ماهنامه الکترونيکي دوران شماره 98   دي ماه 1392
 

 
 

 
 
   شماره 98   دي ماه 1392


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تعداد نمايش: 3925 بارچگونه امام خميني از عراق خارج شدند ؟
دعايي : حتي مسئول صدور گذرنامه در شهر نجف هم نفهميد كه من چگونه و براي چه كسي خروجي گرفتم . دقيقاً تا شبي كه امام قرار بود فرداي آن روز عراق را به سوي مرز كويت ترك گويند هيچكس از اين جريان خبر نداشت . ما حتي برخورد متين اخلاقي هم با عراقي ها داشتيم و شب قبل از حركت ، به مسئول عراقي خبر دادم كه امام روز بعد حركت خواهند كرد . عراقي ها گيج شده بودند كه چطور در مسير اين كارها متوجه قضيه نشده اند و ...


تعداد نمايش: 3245 باردر حاشيه آن پيام وحداني
متن حاضر گزيده‌اي از خاطرات دكتر محمد جواد لاريجاني ، دكتر ناصر نوبري حيراني و خانم مرضيه حديده‌چي دباغ سه عضو هيات ايراني اعزامي به مسكو براي تحويل پيام حضرت امام خميني به ميخائيل گورباچف رهبر اتحاد جماهير شوروي در دي ماه 1367 است .


تعداد نمايش: 3510 بارگزارشي از فرار اول شاه ...
شاه وقتي كليد راديو را در هتل اكسلسيور رم پيچاند و شنيد كه مردم مجسمه‌هاي او و پدرش را در شهرهاي ايران ساقط كرده و عكس‌هاي وي را سوزانده‌اند به ثريا گفت : « كار ما تمام شده است» . ثريا پرسيد « اكنون به كجا بايد برويم » و شاه گفت : « به امريكا. ما همه در آنجا مستقر خواهيم شد. در آنجا مزرعه اي خواهيم خريد و ...»


تعداد نمايش: 4458 بارفرار دوم شاه به روایت رسانه ها
فرار شاه از ایران، از حوادث مهم تاریخ انقلاب اسلامی است . در این نوشتار سعی شده است به برخی از حوادث و وقایع دیماه سال 1357که به فرار شاه از کشور منجر شد، و همچنين حادثه فرار و بازتاب داخلي و بين المللي آن از نگاه رسانه های دیداری، شنیداری، نوشتاری داخلي و خارجي پرداخته شود. در این نوشتار، به پیام های حضرت امام خمینی که راهگشا و راهنمای مبارزات ملت ایران بود و توطئه های شاه و عمال وي را خنثی می ساخت اشاره شده است.


تعداد نمايش: 7445 بارهویدا چرا برکنار شد ؟
در نخستین هفته مرداد ۱۳۵۶ هویدا تعطیلات تابستانی خود را در یکی از جزایر یونان آغاز کرد. در ۱۳ مرداد به تهران بازگشت. روز بعد به دیدن شاه که در نوشهر مشغول استراحت بود، رفت. به محض آنکه شاه آغاز به سخن کرد، هویدا انگار ذهنش را خواند. کار را بر شاه آسان کرد و به شاه گفت اوضاع تازه به گمانش، خون و روحیه تازه‌‏ای می‌‏طلبد و با همین عبارات در واقع از مقام خود استعفا داد. شاه هم البته استعفای هویدا را پذیرفت و ...


تعداد نمايش: 38375 بارفساد جنسي ، درسي كه شاه از مادرش آموخت !
شاه در فساد جنسي بي‌مبالاتي را به اوج رسانده بود. رفتار جنون‌آميز جنسي محمدرضا بي‌تأثير از آموزه‌هاي مادرش نبود، زيرا مادرش به او سفارش مي‌كرد: « از قديم و نديم گفته‌اند به هر چمن كه رسيدي گلي بچين و برو!» و شاه به اين نصيحت به طور كامل عمل كرد !


تعداد نمايش: 3340 بارشاه عروسكي بود كه نخهايش را ديگران مي‌كشيدند
فريدون هويدا : شاه در اواخر سلطنت ، فردي گيج و منگ شده بود . در گفت وگو با افراد ، حرفهايشان را مي‌شنيد ولي مطالب را نمي‌فهميد . گاه ديده مي‌شد كه چندين بار از سخن گفتن باز مي‌ماند و در سكوت فرو مي رفت . شاهي كه سالهاي طولاني رهبر بلامنازع كشورش بود به يك عروسك خيمه شب بازي تبديل شده بود كه نخهايش را بايد ديگران مي‌كشيدند. در 26 دي 1357 كه شاه كشور را ترك گفت ضعف و زبوني او به حد نهايت رسيده بود .


تعداد نمايش: 3115 بارمثنوي هفتم
در رژيم شاه كاربرد كلماتي چون شهيد ، گل سرخ ، فردا ، فرياد ، افق تاريك ، طلوع آفتاب ، زخم ، حنجره ، هراس ، دلهره ، جنگل و دهها كلمه و تعبير ديگر در ميان شعرهاي شعرا ممنوع بود و استفاده از آنها در اشعار جرم محسوب مي‌شد !


تعداد نمايش: 4993 باریهودیان در مشروطيت
در دوره مشروطيت مردان یهودی از آزادی عمل محدودی برای تجارت در یك جامعه اسلامی برخوردار بودند، لیكن زنان آنها با استفاده از پوشش اسلامی قابل شناخته شدن نبودند و می‌توانستند به جاهای مهمی مثل حرمسرای شاهی، ‌منازل اعیان و اشراف و عملیات نزول خواری وارد شوند. از این طریق برخی یهودیان ثروت‌های عظیمی به دست آوردند و وارد تجارت‌های بزرگي شدند . از اين رو مشروطه نقش عظیمی در آزادی عمل یهودیان ایران برعهده داشت.


تعداد نمايش: 4352 بارنقد كتاب
« خاطرات ايرج اسكندري»

مطالعه اين كتاب و خاطرات ديگر اعضاي حزب توده ، مي‌تواند براي كساني كه قصد حضور در صحنه سياست را دارند، آموزنده و عبرت‌انگيز باشد. اهدافي مانند عدالت‌خواهي، توسعه و پيشرفت، آزادي و استقلال و از اين قبيل همواره در طول تاريخ مد نظر كسان بسياري بوده‌ ، اما چشم دوختن صرف به اين اهداف متعالي و بي‌توجهي به راه، شيوه و ابزاري كه براي رسيدن به آنها برگزيده مي‌شود، مي‌تواند نتايج كاملاً معكوسي به بار آورد. آغاز و فرجام حزب توده، يك عبرت بزرگ تاريخي در اين زمينه به حساب مي‌آيد


تفرعن
تفرعن، استكبار و خودبزرگ‌بيني، بيماري عمومي دربار بود و خود شاه از همه بيشتر به اين بيماري مبتلا شده بود. او خود را پدرسالاري مي‌ديد كه بايد تمام ايرانيان چون كودكاني در مقابلش سرتعظيم فرود آورند. او حتي از ابراز چنين پنداري خودداري نمي‌كرد، در مصاحبه با يكي از شبكه‌هاي تلويزيون انگليس با صراحت تمام گفت:
مردم ايران همان احترامي را براي شاه خود قائل هستند كه كودكان خانواده‌هاي ايراني براي پدر خودشان!
شاه معمولاً از خود چنان اسطوره‌اي مي‌ساخت كه گويي دستگاه آفرينش او را براي رهبري و مديريت مردم ايران آفريده است و همواره از خود «به عنوان شاهنشاه اين سرزمين و رهبر سرنوشت ملت ايران و به عنوان پدر و مربي» ملت نام مي‌برد و گاه خود را «مرشد و معلم» مي‌ناميد. چنان در اين حالت ماليخوليايي سير مي‌كرد كه واقعاً مي‌پنداشت خداوند او را به «عنوان رهبر اين ملت در دوران سرنوشت‌ساز امروز جهان مأمور» كرده است.
شاه خود را نخبه‌اي چنان برتر مي‌پنداشت كه به خود اجازه مي‌داد هر تصميمي كه مي‌خواهد بگيرد. به هنگام تصميم‎گيري براي واگذاري بحرين در پاسخ علم گفت: «من آزادم چنين تصميماتي را بگيريم». حتي علم در توضيح اين جمله شاه اعتراف مي‌كند كه «پاسخ شاه به اين نكته، چنانچه ويژگي اوست، متفرعنانه بود.»
شاه باور داشت كه نه تنها شخص او از يك فره ايزدي برخوردار است، بلكه جايگاه او نيز مقامي اسطوره‌اي است. او در اوايل سال 1974 (1353) به نيويورك تايمز چنين گفت:
در ايران آن چه به حساب مي‌آيد كلمة «سحرآميز» است و كلمة سحرآميز عبارتست از «پادشاه».
به همين جهت شعار اصلي رژيم بر كوه‌ها، سر در پادگانها و ادارات جملة «خدا، شاه، ميهن» بود. او تلاش مي‌كرد تا جايگاه شاه را در رديف خدا و كشور قرار دهد و اين شعار را به صورت آئين و كيش مردم درآورد. شاه در اواخر عمر تلاش مي‌كرد تا با تبليغات گسترده‌اي ضرورت عشق به شاه را فراگير كند «يكي از تصاوير، او را در حالي نشان مي‌داد كه گويي خداوندگار در مقابل بندگان خود مشغول اظهار تفقد است» ساواك نيز تلاش مي‌كرد تا «شاه را به صورت يك موجود فوق بشر جلوه دهد تا جايي كه در يكي از پوسترهاي مربوط به شعار خدا ، شاه، ميهن، عمداً لغت شاه را بزرگتر و بالاتر از خدا نوشته بودند.
شاه علاوه بر اين كه براي خود تمايز و برتري قائل بود، وابستگانش را نيز لايق چنين امتيازي مي‌دانست. فرمانده نيروهاي هوايي ارتش شاهنشاهي از شاه درخواست كرد تا براي يكنواختي اجازه دهد رنگ هواپيماي آموزشي وليعهد را به رنگ ساير هواپيماهاي نيروي هوايي دربياورند. شاه از اين پيشنهاد برآشفت و دستور داد «كه بر عكس كليه هواپيماهاي ديگر بايد به رنگ هواپيماي والاحضرت درآيند» چون وليعهد اين گونه پسنديده بود. دربارة اشرف پهلوي با اينكه نه سوادي داشت، نه تخصص و نه هيچ مزيت ديگري، شاه به وزارت دربار شاهنشاهي دستور داد تا به وزير امور خارجه رسماً اعلام كند كه اشرف «از نظر تشريفات بالاتر از نخست‌وزير مي‌باشند.»
تفرعن و كيش شخصيت شاه نه تنها در ضمير دربار جاي گرفته بود، بلكه بسياري از كارگزاران نظام نيز از سر باور يا تملق به اين بيماري دامن مي‌زدند. بانك مركزي به نخست‌وزير، هويدا پيشنهاد كرد تا به جاي نام پول رايج ايران
«ريال» و «تومان»، «پهلوي» و «شاهي و شاهين» را جايگزين كنند.
خاندان پهلوي چنان محور حيات اجتماعي و سياسي رژيم در ايران شده بود كه همه چيز بر محور رضاشاه، شاه، وليعهد، ملكه، ساير شاهزادگان مي‌گشت. عفو زندانيان محدود به ايام تولد شاهزادگان بود. وقتي خبر حاملگي ملكه اعلام مي‌شد، روزنامه‌ها پيش‌بيني مي‌كردند به مناسبت تولد شاهزاده، تعدادي از زندانيان مورد عفو قرار خواهند گرفت.


 
     استفاده از مطالب با ذکر منبع مجاز مي باشد.                                                                                                    Design: Niknami.ir