ماهنامه الکترونيکي دوران شماره 65   فروردين ماه 1390
 

 
 

 
 
   شماره 65   فروردين ماه 1390


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تعداد نمايش: 4714 باراولين فراماسون ايراني كيست؟
ميرزا صالح شيرازي كه اولين روزنامه‌ فارسي را در عهد محمد شاه قاجار انتشار داد، اولين ايراني است كه وارد فراماسونري شد. او خود در خاطراتش نحوه ورود به اين شبكه را انتشار داده است.


تعداد نمايش: 4050 باراسدلله علم: هرگز شاه را نمي‌بخشم
علم: هرگز شاه را نمي‌بخشم، زيرا همه مأموريتهايي را كه او به من واگذار كرده بود، به خوبي به انجام رساندم و در سخت‌ترين اوضاع مسئوليتها را به گردن گرفتم و خود را سپر بلاي شاه كردم.


تعداد نمايش: 3894 بارانگليسي‌ها و روس‌ها اولين مسببان سانسور مطبوعات در ايران
سفارت‌خانه‌هاي انگليس و شوروي اولين بانيان تحديد مطبوعات در ايران در سال‌هاي پس از جنگ دوم جهاني بودند. بهانه آنها براي فشار بر دولت ايران به منظور اعمال سانسور در مطبوعات كشور «اقتضاي شرايط جنگي» و لزوم جلوگيري از افشاء اسرار نظامي بود.


تعداد نمايش: 4624 باراين هم يك خيانت
دولت كودتائي فضل الله زاهدي شهرستان «فيروزه» را كه در زمان تزارها از دولت بي‌كفايت قاجاري گرفته شده بود و هيچيك از دولت‌هاي پس از آن حاضر نبودند اين اشغالگري را به رسميت بشناسند، طي قرار دادي رسماً به روس‌ها بخشيد!


تعداد نمايش: 5615 باردهخدا و مشروطيت
در نهضت مشروطيت، روزنامه «صوراسرافيل» و مقالات علي‌اكبر دهخدا از جايگاه بلندي برخوردارند. دهخدا روزنامه‌نگاري مسلمان و متعهدي بود كه با فساد، رشوه‌خواري و زورگوئي مبارزه كرد. وقتي در اسفند 1348 درگذشت روحانيون، دانشگاهيان و فرهنگيان به سوگ نشستند ولي شاه و دولتيان....


تعداد نمايش: 5306 بارتحريم حزب رستاخيز
روز 21 اسفند 1353، ده روز پس از تأسيس حزب رستاخيز، امام خميني تصريح كردند « نظر به مخالفت اين حزب با اسلام و مصالح ملت مسلمان ايران، شركت در آن بر عموم ملت حرام و كمك به ظلم است و مخالفت با آن از روشن‌ترين موارد نهي از منكر است.»


تعداد نمايش: 3687 بار پنج خاطره مطبوعاتي
فقط به دليل عدم شركت در جلسه مصاحبه «آيرم‌خان» رئيس شهرباني، روزنامه مرا به بهانه‌اي توقيف و مرا بازداشت كردند و در زندان دزدها و قاتلان جاي دادند و...


تعداد نمايش: 3694 بارجعل اسناد در تاريخ معاصر
تاريخ مشروطيت همچون بسياري از مقاطع تاريخ ايران از تحريف و وارونه‌سازي واقعيات مصون نمانده و به سه صورت كتمان‌سازي، وارونه‌سازي و جعل اسناد و مدارك، تحريف شده است. مقاله حاضر موضوع «جعل اسناد» را مورد بررسي قرار داده است.


تعداد نمايش: 3825 بارخاطره‌نويسي براي همه
اگر خاطره‌نويسي به يک فرهنگ عمومي تبديل شود و صرفاً مختص رجال مشهور سياسي نباشد، آنگاه متوجه خواهيم شد که چه زمينۀ فرهنگي ارزشمندي را براي توسعه و پيشرفت اجتماعي تدارک ديده‌ايم؛ زمينه‌اي که از طريق آن، هر جوان و نوجوان ايراني مي‌تواند در زمينۀ رشتۀ تحصيلي يا شغلي خود به اطلاعات مفيد و مؤثري دست پيدا کند که توسط قهرمانان و نخبگان آن رشته به صورت خاطره‌نگاري ثبت شده است.


تعداد نمايش: 3738 بارمعرفي كتاب
نويسنده با بازگو كردن تناقض‌ها و ناهمخواني‌هاي موجود در «مشروطه ايراني» راه صحيح و بي‌تناقض را در اخذ تمدن غربي در تمام وجوه نرم‌افزاري و سخت‌افزاري آن بدون دخل و تصرف جست و جو كرده و معتقد است جامعه ايراني و به ويژه روشنفكران چاره‌اي جز پيمودن اين راه ندارند!



تاريخ، معرف دورنماي گذشته
و افق‌هاي آينده

در آغاز قرن بيست و يكم اين پرسش مدام وجود داشت كه جهان در هزاره سوم ميلادي چگونه خواهد بود؟ چنين پرسشي با تأمل در دو هزاره و نيز هزاره‌هاي پيش از آن صورت مي‌گرفت. براي كساني كه جنبه‌هاي عملي و علمي اين پرسش بيشتر مطرح است، بجاي هزار سال آينده، پرسش از صد سال آينده مدنظر قرار گرفته، بدين معني كه در قرن بيست و يكم جهان در چه شرايطي واقع خواهد شد.
طرح چنين پرسشي نشانه انديشه‌ورزي انسان معاصر و تلاش او براي بهروزي مداوم است. در حقيقت با مطالعه دقيق تاريخ گذشته و امعان‌نظر در‌ آينده‌اي كه در پيش ‌روست از اكنون به استقبال فردا مي‌روند و با قرار دادن برنامه‌اي حساب شده و مبتني بر مطالعه فراروي خويش به حل و فصل مشكلات آينده و هموار ساختن راه پيشرفت مي‌پردازند.
بدون شك وضع كنوني هر جامعه‌اي داراي نسبتي با گذشته آن جامعه است. خواه اين وضع ادامه روند تاريخ گذشته باشد يا اعراض از آن. در قدم اول در اين رابطه انتخاب آگاهانه و مبتني بر مطالعه و شناخت، شرط تعيين اين نسبت است و در قدم دوم بهره‌گيري خردمندانه از ميراثي كه از گذشتگان به ما رسيده است. هيچ انسان و جامعه‌اي نمي‌تواند گذشته خود را ناديده بگيرد. زيرا وضع كنوني او حاصل فرايندي است كه از گذشته به طرف حال طي شده. اما مغرور و مفتخر به گذشتگان شدن و يا مدام در حسرت رويا‌گونه گذشته گذراندن نيز صحيح نيست. تاريخ آن‌گاه كه با مطالعه و تحقيق و تفكر همراه نباشد بسان سايه سنگيني خواهد بود كه بر انديشه و عمل مردمان سنگيني خواهد كرد. در چنين شرايطي تاريخ آفت خواهد بود و بسان ‌بندي بر پاي ملتها در جهت ممانعت از گام برداشتن آنها بسوي آينده جلوه‌گر خواهد شد. حق آن است كه تاريخ گذشته را به درستي بشناسيم، از آن پند و عبرت بگيريم و توشه لازم را براي پيمودن راه آينده از آن كسب كنيم. در اين صورت است كه يك ملت از زبان اهل تاريخ خود خواهد شنيد كه چه بوده است و اكنون چيست و كيست؟ پس از آن است كه مي‌تواند در عطف توجه به آينده بپرسد كه چه مي‌خواهد؟ مي‌خواهد به كجا برود؟ در آينده چه و كه خواهد بود؟ هر ملتي كه علاقمند به حيات توام با آزادي و عزّت و استقلال خويش است بدون شك انديشه فرداي خود را خواهد داشت و انديشيدن درباره آينده از صفات خردمندان است. بدون شك انديشه در باب دنياي آينده مستلزم مطالعه وسيع در باب خويشتن و ديگران و شرايط مادي و معنوي جهاني است كه در آن بسر مي‌بريم.
بحث درباره آينده و برنامه‌هاي لازم براي ورود به آن در كشور ما مدتي تحت عنوان «ترقي» و اكنون بيشتر در مفهوم «توسعه» مطرح مي‌گردد. اما بندرت با عطف توجه به شناختي عميق و سرگذشت تاريخي اين كشور و ملت و طراحي افق‌هاي دور‌دست آينده همراه بوده است. معمولاً محاسبات آماري با برآور‌د‌هاي زماني حدود 20 ساله مبناي چنين فعاليت‌هايي است. حال آنكه در قدم اول لازم است مبادي نظري و طراحي كلي دنياي آينده صورت گرفته باشد تا همان طراحي‌هاي 5 تا 20 ساله به درستي شكل گيرد و پايدار بماند. در اين خصوص لازم است متذكر شويم كه قبل از آنكه از قرن هجدهم بحث پروگريسيسم (ترقي) در اروپا مطرح شود در قرن شانزدهم بحث اتوپيا (جامعه آرماني) مطرح شده بود. اين بخوبي نشان مي‌دهد كه در يك نگرش بلند و كلي و به نحوي نظري لازم است ميان برنامه‌ توسعه اجتماعي و آرمانهاي يك جامعه رابطه‌اي شناسايي شود و اين بر عهده مورخان است. در تمامي جهان نيز چنين مباحثي را فيلسوفان تاريخ يا مورخان بزرگ انجام مي‌دهند. زيرا طرح آن و اثبات آن اساساً با رجوع به سير تاريخي يك ملت و چگونگي تكوين موقعيت فعلي آن امكان‌پذير است. ديگر كساني كه به مهندسي اجتماعي مي‌پردازند مانند جامعه‌شناسان، برنامه‌ريزان و امثال آنها برنامه‌هاي كوتاه و حداكثر ميان مدت را مي‌توانند محاسبه و طراحي كنند و دست‌اندر‌كاران مجريان چنين برنامه‌هايي خواهند بود. صرفاً اهل تاريخ هستند كه با بررسي‌ ادوار طولاني و بلند‌مدت گذشته يك ملت مي‌توانند به مدد خود الهام گرفته از تاريخ، آينده را در افق‌هاي نه چندان روشن آن مطرح سازند.
اما آيا وضعيت كنوني درس تاريخ از دبيرستان تا دانشگاه چنين امكاني را فراهم مي‌آورد، بدون شك خير. اين نشان مي‌دهد كه لازم است در نگرش به درس تاريخ، محتوا، فنون، روشها، ابزار‌ها، اهداف و موقعيت آن تجديد‌نظري اساسي صورت گيرد. درس تاريخ در جامعه ما فاقد خلاقيت لازم است و از تحرك و پويايي كافي برخوردار نيست. لازم است از سطح دبيرستان و حتي پيش از آن نسبت به تجديد‌نظر در اين خصوص به عنوان يك معضل فرهنگي انديشه كرد.
رشد آموزش تاريخ-سال سوم-شماره 7

 
     استفاده از مطالب با ذکر منبع مجاز مي باشد.                                                                                                    Design: Niknami.ir