ماهنامه الکترونيکي دوران شماره 34   شهريورماه 1387
 

 
 

 
 
   شماره 34   شهريورماه 1387


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تعداد نمايش: 7497 باراصفهان در رمضان 57
(نگاهي به ريشه‌هاي شكل‌گيري اولين حكومت نظامي)
اولين مقررات حكومت نظامي در دوران انقلاب، در ماه مبارك رمضان و در اصفهان به اجرا گذارده شد. اين مقررات، به صورت آزمايشي و به منظور بررسي امكان برقراري آن در ساير نقاط كشور بود. ولي به قول منابع خارجي، شهرهاي ايران در حال انفجار بودند و اين گونه راه‌حلها، موقت و مسكن بوده و چاره‌ساز نبودند...


تعداد نمايش: 6756 باربازنگري شخصيت هويدا
هويدا فراماسون و بهايي بود. او خود را «نخست‌وزير مادام‌العمر» مي‌ناميد. به فساد اداري در وزارتخانه‌ها اعتنا نمي کرد و انتقاد از كابينه خود را نيز نمي‌پذيرفت. همجنس‌گرا بود و از افشاء اين ويژگي واهمه نداشت. او 310 پيپ و 150 عصا براي خود گردآورده بود...


تعداد نمايش: 3896 بارحديث عهد و وفا شد فسانه در كشور
ملك‌الشعراي بهار با زبان شعر و قصيده، عاقبت دوستي با خاندان رضاشاه، قوام و "لئيمان و سفلگان " اطراف آنان را تبيين كرده، تأكيد مي‌كند " مردم را نمي‌توان براي هميشه فريفت و سيه‌كاران از كيفر كار خود خلاصي نمي‌يابند."


تعداد نمايش: 8618 باردرباره سپهبد خسرواني
سپهبد پرويز خسرواني رئيس سازمان تربيت بدني در كابينه هويدا از نظر ارتشبد حسين فردوست، مردي كلاش، قمارباز و كلاهبردار بود. همسرش به دليل فساد اخلاقي او، با تهديد به خودكشي توانست از وي طلاق بگيرد.


تعداد نمايش: 6531 بارنگاهي به پديده «نوسازي» در عصر پهلوي
زوال كشاورزي، تشويق صنايع سبك و رونق فرهنگ مصرفي، در كنار عواملي چون اسلام‌زدايي، تقويت جايگاه بهاييان، يهوديان و لائيك‌ها در مديريت كشور، شكاف ميان ارزشها و عادات اجتماعي و در نتيجه استحاله فرهنگي جامعه، از جمله شاخصهاي نوسازي در دو عرصه اقتصادي و فرهنگي كشور طي سالهاي حكومت پهلوي دوم بود.


تعداد نمايش: 6397 بارپارسونز از جشن هنر شيراز مي‌گويد
آنتوني پارسونز آخرين سفير انگلستان در ايران عصر پهلوي: وقاحتهاي جشن هنر شيراز را با شاه در ميان گذاشتم و به او گفتم اگر چنين نمايشهايي در انگليس برگزار مي‌شد، كارگردان و هنرپيشگان آن جان سالم به در نمي‌بردند. ولي شاه فقط خنديد و چيزي نگفت...


تعداد نمايش: 4351 بارگزارش يك روزنامه اسرائيلي از طرح انگليس براي تجزيه ايران
دو ماه پس از ملي شدن صنعت نفت روزنامه اسرائيلي «جروز الم پست» در مقاله‌اي به قلم يك يهودي انگليسي از طرح لندن براي تجزيه ايران از طريق اشغال نواحي جنوبي كشور سخن به ميان آورد. اين روزنامه با اشاره به احتمال ورود متقابل نظاميان شوروي به شمال ايران، تصريح كرد «تجزيه ايران ميان روس و انگليس بهتر از ملي شدن صنعت نفت ايران است».


تعداد نمايش: 4638 بارنقش طبقات فرودست در تاريخ شفاهي
لات ها ، داش مشدي ها ، چاقوكش ها كه به صورت يك نيروي عظيم در بطن جامعه وجود دارند‌ ، همچنين لومپن ها كه به قول ماركس از طبقه خود بريده شده اند ، همه از جمله كساني هستند كه مورخ تاريخ شفاهي بايد به سراغشان برود و خاطراتشان را ثبت كند و نشر دهد.


تعداد نمايش: 3871 بارسه خاطره از حكومت رضاشاه
روزي در راه سفر به مازندران پيرمردي جلوي اتومبيل حامل رضاشاه را گرفت تا نامه‌اي را به شاه بدهد. شاه از بيم آنكه مبادا نقشه‌اي در كار باشد گلوله‌اي به پيرمرد شليك كرد اما تفتيش بعدي از پيكير غرق به خون پيرمرد نشان داد كه وي براي تحويل شكوائيه‌اي از ظلم مأموران «امنيه» در مسير اتومبيل رضاشاه ايستاده بود.


تعداد نمايش: 5388 بارنقد كتاب
«ارسنجاني از نگاه برادر»

فعاليت‌هاي مطبوعاتي ارسنجاني، عضويتش در حزب پيكار، نوع پرونده‌هايي كه وي در دادگستري به حمايت از آنها مي‌پرداخت، همكاري او با دولت كودتايي زاهدي و پيمان كنسرسيوم، سرنوشت پولهاي هنگفتي كه در دوران سفارت وي در ايتاليا از سوي شاه در اختيارش قرار گرفته بود و بسياري از اقدامات ارسنجاني در مقوله اصلاحات ارضي، تعمداً از ديد برادرش ناديده گرفته شده است.



علم تاريخ و صداقت مورخ
احتياج ما به علم تاريخ و فوايدي كه از آن مي‌توانيم برداشت كنيم وقتي به خوبي مبرهن مي‌شود كه موضوع اين علم را به طرز واضح‌تري مورد تدقيق قرار دهيم.
بسياري از كتبي كه مؤلفين آنها را تاريخي قلمداد كرده‌اند در حالي كه هيچ جهت اشتراك با تاريخ واقعي ندارند اذهان را در باب تاريخ حقيقي مشوب مي‌سازند. البته تاريخ واقعي مسئول اين قبيل نوشته‌ها نيست ولي انتشار امثال اين كتب در نزد عامه موجب شكست قدر تاريخ مي‌شود. شايد براي رفع اين شبهه بيانات ذيل خالي از فايده نباشد:
اولين منظور تاريخ اين است كه نگذارد وقايع گذشته در درياي فراموشي غرقه گردد بلكه سعي كند آنچه را كه از اين وقايع ممكن است محفوظ داشت از دستبرد تلف و نسيان نجات بخشد.
بعضي چنين گفته‌اند كه تاريخ قوة حافظة نوع انسان است. اين تعريف اگرچه صحيح است ليكن تعريفي بسيار ناقص و غيرواقعي است و جامع نيست چه غايت مقصود ما در مورد تاريخ تنها نمي‌تواند جمع‌آوري اطلاعات در باب وقايع و حوادث باشد بلكه فراهم آوردن اين گونه اطلاعات در راه مقصودي كه تاريخ تعقيب مي‌كند قدم اول است و هيچ تاريخ‌نويسي نيز نيست كه كار خود را از اين مرحله شروع نكند.
اولين كوشش هر مورخي اين است كه در باب هر قومي كه منظور او نوشتن تاريخ ايشان است كلية اطلاعاتي را كه به اين قوم تعلق داشته جمع آورد سپس انواع حوادث را كه در قرون گذشته براي اين قوم رخ داده طبقه‌بندي كند و در آداب و عادات و تمدن و سياست و امور اجتماعي و وقايع نظامي و مصالح ايام صلح ايشان به يك چشم بنگرد و تا رسيدن به حدي كه دايرة اطلاعات ما تا آنجا توسعه يافته نظر كنجكاوي و موشكافي خود را محدود نسازد چه اگر بخواهد دايرة تحقيق خود را محدود نمايد ممكن است كه اصل موضوع و حقيقت مطلب از نظر او مستور بماند و در دام ترجيح فرع بر اصل بيفتد. مورخ محقق هيچ‌وقت نبايد پيش از تحقيق در پاره‌اي جزئيات يا خصوصيات به ديدة حقارت بنگرد و آنها را قبلاً از نظر بيندازد.
چون منظور اصلي در تاريخ احياي كلية وقايع گذشته است پس هر قدر اطلاعات بيشتر فراهم آيد و تنوع آنها زيادتر باشد راه وصول به اين منظور نزديكتر مي‌شود.
با تمام اين احوال اگر بنا باشد كه تاريخ به همان ذكر اعلام و سنوات منحصر شود به هيچ درد نخواهد خورد. هر يك از حوادث تاريخي كه ما به وسيله مآخذ قديمي به وجود آنها پي مي‌بريم يا هر يك از مرداني كه نام و اثري از آنها در اين مآخذ مذكور است حيثيتي مخصوص به خود دارند چنانكه ما مثلاً هيچ‌وقت جنگ ماراتن را با جنگ اوسترليتز يا سن‌لوئي را با هانري چهارم اشتباه نمي‌كنيم. بلكه هر يك را همچنان كه بوده‌اند مي‌شناسيم و خصوصيات هر كدام را عليحده به ياد مي‌آوريم و هر يك را به حيثيت و شخصيت حقيقي كه داشته‌اند جدا جدا مشخص مي‌سازيم.
اگر مورخي بخواهد كه از اصل مقصود خود كه روشن ساختن حقايق تاريخي است باز نماند بايد در تشخيص همين حيثيات و خصوصيات بكوشد يعني حوادث را همچنان كه در همان اعصار اتفاق افتاده و اشخاص را به همان وضع كه در محيط خويش مي‌زيسته و با همان طرز فكري كه در عصر خود داشته‌اند به ما بنماياند و اين كار را فريضة همت و وظيفة حتمي خود بداند.
اگر شرح حال مرداني مانند قيصر و لوئي يازدهم و كرومول و ناپلئون يا بيان قضايايي نظير برده‌فروشي در قرون قديمه يا رسم مالك و مملوكي در قرون وسطي يا جنگهاي مذهبي يا انقلاب كبير فرانسه را عيناً همانطور كه در عصر خود اتفاق افتاده و با همان طرز فكر آن ايام تحت مطالعه نياوريم اين نوع تاريخ به كلي بي‌معني و نامفهوم خواهد بود، به همين نظر شخص مورخ ملزم است كه در اين قبيل تحقيقات زمان خود و بيشتر از آن محيطي را كه در آن زيست مي‌كند به كلي فراموش نمايد. به اين معني كه ديگر خود را نبيند و از عقايد شخصي و توهمات و طرز احساس خويش يكباره بركنار شود تا بتواند خود و خوانندگان كتاب خود را مستقيماً با حوادث ايام گذشته روبه‌رو كند.

ادامه مطلب...

عباس اقبال آشتياني

 
     استفاده از مطالب با ذکر منبع مجاز مي باشد.                                                                                                    Design: Niknami.ir