تاريخ و هويت ملي | براي تمام ملتهاي جهان، هويت ملي از اهميت خاصي برخوردار است. در واقع، هويت ملي براي يك ملت، به منزلهي روح براي بدن است كه فقدان آن به منزلهي مرگ خواهد بود. هويت ملي، هم عامل همبستگي و شكلگيري روح جمعي در يك ملت و هم وجه مشخصه و معرفه آن در ميدان ملل ديگر است. در واقع، قوام و دوام زندگي توأم با عزت و آزادي يك ملت، به هويت ملي آن در معناي عام و گسترده بستگي دارد.
بايد توجه داشت كه هويت ملي مسألهاي انفرادي،شخصيتي و رواني نيست، بلكه پديدهاي جمعي است كه به بنيادهاي فرهنگي، تاريخي و اعتقادي يك ملت مربوط ميشود، لذا تفسيرهايي كه امروزه از هويت و يا بحران هويت ميشود و منظور از تعارضات ناشي از مدرنيته و شكاف ميان نسل جديد و قديم و يا به طور كلي مشكلات نسل جوان است، بدرستي با بحث هويت ملي قابل انطباق نيست، بلكه بيشتر مقولهاي روانشناسانه يا جامعهشناسانه است. متأسفانه عدهاي يا از سر بياطلاعي و يا براي گرمي بخشيدن به بازار شغلي و علمي خود، مدام از بحران هويت سخن ميگويند. در حالي كه منظور آنها بحران شخصيتي گروهي خاص، مثلاًجوانان است، كه آن هم همهي قشر جوان را در بر نميگيرد. اين امر موجب ميشود، القاي شبهه بسيار پرخسارتي صورت گيرد كه گويي هويت ملي با معضلي غيرقابل حل روبهرو شده است. در حالي كه شكلگيري هويت ملي فرايند سادهاي نيست و زوال آن هم به آساني صورت نميگيرد. هويت ملي ريشه در اعماق تاريخ و فرهنگ يك ملت دارد و با سرشت تكتك افراد يك جامعه درآميخته است. آنچنان كه اگر جان برود، آن نميرود. اين كيفيت خاص يك ملت نيست، بلكه همهي ملتهاي بزرگ و صاحب تمدن چنين هستند. حتي در مواردي هم كه ملتي سرزمين خود را از دست داده و آواره شده است، همچنان هويت جمعي و ملي خود را حفظ كرده و بعدها بر مدار و محور آن خود را بازيافته است، مثل فلسطينيها، افغانها و ...
چنان كه گفتيم، تكوين هويت ملي، فرايندي طولاني و پيچيده دارد. عوامل جغرافيايي، قومي، زباني، اعتقادي، معيشتي، سرگذشت تاريخي، اعياد و رسوم ... همه و همه طي اعصار و قرون دست به دست هم ميدهند و هويت يك ملت را ميسازند. سپس در قالب تعليم و تربيت و به طور كلي فرهنگ در معناي عام و گستردهي آن، از نسلي به نسل ديگر منتقل ميشوند، مثل شير كه از مادر به فرزند داده ميشود. از اين رو است كه كساني ايراني، كساني آلماني، كساني فرانسوي، چيني، هندي، انگليسي، عرب .... دانسته ميشوند. هر چند كه همهي آنها در مفهوم انسانيت يكسان هستند. اما به اتكاي هويت خويش از ديگران بازشناخته ميشوند. اين عامل شناسايي و تشخيص معطوف به سجاياي ملي آنها است كه همان هويت ملي است.
در شكلگيري هويت ملي، عوامل گوناگوني به صورت هماهنگ و ممزوج در يكديگر مؤثرند، حتي رنگها، نمادها و به طور كلي هنر و معماري نيز سهم بسيار مهمي دارند. ثبات سياسي و امنيت ملي كشورها نيز با مقولهي هويت ملي پيوند دارد. به همين نحو براي ما ايرانيان نيز هويت ملي اهميت خاصي دارد و بايد نسبت به تقويت و تحكيم آن، تلاشي مضاعف داشته باشيم. درهمه حال اين امر ضروري است، بخصوص در مواقعي كه جهان پيراموني ما با مشكلات و بحرانهايي مواجه ميشود و دامنهي اين بحرانها به ما نيز ميرسد، از جمله وقتي كه معضلات اقتصادي و اجتماعي چهره مينمايد،تلاش براي حفظ هويت ملي و صيانت از آن به عنوان سرمايهاي كه بقاي يك ملت را تضمين ميكند، بايد بيشتر باشد. هنر ايراني، زبان فارسي، عرفان و اعتقادات اسلامي، آداب و رسوم و اعياد همه و همه اجزاي اساسي هويت ملي ما ايرانيان است كه طي قرون و اعصار شكل گرفته و به ما رسيده و به صورت مشاهير و مفاخر، اخلاق و ادبيات، معنويت و وحدت، همدلي و همزباني و ... تجلي يافته است. اين سرمايهي پرارزش و ميراث گرانسنگ متعلق و مربوط به همه است و همگان نيز بايد در صيانت از آن كوشا باشند.
تاريخ نيز به صور خاص نقش حساسي در هويت ملي يك ملت دارد. ريشههاي هويت يك ملت درتاريخ آن است و هويت ملي به مانند ساقهاي است كه همه اجزاي فرهنگي يك ملت براساس آن وحدت مييابند. تاريخ نشان ميدهد كه چگونه سرگذشتي مشترك براي همه ما وجود داشته و چرا سرنوشتي واحد براي همه ما در پيش است. اشتراك درمنش و سرشت به ما متذكر ميشودكه تنوع صوري و تعدد و مظاهر زندگي اين مردم بر بنياد يك وحدت قرار دارد و درك و فهم آن نيز منوط به شناخت آن مباني مشترك و مبادي واحد است.در اين راستا، درس و علم تاريخ براي ما سرمايهاي گرانبهاست. هر ورق از تاريخ پرفراز و نشيب اين سرزمين و هر خشت از آثار باستاني و تاريخي آن و هر بيت ازاشعار شعراي نامدار آن و هر كدام از عرفان پرآوازهاش براي ما به منزله گنجهاي پرارزشي است كه به آساني به دست نيامدهاند و به سادگي نيز نميتوان آن را از دست داد. اصلاً نميتوان و نبايد آن را از دست داد.
عشق به ميهن و زاد و بوم با شيرهي جان مردم آميخته است و بخصوص ايرانيان به ميهن، ملت، دين و آيين خويش بسيار علاقه دارند. پيوند مبتني بر مهر و اشتياق همواره نزد آنان به مانند آتشي فروزان دردلهايشان بوده است. از اين جاست كه وقتي صلاي عام داده ميشود كه: «به ياري همنوعان خود در داخل و حتي خارج بشتابيد!» شاهد حضور ميليونها نفر ميشويم. آن جا كه دين، خاك،فرهنگ،انسانيت در خطر قرار ميگيرد، همگان آستين همت بالا ميزنند و كمر خدمت ميبندند. در بسياري از كشورها براي رسيدن به چنين شرايطي،ميلياردها هزينه و وقت بسياري صرف ميكنند. حتي براي حفظ نظام جامعه متحمل صرف نيرو و مخارج بسياري ميشوند، در حالي كه ريشههاي عميق هويت ملي اين ملت، به نحو احسن همهي آنان را در زندگي اجتماعي، هم در سلامت روحي و هم در آمادگي دائمي نگاه داشته است.
تاريخ چند هزار سالهي اين سرزمين و افتخارات علمي، ادبي، هنري، ديني و تمدني اين سرزمين، عامل بسيار تعيين كننده و مهمي در شكلگيري هويت ملي ماست. بايد نسبت به غناي علمي و پيشرفت تحقيقي آن كوشيد. در همين حال، درس تاريخ را از دبستان تا دانشگاه سنگري استوار در نظر گرفت كه در پناه آن از تندباد حوادث طي قرون و اعصار مصون ماندهايم. لذا هم معلم تاريخ بايد به اهميت و راهي كه بر عهده دارد، بيشتر واقف باشد و هم مسؤولان و برنامهريزان فرهنگي و سياسي كشور توجه خاصي به اين امر مبذول دارند. تاريخ ايران به ما نشان ميدهد كه چگونه در تندباد حوادث اين ملت، فرهنگ و سرزمين دوام آورده است و باور به تواناييهاي خويش و تمسك به بنيادهاي فرهنگي و ديني خويش تا چه اندازه نقش داشته است. همينطور چگونه ذكر تاريخ پرافتخار گذشتگان و از خودگذشتگي فرزندان اين آب و خاك در آمادگي و سازندگي و مصونسازي در برابر خطرات مؤثر بوده است.
در عصر جهاني شدن و ارتباطات و در شرايطي كه تحولات جهاني و منطقهاي در عرصههاي سياست و اقتصاد و فرهنگ پرشتاب است، تأكيد بر هويت ملي و توجه خاص به تاريخ در اين زمينه اهميت ويژهاي دارد و معلمان تاريخ كه با كودكان و جوانان سر و كار دارند، وظيفهاي بسيار سنگين به عهده دارند.
منبع:رشد آموزش تاريخ، سال سوم، شماره 8 این مطلب تاکنون 4962 بار نمایش داده شده است. |
|
|
|