ماهنامه الکترونيکي دوران شماره 60   آبان ماه 1389
 

 
 

 
 
   شماره 60   آبان ماه 1389


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 
گزارشي از دومين نشست تخصصي تاريخ شفاهي

گزارش دومين نشست تخصصي تاريخ شفاهي
دانشگاه اصفهان – دانشكده ادبيات علوم انساني – 11 آذر 1383
امروزه ورود رسمي «تاريخ شفاهي» Oral History به عرصه تاريخ‌نگاري در بسياري از مراكز علمي و تحقيقاتي و دانشگاهي جهان، چشم‌اندازي در مقابل مورخين و محققين گشوده است.
با طرح تاريخ شفاهي فرصتي به دست آمد تا با موضوعات، وقايع و حوادث و پديده‌هاي تاريخي و زواياي پنهان و پيداي آنها از منظري نو نگريسته شود. تاريخ شفاهي تكنيك، روش و شيوه‌اي است كه با استفاده از ابزاري چون ضبط صوت و دوربين فيلم‌برداري (صوت و تصوير) خاطرات، مشاهدات و مسموعات عامل (هدايت‌كننده، مجري و نقش آفرين) و يا شاهد و حاضر يك صحنه، رويداد و واقعه تاريخي را در قالب كلام و سخن (گفت) ثبت و ضبط مي‌نمايد.
عمر تاريخ شفاهي به شكل امروز آن در جهان، به سال 1948م برمي‌گردد. در اين سال پروفسور آلن نونيز (Allan Nevinis) در جريان مطالعه اسناد تاريخي موردنظرش در دانشگاه كلمبياي آمريكا به فكر استفاده از ضبط‌صوت براي ضبط و گردآوري خاطرات افتاد و به اصلاح تاريخ شفاهي با اين اقدام رايج شد. پس از آن مراكز و مؤسسات مطالعاتي تاريخ شفاهي در چندين دانشگاه؛ آمريكا، كانادا و اروپا رشد و نمو نمود. فعاليت‌هاي محدودي نيز در آمريكاي لاتين و اندك شماري از كشورهاي آسيايي و آفريقايي آغاز شد.
تاكنون براي هويت‌بخشي و هدايت جريان تاريخ شفاهي انجمن‌ها و مراكز بسياري تشكيل شده است كه از آن جمله است؛ تأسيس «جامعه تاريخ شفاهي كانادا» و «جامعه بين‌المللي تاريخ‌دانان شفاهي» در دهه 1970. براي تاريخ ايران نيز تاكنون در خارج از كشور چندين پروژه، مركز و مؤسسه تحقيقاتي ايجاد شده‌اند، از جمله: پروژه تاريخ شفاهي زنان ايران در بنياد مطالعات ايران با همكاري بخش تحقيقات تاريخ شفاهي كلمبيا به سال 1982، پروژه تاريخ شفاهي ايران در مركز مطالعات خاورميانه دانشگاه هاروارد (ماساچوست آمريكا) به سال 1981، پروژه تاريخ شفاهي چپ در ايران با اتكا به مؤسسه بين‌المللي تاريخ اجتماعي (آمستردام، هلند) پروژه تاريخ شفاهي چپ (برلن، آلمان)، طرح تاريخ شفاهي اقتصاد ايران در دانشگاه لندن و... .
در ايران پس از پيروزي انقلاب اسلامي ابتدا در جنگ تحميلي ضبط صوت براي ثبت خاطرات رزمندگان به كار آمد و دفتر سياسي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در اين امر پيشگام بود. پس از آن مراكز تحقيقاتي سپاه (بيشتر) و ارتش (نامنظم و محدود) براي نگارش تاريخ جنگ به خاطرات فرماندهان در قالب «گفت» و «مصاحبه» روي آوردند. پس از پايان جنگ، نقش و حركت دفتر ادبيات و هنر مقاومت حوزه هنري به عنوان مركز و نهادي غيرنظامي در ثبت و ضبط و نشر خاطرات و يادمان‌هاي اسراي عراقي (ادبيات بازداشتگاهي)، رزمندگان ايران، جانبازان و اسراي آزادشده ايراني در سطحي وسيع و گسترده درخور تأني و قابل توجه است.
پيرامون انقلاب اسلامي و تاريخ معاصر ايران ابتدا مؤسسه مطالعات و پژوهش‌هاي سياسي، بنياد تاريخ انقلاب اسلامي ايران و مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران به شيوه و روش تاريخ شفاهي اما بدون عنوان آن (تاريخ شفاهي) دست به تاريخ‌نگاري و تك‌نگاري زدند. پس از آن دفتر ادبيات انقلاب اسلامي حوزه هنري و مركز اسناد انقلاب اسلامي با نصب تابلوي «تاريخ شفاهي» در همين زمينه همچنان به ثبت و ضبط خاطرات مطلعين اهتمام دارند.
اكنون پس از سال‌ها، گروه تاريخ دانشگاه اصفهان به عنوان اولين مركز علمي – دانشگاهي در ايران، در حركتي پيشگام و پيشرو با برگزاري نشست‌هاي تخصصي تاريخ شفاهي به كمك ساير مراكز و مؤسسات تحقيقاتي مجري پروژه‌هاي تاريخ شفاهي آمد. برگزاري جلساتي تخصصي در اين زمينه آن هم توسط گروه تاريخ دانشگاه اصفهان نويدبخش ورود به عرصه‌هاي جديد است.
اولين نشست تخصصي تاريخ شفاهي در 24 و 25 ارديبهشت 1383 كه با حضور اعضاي هيأت گروه تاريخ دانشگاه اصفهان و تعدادي نمايندگان مراكز و دفاتر پژوهشي فعال در عرصه تاريخ شفاهي تشكيل شد مهم‌ترين دستاوردش فراهم آوردن مقدمات تشكيل «انجمن علمي تاريخ شفاهي ايران» بود.
«دومين نشست تخصصي تاريخ شفاهي» نيز در 11 آذر 1383 در محل تالار اجتماعات دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه اصفهان با حضور اعضاي هيأت علمي گروه تاريخ و دانشجويان رشته تاريخ در مقطع كارشناسي ارشد و دكتري آن دانشگاه و نمايندگاني از مراكز و مؤسسات تحقيقاتي تاريخ شفاهي شكل گرفت.
در ابتداي جلسه دكتر علي‌اكبر كجباف مدير گروه تاريخ دانشگاه اصفهان پس از خيرمقدم به مدعوين، گزارشي اجمالي از پي‌گيري اقدامات براي تأسيس «انجمن تاريخ شفاهي ايران» ارائه نمود، نتيجه آن كه كسب مجوز براي چنين امري با توجه به بوروكراسي درهم تنيده موجود در نظام اداري كار آساني نيست و بايد پيش از اين پي‌جو بود و صبر پيشه كرد.
دكتر علاءالدين آذري از پيشكسوتان گروه تاريخ دانشگاه اصفهان با سابقه 12 سال مديريت گروه تاريخ آن دانشگاه در سخنراني افتتاحيه خود نقش و جايگاه استاد و دانشجو را در اهميت يافتن دانشگاه متذكر شد و اشاره كرد سرآمد عوامل فرسايش ميراث فرهنگي در كشور خود جامعه بوده است. وي رويكرد مراكز تحقيقاتي و نيز دانشگاه اصفهان به تاريخ شفاهي و گفت‌وگو (گفتمان) با افراد مؤثر و مطلع در وقايع و رخدادها را كه هنوز در قيد حياتند خوش‌يمن و مبارك دانست و در وصف همت دانشگاه اصفهان گفت: «هر چه ارزش دانشگاه بالا برود در اذهان عمومي مردم و جهان نيز بالاتر مي‌رود.» دكتر مرتضي دهقان‌نژاد استاديار گروه تاريخ دانشگاه اصفهان كه در نشست ارديبهشت‌ماه به موضوع «لمپن‌ها و تاريخ شفاهي» پرداخته و طرح‌نظر كرده بود: «فرودستاني چون لمپن‌ها، به عنوان يكي از گروه‌هاي غيررسمي ولي نهادينه شده در جامعه ايران در بسياري از تحولات اجتماعي نقش آفريده‌اند و سپس بي‌سر و صدا، از همان راهي كه آمده بودند بازگشته‌اند، بدون اين كه در منابع رسمي تاريخ آنها پرداخته شده باشد.» همچنان بر اين نظر است كه تاريخ شفاهي فرصتي است براي جستجوي آرمان‌ها و شناخت چگونگي و دلايل حضور طبقات پايين جامعه در صحنه تاريخ و تحولات سياسي – اجتماعي كشور. وي در اين جلسه طرح مسئله و اشكال كرد: «آن چه امروز به سرعت چاپ مي‌شود خاطرات سياسي كساني است كه صاحب‌منصب و رجل سياسي بودند و حال امروز به دلايلي از عرصه خارج شده‌اند. گروه‌هاي ساكت، در حاشيه و در كنار جامعه خاطراتشان چه مي‌شود؟ ايشان در كجاي تاريخ ايستاده‌اند؟ كارگران، زارعان، روسپيان، لمپن‌ها و... در كجاي تاريخ هستند، نقش آنان چيست؟ تريبون تاريخ شفاهي به دست كيست؟ تاريخ شفاهي در دنيا و در كشور ما چه وضعي دارد؟»
مرتضي رسولي‌پور از مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران صاحب 130 مصاحبه با شخصيت‌ها و رجال سياسي رژيم پهلوي دوم و صاحب آثاري چون نگاهي از درون (خاطرات سياسي دكتر جواد صدر) و ناگفته‌هايي از دولت مصدق، قبل از پرداختن به مسئله طرح شده به تجليل از زنده‌ياد دكتر عبدالحسين نوايي استاد مسلم و مبرز تاريخ پرداخت و بارزترين ويژگي شخصيتي وي را شيوه نقادي وي به متون تاريخي ذكر كرد.
وي در ارزيابي تاريخي شفاهي در ايران، آن را در برخورد با ساير علوم دستخوش يك سري آفت دانست. او تأكيد كرد كه تاريخ شفاهي در واقع ثبت رخدادها و وقايع از زبان مردم عادي است قشري كه در تاريخ مكتوب گذشته توجهي به آن نشده است و در اسناد نيز فقط به سلطانيات و ديوانيات توجه شده است و آنها ديده نشده‌اند.
رسولي‌پور گفت كه در غرب دانشگاه و در ايران مراكز اسنادي متولي تاريخ شفاهي هستند كه دليل آن پرهزينه بودن اين شيوه تاريخ‌نگاري است، وي ايراد گرفت كه كاري با چنين هزينه‌اي سنگين دچار تكرار و فاصله از استانداردهاي لازم است، كاري كه بيشتر بر حسب سليقه صورت مي‌گيرد تا قاعده و چارچوب.
وي در ادامه به تاريخ شفاهي‌نگاري به صورت نعل به نعل كه شيوه پروژه «تاريخ شفاهي هاروارد» است اشكال نمود كه متن به دست آمده از چنين روشي خسته‌كننده، تكراري و فاقد تدوين منطقي و منظم است اما حسن آن در شناخت و روان‌شناسي شخصيت از طريق خوانش كلام، لحن و درك احساس مصاحبه شونده است.
او توجه به تاريخ شفاهي در دنيا را ناشي از تغيير در نحوه نگرش و رويكرد علمي نسبت به پديده‌ها دانست كه منطق با روش‌هاي پست مدرن است كه امكان برخورداري از نوعي نگاه هرمنوتيك و تفسير و تأويل مطالب را دارد، كمااينكه ديده مي‌شود در تاريخ گرايش غالب به سوي روش‌هاي كيفي است.
اين محقق و پژوهشگر تاريخ قبل از پاسخ به چند پرسش گفت: مقوله تاريخ شفاهي را نبايد بري از ايراد و كاستي دانست و تأكيد كرد كه هر اشكال وارد بر اين شيوه تاريخ‌نگاري به تاريخ مكتوب نيز وارد است. او در پاسخ به سئوالي معترف به نقش احساسات در تاريخ شفاهي و انتقال آن به خواننده شد و افزود: «اين مسئله در تاريخ‌نگاري مكتوب نيز مطرح است؛‌ مگر در نوشته نمي‌توان احساسات را انتقال داد؟ در بيشتر رمان‌هاي تاريخي ردپاي احساس بسيار پررنگ است، البته در تاريخ شفاهي به خاطر حس و حالي كه مصاحبه‌شونده مي‌گيرد انتقال احساس بيشتر است.»
از رسولي‌پور پرسيده شد: «نقد تاريخ شفاهي چگونه است؟» او پاسخ گفت: «هر انساني حرف‌هاي بسياري براي نزدن دارد و نمي‌توان او را مجبور به گفتن كرد و نيز بايد در نظر داشت كه برخي مصاحبه‌ها لايحه دفاعيه و تبري‌جويي از تقصيرها و كاستي‌هاست و برخي نيز مي‌كوشند تا نقش خود را در رخدادها و حوادث تاريخي پررنگ كنند و لذاست كه متن تاريخ شفاهي قابل نقد است، و براي اين منظور بايد خاطرات را با خاطرات ديگران (البته در همان رشته و در همان موضوع) و همچنين با اسناد و مدارك ديگر تطبيق داد. چرا كه واقعه و رخداد واحد است اما برداشت و تصوير ذهني افراد متفاوت.»
وي درباره «سنديت تاريخ شفاهي» گفت: «هر انساني خودش يك سند زنده است و استناد تاريخ با عنايت به يك سري سند مكتوب و تعدادي افراد است.»
مرتضي رسولي‌پور به عنوان يكي از فعالان عرصه تاريخ شفاهي يكي از سخت‌ترين و دشوارترين مراحل اين‌گونه تاريخ‌نگاري را جلب اعتماد افراد براي قبول مصاحبه دانست و تأكيد كرد كه اين مهم در داخل ايران به سختي به انجام مي‌رسد و در خارج از كشور آسان‌تر. او همچنين متذكر شد كه رويكرد جدي به تاريخ شفاهي پس از پيروزي انقلاب اسلامي است و قبل از انقلاب نه افراد بر اين كار اجازه داشتند و نه اين شيوه خيلي شناخته شده بود.
وي يادآور شد در ايران براي ثبت و ضبط اطلاعات هيچ محدوديتي در هيچ‌يك از مراكز اسنادي و پژوهشي فعال در عرصه تاريخ شفاهي وجود ندارد اما در درج و نشر آن به مانند همه جوامع مقتضيات جامعه ايران در نظر گرفته مي‌شود و كار بدون محدوديت نيست، كمااينكه اين ويژگي بر تاريخ‌نگاري مكتوب نيز مترتب است.
مرتضي رسولي‌پور در پايان سخنراني خود پيشنهاد داد تا شوراي عالي انقلاب فرهنگي چند واحد درسي تاريخ شفاهي در مقطع كارشناسي و كارشناسي ارشد براي رشته تاريخ در نظر بگيرد.
دكتر مرتضي نورائي عضو هيأت علمي گروه تاريخ دانشگاه اصفهان سخنران بعدي جلسه بود، وي كه در نشست قبلي به عنوان مدير كارگاه آموزشي، تحقيقاتي خود را در قالب سه سخنراني «سنت شفاهي و تاريخ شفاهي»، «فصول اساسي تاريخ شفاهي» و «كاركردهاي اساسي تاريخ شفاهي» ارائه كرده بود، در اين جلسه سخنراني خود را پيرامون «استانداردهاي جهاني، استانداردهاي ايراني در نقد تاريخ شفاهي ايراني» با اين سئوال كه «آيا تاريخ ممكن است؟» يا «تاريخ امكان دارد؟» آغاز كرد. او طرح‌نظر نمود كه تاريخ با گذشته تطبيق ندارد فقط بخشي از آن را منعكس مي‌كند و بر اين اساس تئوري‌پردازاني به وجود آمدند كه گفتند ما به فحواي كلي در تاريخ رسيده‌ايم.
او با اشاره به بحث هرمنوتيك تاريخ گفت: «ما به تعداد خوانندگان، تاريخ داريم، چون فهم خواننده با نويسنده مطابقت ندارد،‌ در اواخر قرن بيستم برخي نظريه‌پردازان گفتند تاريخ هر لحظه در معرض قرائت جديد است و اين قرائت تحت‌تأثير گفتمان و ضرورت‌هاي هر دوره است.»
وي افزود اين تزلزل و ترديد باعث توقف تاريخ نشده است، اما نحوه نگاه كردن به گذشته با تفاوت‌هايش در سه محور اساسي: (1. سند شفاهي يا تاريخ شفاهي 2. خاطره‌نگاري يا تاريخ شفاهي 3. مشاركت اجتماعي در تاريخ) موجب خلط مبحث شده است.
دكتر نورائي اسناد را به سه دسته: دولتي (رسمي)، غيررسمي و نيمه رسمي تقسيم‌بندي نمود و گفت سند پديده‌اي است كه براي و به منظور تاريخ‌‌نگاري توليد نشده است، اما در تاريخ شفاهي سند (مصاحبه) به منظور تاريخ‌نگاري توليد مي‌شود، از اين رو بايد تلاش شود كه تاريخ شفاهي به سمت سند شفاهي برده شود، و اين سند و ارجاع بايد در اختيار همه باشد. او اشكال كرد كه تاريخ شفاهي بر اساس توليد واقعه نيست بر اساس توليد مصاحبه است. و لذا ما را دچار ترديد مي‌كند.
او در خصوص تفاوت خاطره با تاريخ شفاهي گفت خاطره‌نگاري خاص خود فرد است، اما تاريخ شفاهي خاص خود فرد نيست، آن فرد انتخاب مي‌شود در درجه اول و در درجه بعد هدايت مي‌شود. در خاطره‌نگاري خود شخص در زمان نزديك به واقعه تمام ديده‌ها و افكار و ذهنياتش را تبديل به كلمه مي‌كند، اما در مصاحبه فعال (تاريخ شفاهي) فرد افكاري كه با خودش مانده و دچار مسائل محتمل زمان شده است را در فاصله‌اي دور از واقعه تبديل به كلمه مي‌كند. او متن توليد شده در خاطره‌نگاري را دچار ترديدهاي ممكن و در تاريخ شفاهي سبب سرباز شدن عقده‌هاي بسيار دانست، محصول خاطره‌نگاري فردي و محصول تاريخ شفاهي نه فردي بلكه بر اساس ضرورت زمان است.
وي حول محور سوم موجبات ترديد در تاريخ، پرسيد: مشاركت اجتماعي در تاريخ چگونه ميسر است؟ بايد افراد زيادي در توليد اسناد مشاركت كنند چه به صورت خاطره‌نگاري چه به صورت مصاحبه فعال؛‌ و اسناد به دست آمده بايد در دسترس همگان به خصوص محقق باشد.
دكتر نورائي ضمن طرح مسئله «تاريخ درماني» كه در كتاب «دن كيشوت» به آن اشاره شده است چند نكته را عامل بيماري از نظر مورخ دانست كه اشراف به آن را در تشخيص بيماري مفيد دانست: الف – سرعت وقايع بزرگ و تعدد آن، ب – تنوع جغرافيايي يك جامعه، ج- فهم زماني (هر زماني از نظر بين‌المللي و از نظر هر جامعه‌اي فهم متفاوتي دارد) و دريافت اين نكته كه برخي تمدن‌ها فهم «هم‌رفت» تمدن‌هاي ديگر را ندارند. د- جهان‌هاي گم شده (تفاضل شرايط مطلوب با شرايط موجود) شفاهي‌كاران معتقدند جهان‌هاي گم‌شده جهان‌هاي حاشيه وقايع‌اند، جهان‌هايي كه شخصيت ما را شكل مي‌دهند و ما از آن اطلاع نداريم. مورخ تاريخ شفاهي معتقد است كه اگر ما نمي‌توانيم دست به توليد اسناد شفاهي بزنيم حداقل همان تاريخ شفاهي شمايي از گذشته است.
اين محقق تاريخ پس از طرح سئوال «تاريخ شفاهي آگاهانه يا ناآگاهانه؟» گفت: «غالب مصاحبه‌ها براي تطهير خود و يا سيستمي كه در آن حضور داشته هدايت مي‌شود. حداقل براي قوام خود مصاحبه شونده؛ توليدات تاريخ شفاهي در راستاي توليدات رسمي در زماني است كه جامعه فرصت گريز از دست سياستمداران را دارد.» وي تأكيد كرد كه بايد فرصت را به كساني داد كه تريبون رسمي نداشته‌اند و ندارند.
دكتر مرتضي نورائي در خاتمه سخنانش از طولاني شدن مصاحبه‌ها و نيز دادن فرصت تصحيح به مصاحبه‌شوندگان پس از ويراستاري به عنوان غلط فاحش تاريخ شفاهي ياد كرد.
سخنراني بعدي عليرضا كمري محقق و نويسنده مركز مطالعات و تحقيقات فرهنگ و ادب پايداري بود. او كه در سخنراني نشست تخصصي تاريخ شفاهي در ارديبهشت 1383 به تعريف تاريخ شفاهي و تمايز آن با ادبيات شفاهي و نيز تمايز آن با خاطره و يادمان پرداخته و دربارة روش شناختي تاريخ شفاهي و گونه‌هاي تاريخ‌نگاري جنگ سخن گفته بود، در اين گردهمايي با عطف به انتظاري كه دكتر دهقان‌نژاد از تاريخ شفاهي طرح كرد، گفت: «در وزانت كلمه تاريخ ما را به سمت گذشته‌گرايي و سنت‌پذيري مي‌برد، در حالي كه مقوله تاريخ شفاهي امر حي و حاضر است، آشتي با طبقات ناديده اجتماع و تاريخ در صورت تغيير مفهوم و دلالت ذهني و عادت شده از كلمه تاريخ شكل مي‌گيرد.» او اشكال كرد كه چرا تاريخ مكتوب معروف و معلوم را با تاريخ شفاهي مقابل هم مي‌گذاريم. اصلاً فرض اين تقابل و تعارض درست نيست، تاريخ «تاريخ بماهو تاريخ» است.
وي در فراز ديگر در ارتباط با تمركز تاريخ شفاهي در مراكز اسنادي و تحقيقاتي غيردانشگاهي، گفت: «متأسفانه دانشگاه‌هاي علوم انساني در ايران روزآمد نيستند، محتاطند و به گذشته همه جا ديده شده نظر مي‌كنند تا به اكنوني كه همه جوانبش ديده نشده است و اين احتياط اكنون گريز در نظام دانشگاهي ريشه‌دار است و سايه سنگين گذشته‌گرايي مجال ورود به دوره حاضر را به دانشگاه‌ها نمي‌دهد، دانشگاه‌ها بيشتر تحليلگر و توضيح‌دهندة آثار توليد شده بيروني بوده‌اند تا توليدكننده، و اگر همين كارهاي مبتديان و مراكز تجربي به اين جا نرسيده بود اين جلسه تشكيل نمي‌شد و موضوعيت نمي‌يافت.» او همچنين قراردادن دانشگاه را در جايگاهي مقابل تجربي‌كاران اشتباه دانست و بر لزوم تقريب و تفاهم دو حوزة نظريه‌پردازي و دانشوري با كوشندگان موضوعات تاريخي تأكيد كرد.
كمري ديدگاه مورد قبول براي تاريخ شفاهي را نه ديدگاه تاريخ رسمي صرف متعارف بلكه ديدگاه مستنبط و معطوف به مطالعات بين رشته‌اي خصوصاً مطالعات فرهنگي دانست و گفت: «مقوله تاريخ شفاهي از سويي به تاريخ برمي‌گردد و از سوي ديگر به مسائل ذيل مطالعات اجتماعي و علوم اجتماعي.» وي براي خاطره سه زمان قائل شد: 1. زمان خاطره 2. زمان مصاحبه 3. زمان خوانش؛ و مسئله زمان به معناي «زمان بماهو زمان» را در تاريخ شفاهي مهم قلمداد كرد و گفت: «زمان تاريخي ناب كه اختصاص به تاريخ‌نگاري داشته باشد در تاريخ‌نگاري‌هاي گذشته نداريم... تاريخ بازخواني گذشته است از موضع زمان حال و نقش موضع و وضعيت مورخ در متن بسيار تعيين‌كننده است. تا آنجا كه به قول «توين بي» تاريخ همان مورخ است.» در بحث اسنادي او معتقد است هر چيزي كه دليل رَسش و آگاهي از چيزي باشد سند است منتها اگر چيزي به غرض نوشته نشده باشد در مدلول‌هايش واضح‌تر است و اهميت تاريخ شفاهي در آن است كه خيلي از اسناد بر اساس اراده و غرض نوشته شده است، لذا در چنين وضعي تاريخ شفاهي بايد بشود «متن» و اسناد به آن عرضه شود. او، همچنين به مسئله ديدگاه تأويل‌گرايانه و هرمنوتيكي به متن تاريخي اشاره كرد و گفت، اشكال وارد به اين ديدگاه اين است كه متن تاريخي را از حجيت و قطعيت دور مي‌كند و از نظر دانش‌شناسي و علمي بودن، گزاره‌هاي تاريخي را با شك و ترديد مواجه مي‌سازد.
سعيد فخرزاده ديگر محقق و پژوهشگر شركت‌كننده در اين نشست به نقد فضاي موجود دانشگاه‌ها در مواجهه با مسائل روزآمدي چون «تاريخ شفاهي» پرداخت و گفت: «فضاي دانشگاه اصلاً ارتباط با موضوعات موردنياز جامعه ندارد، و از اين روست كه بيشتر به دنبال مباحث تئوريك مي‌روند.»
رحيم نيكبخت معاون تدوين و تاريخ شفاهي مركز اسناد انقلاب اسلامي نيز گزارشي جامعه از شيوه تاريخ‌نگاري شفاهي و عملكرد مركز متبوع خويش ارائه نمود و از تشكيل چند نشست تخصصي درون‌سازماني حول سه محور: 1. تعريف تاريخ شفاهي 2. نحوه انجام تاريخ شفاهي 3. تعريف موضوع پژوهش انتخاب شده در تاريخ شفاهي خبر داد.
در پايان سه محقق و پژوهشگر فعال در زمينه خاطره‌نگاري و تاريخ شفاهي در ميزگردي خطاب سئوالات و پرسش‌هاي حاضرين قرار گرفتند. ابتدا رحيم نيكبخت در پاسخ سئوالي در خصوص ويراستاري متن‌هاي تاريخ شفاهي در مركز اسناد گفت: «در مركز اسناد متن به هيچ‌وجه تغيير محتوايي داده نمي‌شود. تغييرات بسيار اندك و دستور زباني است، البته رعايت حريم شخصيت‌ها و مصالح نظام بايسته مركز اسناد است، البته ممكن است برخي جزئيات و توضيحات تفصيلي آورده نشود در آن صورت به سند يا كتاب مربوط و يا آرشيو كل خاطرات ارجاع داده مي‌شود.»
سعيد فخرزاده نيز در ارتباط با سئوال مزبور (ويراستاري) گفت: «بايد در نظر داشت كاري كه توليد مي‌شود با توجه به هدف اصلي و اينكه اين كتاب‌ها براي مخاطب عام طبع مي‌شود نه براي متخصص، اما براي فرد محقق و متخصص آرشيو و اصل منبع محفوظ است، ويراستاري هم لاجرم كار است چرا كه مصاحبه شونده متكي بر ذهن و حافظه سخن گفته و احتمال خطا و اشتباه بر آن مترتب است. همچنين ارائه نعل به نعل مصاحبه و عين جملات مصاحبه شونده، خواننده را خسته مي‌كند. عليرضا كمري در قبال صحيح بودن تعبير «تاريخ درماني» گفت: من چنين تعبيري نديده‌ام، اما به تعبير و مفهوم خاطره درماني در كتاب «ميرچا الياده» و «فرويد» اشاره شده است. او افزود گاهي كه جامعه به شرايط و دلايلي از وضع فعلي‌اش خسته مي‌شود به گذشته رجوع مي‌كود، پناه جستن در گذشته يكي از راه‌كارهاي فراموش كردن حال است، همچنين يكي از دلايل طبع و فروش كتاب‌هاي نازل شبه تاريخي همين امر است.
وي در خصوص ويراستاري تاريخ شفاهي گفت: «ما يك بايست‌نامه و شيوه‌نامه علمي در باب تدوين و به سامان‌سازي خاطرات نداريم، در ابتداي طرح مباحث نظري اين كار هستيم» او خود بر اين نظر است كه حتي غلط‌هاي املايي و نگارشي متن مكتوب خاطرات هر كسي دلالت تاريخي دارد و نبايد آن را تصحيح كرد بلكه بايد آن را گويا كرد و در ذيل و پيوست توضيح داد.
از غايبين بزرگ اين نشست دكتر حسينعلي نوذري (عضو هيأت علمي دانشگاه الزهرا(س) بود كه در نشست قبلي به بحث پيرامون «تاريخ شفاهي: تعاريف، مباني نظري و ماهيت بين رشته‌اي» پرداخته و از تاريخ شفاهي به عنوان يكي از مهم‌ترين و اساسي‌ترين روش تاريخ‌‌نگاري ياد كرده بود. ساير تعاريف ارائه شده در مورد تاريخ شفاهي اصول و مباني نظري، معيارها و موازين اين رشته و نيز مقوله «كاربست‌هاي تجربي،‌اعتمادپذيري و كاربردهاي تحقيقاتي تاريخ شفاهي» از ديگر مقولات موردبحث وي در جلسه ارديبهشت 83 بود.
همچنين جاي آن است كه از دكتر اصغر منتظرالقائم و دكتر محمدجواد صافيان از اعضاي هيأت علمي دانشگاه اصفهان يادي شود كه در نشست تخصصي پيش به ترتيب مقالاتي تحت عناوين: «مراحل سنت شفاهي و تبديل آن به تاريخ‌نگاري در اسلام»، «گفتار يا نوشتار» ارائه نمودند.
در پايان دومين نشست تخصصي يك روزه پيرامون «تاريخ شفاهي ايران» دكتر علي‌اكبر كجباف به جمع‌بندي نشست پرداخت و اظهار اميدواري كرد كه اين جلسات موجب ره‌يافت‌هاي جديد در عرصه تاريخ‌نگاري شود.
برگزاري نشست تخصصي پيرامون يكي از روزآمدترين شيوه‌ها و گونه‌هاي تاريخ‌نگاري (تاريخ شفاهي) توسط گروه تاريخ دانشگاه اصفهان درخور سپاس مراكز تحقيقاتي – اسنادي و جامعه علمي است. اميد آنكه اين حركت بديع، مهم و مباهات‌آميز دانشگاه اصفهان و تعامل و ارتباط با ساير مراكز پژوهشي كشور سبب تحولاتي عميق و وسيع براي تاريخ‌نگاري ايران گردد.

این مطلب تاکنون 3422 بار نمایش داده شده است.
 
     استفاده از مطالب با ذکر منبع مجاز مي باشد.                                                                                                    Design: Niknami.ir