرح‌هايشان، همچون شاعر ضدظلمي چون سيف‌الدين فرغاني، خطاب به نو دولتان و ظالمان فرياد مي‌دارند كه:
اين نوبت از كسان به شما ناكسان رسيد
نوبت زنا كسان شما نيز بگذرد

اينان‌اند كه با طرح‌هايشان همچون لسان‌الغيب بيان مي‌دارند كه:

يارب اين نو دولتان را با خر خودشان نشان
كاين همه ناز از غلام ترك و استر مي‌كنند

كاريكاتورها، شمشيرهاي برهنه‌اند كه بر روي جباران كشيده مي‌شوند. كاريكاتوريست‌ها، بي‌معرفتان و دنياپرستان را به تمسخر مي‌گيرند و اهل زور و تزوير را رسوا مي‌كنند. زبان طرح و كاريكاتور، زباني است رمزي، بين عارفان و روشنفكران و فرزانگان. آدم‌هاي گول و منگ، آنها را پائين مي‌گيرند و بالا مي‌گيرند و چپ و راست مي‌كنند و از آن چيزي درنمي‌يابند؛ ولي اهل معرفت و هوشمندان و زيركان، با يك نظر، سخن و مقصود طرح را درمي‌يابند.
قرن آينده، قرن عارفان است. قرن آينده، قرن خداپرستان است. با اين سيل اطلاعات و درهم آميختن فرهنگ‌ها، زمانه، زمانة طراحان است. قرن آينده، قرني است كه طراحان و كاريكاتوريست‌ها، با گردش قلمي و عشوه‌ي رنگي و ترسيم طرحي، كار صد مقاله كنند. قرن آينده، قرن هنر هشتم است.»(1)
عرصه‌ي طراحي و كاريكاتور نيز همچون ديگر عرصه‌هاي هنري و مطبوعاتي، در دوران ستمشاهي پهلوي،‌ در تيول افرادي بود كه قلم به نان فروخته بودند و آنچه استاد ازل گفت بگو، مي‌گفتند و كساني هم كه دردي داشتند،‌تاب گفتن و قلمي كردن نداشتند كه برخي از آنها كه اين كردند، در سياه‌چالها گرفتار شدند و قلم‌شان را شكستند.
تنها تعزيه‌گردان اين عرصه، در عصر شاهنشاهي پهلوي، نشريه‌ي توفيق بود كه نمونه‌اي از طنز روشن و سياسي آن، كه درباره‌ي ازدواج نخست‌وزير بهايي رژيم است، به شرح زير مي‌باشد:
«يك ابتكار ديگر كاكا توفيق
بعد از ازدواج آقاي نخست‌وزير همه‌ي مردم[!؟] منتظر بودند تا ببينند روزنامه توفيق چه شوخي‌هايي راجع به آن خواهد ساخت و محافل مختلف بي‌صبرانه، انتظار انتشار شماره آينده توفيق و ديدن كاريكاتورها و لطيفه‌هاي توفيق راجع به اين ازدواج را مي‌كشيدند.
موضوع از اين نظر براي مردم جالب بود كه سالها بود در مطبوعات، بخصوص در روزنامه توفيق راجع به زن نداشتن آقاي نخست‌وزير بحث مي‌شد و مقالات خوشمزه‌اي در توفيق چاپ شده بود تا اينكه امروز مطلع شديم توفيقتون يك ابتكار ديگر بخرج داده و گلدان جالبي را همراه با يك نامه خوشمزه، براي خانم آقاي نخست‌وزير فرستاده‌اند كه هر دو آنها را در زير ملاحظه مي‌فرمائيد:
سركار خانم ليلا خانم هويدا
مطمئناً شما چشم روشني‌هاي زياد و گران‌قيمتي به مناسبت ازدواجتان دريافت داشته‌ايد، ولي از طرف كاكا توفيق، چيز ديگري دريافت مي‌‌داريد كه از لحاظ به درد خوردن يقيناً با ارزش‌تر از همه آنهاست. اين چيز گلداني است با مشخصات و محاسني به شرح زير كه وسيله‌ي ممولي ارسال خدمت ‌مي‌گردد:
1ـ به طوري كه ملاحظه مي‌فرماييد گلداني انتخاب شده كه موقع دعواي زن و شوهري،‌ استفاده از آن، سهل و ساده و عملي باشد.
2ـ فرم آن به شكل گرز رستم انتخاب شده است.
3ـ ضمن اينكه زياد سبك وزن است، ضربات سنگين دارد.
در خاتمه يادآور مي‌شود كه بزرگترين حُسن اين گلدان، آن است كه نشكن است و هر قدر هم كه محكم توي كله بخورد، گلدان نمي‌شكند!
كاكا توفيق»(2)
همانگونه كه انقلاب اسلامي ايران، در بين انقلابات جهان، داراي ويژگي‌هاي منحصر به فرد بود، فعاليت‌هاي انقلابيون نيز، از ويژگي‌هاي منحصر به فردي برخوردار بود.
زماني كه طراحان و كاريكاتوريست‌هاي وطني! در فكر پرداختن به معلول بودند و با كشيدن پيپ و عصاي اميرعباس هويدا، خود و ديگران را سرگرم مي‌كردند، طراحان بي‌نام و نشاني پاي به عرصة طراحي نهادند كه شناسايي آنان و جمع‌آوري، طرح‌هاي ساده‌اشان، به معضلي براي ساواك، تبديل شد.
در يكي از اسنادي كه اين حضور پررنگ و بديع را به تصوير مي‌كشد، مي‌خوانيم:
«روز جاري كاريكاتورهايي از شاهنشاه كه در دست راستش شلاق (بر روي دسته شلاق نوشته شده ساواك) و در دست چپش اسلحه‌اي نقش بسته و در زير آن اصطلاحاتي از قبيل: ملت، روشنفكر، كارگر، كشاورز، كتابهايي به نام قانون و حقوق بشر، حقايق، قرآن مجيد، نهج‌البلاغه و آقا چه كرده‌اند، گناه، آخه چه گناهي و نپرس، نوشته شده [پخش گرديده است.](3)
اخيراً مجموعه‌اي از اينگونه كاريكاتورهاي مردمي براي ثبت در تاريخ به دست انتشار سپرده شده است تا در تحليل انقلاب خونرنگ اسلامي، خصوصاً هنر انقلاب، مورد استفاده واقع گردد.
اين مجموعه تحت نام «طرحها و كاريكاتورهاي مردمي به روايت اسناد ساواك» در 188 صفحه، از سوي مركز بررسي اسناد تاريخي منتشر شده است.

پي‌نويس‌ها:
1ـ نامه طراحان (دفتر اول) ـ انتشارات روزنه ـ چاپ اول ـ 1378، سيداحمد بهشتي شيرازي.
2ـ روزنامه توفيق و كاكا توفيق ـ دكتر فريده توفيق ـ نشر آبي ـ چاپ دوم 1384 ـ صص 25 ـ 24.
3ـ سند شماره 16375/20 ه‍ 11 ـ 12/9/57 ـ ضميمه شماره 1.

منبع:مقدمه كتاب طرحها و كاريكاتورهاي مردمي به روايت اسناد ساواك؛ مركز بررسي اسناد تاريخي

این مطلب تاکنون 5922 بار نمایش داده شده است.
 
     استفاده از مطالب با ذکر منبع مجاز مي باشد.                                                                                                    Design: Niknami.ir