روايت يك فاجعه
روز 23 اسفند 1341، امام خميني با انتشار بيانيهاي عيد نوروز 1342 را عزاي عمومي اعلام كردند. اين اعلام به خاطر اعتراض به برنامهريزيهاي رژيم شاه در جهت اهانت به قرآن كريم و بيحرمتي به نواميس مردم صورت گرفت. بيانيه امام يك ماه و نيم پس از برگزاري «رفراندوم قلابي» رژيم شاه در ششم بهمن صورت گرفت. دستگاه تبليغاتي رژيم پس از برگزاري اين رفراندوم كه در شرايط تحريم آن از سوي اكثر مردم برگزار شد، مدعي تأييد برنامههاي شاه از سوي ملت شد.
امام خميني در بيانيه خود نوشتند: «من اين عيد را براي جامعه مسلمين عزا اعلام ميكنم تا مسلمين را از خطرهائي كه براي قرآن و مملكت قرآن در پيش است، آگاه كنم...» 1
با فرا رسيدن نوروز 1342 بسياري از مراجع بر سر در منازل خود پرچمهاي سياه به نشانه عزاداري آويختند. بسياري از طلاب و روحانيون نيز بر سر و سينه خود پارچههاي سياه رنگ نصب كرده بودند.
مردم به عادت همه ساله به هنگام تحويل سال نو در صحن حرم و مسجد اعظم جمع شده بودند. وقتي كه چراغهاي حرم به علامت تحويل سال نو خاموش و روشن شد، اعلاميههاي زيادي توسط طلاب جوان به فضا پرتاب شد و صحن حرم را پوشاند. شاه و عمال او كه فكر ميكردند مبارزه رو به سستي رفته است خشمگين شدند و چون نتوانسته بودند پخش كنندگان اعلاميهها را بشناسند، درصدد برآمدند تا ضرب شستي به روحانيون و مردم نشان دهند و به خيال خود آنان را بترسانند.
حكومت شاه كه از عزم روحانيت براي مبارزه با رژيم آگاه شده بود، در روز قبل از شهادت امام جعفر صادق (ع) كه روز اول فروردين بود، از ساختمان فرمانداري قم با صداي بلند، ساز و آواز پخش ميكرد. در اين روز منزل امام خميني مملو از جمعيتي بود كه عيد را به فرمان ايشان عزا گرفته بودند. آيتالله محمد آلطه كه به فرمان امام خميني در منزل ايشان به منبر رفته بود، در سخنان خود فرماندار قم را «هرزه و رقاص» خواند و اقدام او در پخش آهنگهاي مبتذل از بلندگوي فرمانداري آنهم در شب شهادت امام صادق (ع) را مورد انتقاد شديد قرار داد. 2
صبح روز دوم فروردين، تهران، مشهد و قم اوضاع ناآرامي داشتند. براساس اسناد ساواك در اين روز در تهران صدها نفر به نام اعضاي هيأت انصار از طرف مسجد سيدعزيزالله به طرف پاچنار ميرفتند و در حاليكه علم و كتل در دست داشته و بر سرخود ميزدند، فرياد بر ميآوردند كه اي مردم، نميگذارند براي امام ششم عزاداري كنيم. 3
در مشهد منزل آيتالله قمي مجلس عزاداري برقرار بود و در مدرسه نواب نير روضهخواني داير بود. 4
در شهرستان قم، از نخستين ساعات بامداد روز دوم فروردين كه مصادف با سالگرد شهادت امام صادق (ع) بود، منزل امام شاهد حضور عظيم مردم عزادار بود.
يكي از روحانيون به منبر رفته بود ودرباره مبارزات امام صادق با حكام جور اموي و عباسي سخن ميگفت. امام كه لحظاتي پس از شروع سخنراني به مجلس آمده بودند، متوجه شدند كه افرادي مشكوك از ميان جمعيت سعي ميكنند تا با فرستادن صلواتهاي نابجا نظم مجلس را به هم بزنند، بنابراين يكي از روحانيون را احضار كردند و به ايشان پيامي دادند تا به مردم رسانده شود. پيام ايشان اين بود كه اگر مأموريني كه قصد اخلالگري دارند، ساكت نشوند، خود معظم له شخصاًً به طرف حرم حركت خواهند كرد و در آنجا سخناني را كه لازم است به گوش مردم خواهند رساند. اين سخن تهديدآميز امام، اخلالگران را در جاي خود نشاند و به اين ترتيب اين توطئه خنثي شد.
بعداز ظهر روز دوم فروردين در مدرسه فيضيه به دعوت آيتالله العظمي گلپايگاني مجلسي براي سوگواري به مناسبت شهادت امام جعفر صادق (ع) منعقد بود. جمعيت در مدرسه موج ميزد و اقشار مختلف مردم در آن حضور داشتند.
در اين روز تعدادي اتوبوس دولتي با سرنشينان ناشناس وارد شهر قم شدند. متعاقب آن دهها كاميون نظامي مجهز پر از سربازان مسلح سر رسيدند و پس از مانوري كوتاه در شهر به سوي دروازه شهر رفتند و در آنجا مستقر شدند.
مدرسه توسط عمال رژيم محاصره شد و سربازان مسلح در اطراف آن مستقر شدند. در اين مجلس يكي از روحانيون رشته سخن را به دست گرفته بود و در ضرورت حفظ ارزشهاي اسلامي و دستورات اين آئين مقدس سخن ميگفت و از حوزه علميه به عنوان «دانشگاه امام صادق» و سربازخانه امام زمان ياد ميكرد. در اواسط سخنراني يكباره عمال رژيم ـ همانهائي كه روز قبل با اتوبوسهاي دولتي به قم آورده شده بودند ـ وارد شدند و مردم را مورد حمله قرار دادند. طلاب جوان و روحانيون دليرانه مقاومت كردند و با خراب كردن قسمتي از ديوار طبقه دوم مدرسه و برداشتن آجرهاي آن به طرف مأموران حمله بردند. در اثر اين حملات، دژخيمان موقتاًٌ عقب نشستند و پس از لحظاتي بار ديگر هجوم آوردند و سعي كردند تا خودرا به طبقه دوم برسانند اما موفق نشدند. اين بود كه اين بار نيروهاي امدادي و شهرباني كه ابتدا وارد معركه نشده بودند تا وانمود شود حملهكنندگان مردم عادي و كشاورزان و دهقانان بودهاند كه به دفاع از مقدسات ملي! برخاستهاند، حمله خود را به مدرسه آغاز كردند.
نيروهاي ضد شورش پس از رساندن خود به پشت بامهاي اطراف به تيراندازي به طرف روحانيون پرداختند و تعدادي از طلاب را نيز از پشتبامها به زمين پرتاب كردند. مردم در بيرون از مدرسه وقتي متوجه جنايات عمال رژيم شدند، تصميم به ورود به مدرسه و ياري طلاب نمودند، اما مأمورين آنان را نيز مضروب و مقتول ساختند. خون پاك فرزندان اسلام در همه جاي مدرسه جاري بود. چون هنوز مدرسه قهرمانانه مقاومت ميكرد، يورشي ديگر آغاز شد و مأموران وارد حجرههاي طلاب شدند و پس از متلاشي كردن تمام اسباب و اثاثيه به جان طلابي كه در اطاقها سنگر گرفته بودند، افتادند. آدمكشيهاي رژيم شاه تا ساعت 7 بعدازظهر ادامه يافت و مشابه همين جنايات در مدرسه طالبيه تبريز نيز انجام گرفت و در آنجا نيز تعدادي از روحانيون به خون پاك خويش در غلطيدند و شربت شهادت نوشيدند.
وقتي خبر جنايات دژخيمان به فيضيه به گوش امام رسيد،قصد عزيمت به طرف مدرسه را نمودند. اما مردم با قسم دادن ايشان مانع خروج مشاراليه از منزل شدند. تعدادي از مردم كه شنيده بودند دژخيمان قصد دارند پس از فيضيه به منزل امام يورش ببرند، با عجله درب منزل را بستند. امام وقتي اين حركت را مشاهده كرد فرياد برآورد كه: چرا در را بستهايد، به اجازه كي در را بستهايد، در را باز كنيد و آنگاه طي سخناني مردم وحشتزده را چنين قوت قلب بخشيدند:
«... ناراحت و نگران نشويد، مضطرب نگرديد. ترس و هراس را از خود دور كنيد. شما پيرو پيشواياني هستيد كه در برابر مصائب و فجايعي صبر و استقامت كردند كه آنچه ما امروز ميبينيم نسبت به آن چيزي نيست. پيشوايان بزرگوار ما حوادث چون روز عاشورا و شب يازدهم محرم را پشت سر گذاشتهاند! و در راه دين خدا يك چنان مصائبي را تحمل كردهاند. شما امروز چه ميگوئيد؟ از چه ميترسيد؟ براي چه مضطربيد؟ عيب است براي كساني كه ادعاي پيروي از حضرت امير (ع) و امام حسين (ع) را دارند در برابر اين نوع اعمال رسوا و فضاحتآميز دستگاه حاكمه خود را ببازند. دستگاه حاكمه جبار با دستزدن به اين فاجعه شكست و نابودي خود را حتمي ساخت، ما پيروز شديم. ما از خدا ميخواستيم كه اين دستگاه ماهيت خود را بروز دهد و خود را رسوا كند. بزرگان اسلام در راه حفظ اسلام و احكام قرآن كريم كشته شدند، زندان رفتند، فداكاريها كردند تا توانستند اسلام را تا به امروز حفظ كنند و بدست ما برسانند. امروز وظيفه ما است كه در برابر خطراتي كه متوجه اسلام و مسلمين ميباشد براي تحميل هرگونه ناملايمات آماده باشيم تا بتوانيم دست خائنين به اسلام را قطع نمائيم و جلو اغراض و مطامع آنها را بگيريم...» 5
پينوشتها:
1 ـ نهضت امام خميني، سيدحميد روحاني، ج اول، ص 316.
2 ـ خاطرات 15 خرداد، دفتر پنجم، ص 25، از انتشارات دفتر ادبيات انقلاب اسلامي
3 ـ قيام 15 خرداد به روايت اسناد ساواك، مركز بررسي اسناد تاريخي، جلد 2، ص 20.
4ـ قيام 15 خرداد به روايت اسناد ساواك، همان، ص 21.
5 ـ قيام 15 خرداد به روايت اسناد ساواك، همان،ص 25.
سردبير
|