درس تاريخ
با آغاز سال تحصيلي بار ديگر اهميت درس تاريخ در نظام آموزشي كشور خودنمائي ميكند.
تاريخ، درسي سودمند، آموزنده، عبرتانگيز و هشدار دهنده است و تاريخ كشورما ايران نيز از اين حقيقت مستثني نميباشد. كشور ما داراي تاريخي بسيار طولاني است. قدمت تمدن آن به چندين هزار سال ميرسد و تكوين نهادهاي فرهنگي و اجتماعي آن سابقهاي دراز و پرنشيب و فراز دارد. آثار به جاي مانده از اين تاريخ، به ويژه از مقطع پس از ظهور اسلام بسيار متنوع و فراوان است. جائي از اين سرزمين را نميتوان يافت كه داراي آثار بيشماري از ابنيه و اشياء و آثار تاريخي نباشد و حماسهاي يا دانشمندي بدان منسوب نشود. ميراث ايران در اين دوره تمدن اسلامي به تنهائي با همه تاريخ ايران برابري ميكند. ميراثي كه ايرانيان مسلمان از علم و فرهنگ و هنر ادب تاريخ خود يافتهاند مشحون از انديشه، دقت نظر، ظرافت، نكتهسنجي وخلاقيت است. شناخت اين پيشينه اسلامي و ايراني، مستلزم آموزش و تعليم و تدريس مستمر، عميق و در عين حال گسترده است.
صرفنظر از جهات دروني اين تاريخ و تمدن، اگر به ابعاد بيروني آن نيز توجه شود، ضرورت و اهميت توجه به تاريخ محسوستر خواهد شد. تاريخ ايران با تاريخ جهان همواره در ارتباط بوده و سهم اساسي در تمدن بشري دارد. به گونهايكه فهم بسياري از مباحث و مسائل تاريخ تمدن جهان بدون مراجعه به تاريخ ايران و ملاحظه آن و قبول سهم ايرانيان غيرممكن است. اين ارتباط به ويژه دردوره اسلامي عينيتر خودنمائي ميكند. ايرانيان سهم اساسي در تكوين تمدن اسلامي داشتهاند و اكنون نيز از مناديان آن محسوب ميشوند. تمدن اسلامي و تمدن ايراني در هم تنيده شده و مكمل يكديگرند. شايد به همين دليل است كه بسياري از كشورهاي اسلامي رجال و شخصيتهاي علمي ما را از آن خود قلمداد ميكنند. از جمله ابنسينا، فارابي، طبري، سيدجمالالدين اسدآبادي كه در اصل جزو مفاخر فرهنگي ما محسوب ميشوند.
اينها همه بيانگر نقش غيرقابل انكار ايران در تاريخ است. اما تاريخ ايران فقط به اينگونه پيشينهها اختصاص ندارد. در تاريخ ايران به ويژه در مقطع يكصدسال اخير، اوراق پررنگتر و تأثيرگذارتري نيز وجود دارد از جمله پرونده قطوري از مداخلات خارجي، وابستگيهاي سياسي، انعقاد قراردادهاي استعماري، امتيازدهيها و بيكفايتي دولتها و دولتمردان و نيز انقلابها و مبارزات مردمي عليه آنها را نيز ميتوان يافت.
جنبش مشروطيت، كودتاي رضاخان و اسلامستيزي وي، اشغال ايران توسط متفقين، نهضت ملي شدن صنعت نفت،كودتاي 28 مرداد 1332، حمله به مدرسه فيضيه، قيام اسلامي 15 خرداد و انقلاب اسلامي ايران، برگهاي مهمي از تاريخ ايران هستند كه ريشهيابي هر يك از آنها و آموختن جزء به جزء آن به دانشآموزان و نسل جوان اهميت بسزائي دارد.
آگاهي نسل جديد از تاريخ ايران زماني سودمند خواهد بود كه آن پيشينه كهن با اين تحولات سرنوشتساز كه به ويژه از دوره قاجار تا پيروزي انقلاب اسلامي جريان داشته است، توأم با يكديگر مورد بررسي قرار گيرند.
تاريخ در بردارنده شرح مجاهدت انسانهاي پرتلاش، فكور، فهيم و بلندهمت است. شرح رخدادهاي بزرگ و سرنوشتساز است. تاريخ ستايشگر فضيلتها، مبارزات مردمي و جلوههاي حق و حقيقت و همچنين بيراز از ستمگريها، تحميلات، سركوبها، كوتاهانديشيها و نابخرديها است. دقيقاً به همين دليل، معلم تاريخ بايد در روشنگري افكار، پرهيز از كتمانكاري تاريخي و تقويت بينش نسل جوان كمك شاياني نمايد.
معلم تاريخ بازگو كننده سرگذشت ملتي است كه گذشتهاي طولاني، پرنشيب و فراز و آكنده از مبارزه با ظلم دارد. تاريخ ما سند هويت ما و سنگر استوار ما در دفاع از ارزشهائي است كه براي بقاي خويش و دستيابي به سعادت اخروي و دنيوي خود مدنظر داشتهايم. پاسداري از انقلاب اسلامي، پروراندن عشق به ميهن، نشان دادن پيروزي جبهه حق و هزيمت جبهه باطل، تقويت مباني وفاق عمومي و در نهايت پندگيري از تحولات تاريخ، اجزاء رسالتي است كه معلمان درس تاريخ بايد بار آن را متعهدانه بر دوش بكشند.
فراموش نكنيم تاريخ آئينه مصفائي است كه اگر به دور از تحريف و خالي از حب و بغض عرضه شود، صورت و سيرت پيشنيان و اعمال و رفتارشان را فراروي نسل جوان ميگشايد تا چراغ راهشان باشد. هر يك از حوادثي كه در گوشه و كنار جهان رخ ميدهد، كارگاه آموزشي بزرگي است كه براي تعليم بشريت برپا گرديده است. براساس همين اهميت است كه امام خميني (ره) ميفرمايند:
«عبرت بگيريد از حوادث تاريخ، تاريخ معلم انسان است. تعليم بگيريد از اين حوادثي كه در دنيا واقع ميشود.» 1
بديهي است عبرتآموزي از وقايع و حوادث تاريخي نيازمند ديدهاي عبرتبين است تا از هر اتفاقي پندي نو فراگيرد و آن را دستمايه حركت خويش قرار دهد. طبعاً وظيفه معلمان درس تاريخ، فقط نشان دادن آنچه كه بر سر كشور آمده است، نميباشد. بلكه آنان در مقام قضاوت راجع به حوادث كوچك و بزرگ تاريخ، بايد صاحب انديشه، عدالت، وجدان و درك و شعور تاريخي نيز باشند. معلم تاريخ بايد عارف به منزلت خويش و عالم به منزلت علم و درس خويش و آگاه از وظيفه و مسئوليتي باشد كه بر عهده گرفته است.
___________________
1ـ صحيفه امام، ج 14، ص 49.
سردبير
|