ماهنامه الکترونيکي دوران شماره 4   تيرماه 1385
 

 
 

 
 
   شماره 4   تيرماه 1385


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 
يادماني از فرزند قرآن

يكي از شهداي فاجعه هفتم تير 1360، كه نقش مؤثري در مبارزه با رژيم پهلوي و سازماندهي انقلاب اسلامي و به ثمر رساندن آن داشت، ‌شهيد محمد‌علي منتظري است.
محمد‌علي منتظري فرزند آ‌يت‌الله حسينعلي منتظري در 1323 در نجف‌آباد اصفهان به دنيا آمد. از نوجواني به موازات تحصيل، به كار كشاورزي اشتغال داشت و از آغاز دهه 1340 در صف مريدان امام خميني قرار گرفت. او در قيام 15 خرداد 1342 مسئوليت تايپ و تكثير اعلاميه‌هاي امام خميني را در نجف‌آباد اصفهان عهده‌دار شد.
در 21 ارديبهشت 1344 به اتهام «اخلال و تحريك مردم» توسط ساواك دستگير و به مدت 10 روز به زندان قزل‌قلعه برده شد. در اول فروردين 1345 مجدداً به دليل نگهداري و توزيع اعلاميه‌هاي امام خميني و ديگر مراجع،‌در منزل پدرش دستگير شد. او در زندان قزل‌قلعه مورد آزار و شكنجه فراوان قرار گرفت. اما در شهريور 1345 به زندان قصر منتقل شد. در ششمين ماه بازداشت خود پس از اطلاع از اعتصاب غذاي پدرش در زندان و وخامت حال وي، دست به اعتصاب غذا زد.
محمد‌علي منتظري در سوم آبان 1345 به دادگاه نظامي منتقل و در آنجا به سه سال حبس محكوم شد. در زندان با علمائي چون آيت‌الله طالقاني و آيت‌الله رباني شيرازي هم بند بود. اما در آخر دي 1347 با اين شرط كه حق ورود به قم و نجف‌آباد را ندارد، از زندان آزاد شد. او پس از آزادي، مبارزات خود عليه رژيم شاه را از سر گرفت. اگر چه ممنوعيت سفر به قم و نجف‌آباد را غالباً رعايت كرد اما حضور او در مجامع مختلف مذهبي در اصفهان و تهران و تماس با چهره‌‌هائي چون آ‌يت‌الله سيد محمد‌رضا سعيدي،‌ آيت‌ الله مرتضي مطهري، آيت‌الله شيخ حسين لنكراني و ديگر علما و مبارزين‌، سبب تشديد مراقبتهاي ساواك نسبت به رفت و آمدهاي وي شد.
در 13 خرداد 1350، مأموران ساواك هنگام خروج محمد منتظري از مدرسه فيضيه به چمدان دستي وي مشكوك شد و زماني كه قصد بازرسي از آن را داشتند، محمد با اسلحه همراه خود توانست مأموران را تهديد كند و از معركه بگريزد. چمدان حاوي اعلاميه‌هاي امام، ‌اسناد سفارت ايران در بغداد و مدارك ارتباط با سازمان آزاديبخش فلسطين بود. اما متواري شدن وي و ناتواني ساواك در يافتن وي سبب مشاجره مقامات ساواك با مأموران اين سازمان شد. اين امر ساواك را بر آن داشت تا با تكثير عكس وي،‌ و انتشار آن در سراسر كشور، تمامي توان خود را براي پيدا كردن محمد‌ منتظري بسيج نمايد. اين تلاش‌ها بي‌حاصل بود و خبرهاي بعدي از حضور وي در كلاس‌هاي درس امام خميني در نجف حكايت مي‌كرد. اسناد ساواك تاريخ ورود وي به نجف را 16/10/1352 ذكر كرده است. اين در حالي است كه نامبرده از سال 1348 ممنوع‌الخروج بوده است. محمد منتظري طي سال‌ها اقامت در عراق، سفرهائي با گذرنامه‌هاي جعلي به كشورهاي عرب حوزه خليج فارس، سوريه، افغانستان، لبنان انجام داد و با شهيد دكتر مصطفي چمران در آموزش نظامي فلسطينيان همكاري كرد. در گزارش‌هاي ساواك تصريح شده كه محمد منتظري در كشورهاي عرب منطقه،‌حامي و پناهگاه طيف جواناني بود كه به خاطر حفظ اعتقادات مذهبي خود نتوانستند در سازمان مجاهدين خلق كه رويكرد ماركسيستي را برگزيده بود، باقي بمانند و به ناچار براي حفظ جان خود در برابر دولت‌ و مجاهدين ماركسيست شده به خارج از كشور مي‌گريختند.
با اوج‌گيري انقلاب اسلامي ايران و عزيمت امام خميني به «نوفل لوشاتو» در حومه پاريس،‌ محمد منتظري نيز رهسپار پاريس شد و پس از ملاقات با امام از طريق سوريه و عراق به ايران آمد و در اجتماعات مختلفي در شهرهاي اصفهان،‌ نجف‌آباد، قم و تهران به افشاگري عليه رژيم پهلوي پرداخت. او در تحصن روحانيون و علما در دانشگاه تهران در 1357 و در سازماندهي انقلاب نقش اساسي ايفا كرد و در روز پيروزي انقلاب كه بسياري از مراكز نظامي و انتظامي به تسخير مردم درآمد، در جمع‌آوري اسلحه‌هاي به دست آ‌مده و تشكيل كميته انقلاب اسلامي فعال شد و به حراست از اموال عمومي پرداخت.
محمد منتظري در اولين دوره مجلس شوراي اسلامي به نمايندگي از طرف مردم نجف‌آباد وارد مجلس شد و به عضويت كميسيون خارجي مجلس نيز درآمد و با شروع جنگ به جلسات شوراي عالي دفاع نيز راه يافت. او پس از انقلاب ازدواج كرد.
محمد‌علي منتظري كه به علت جوش و خروش انقلابي خود حتي برخي از ياران امام را نيز مورد پرخاش قرار مي‌داد،‌ سرانجام در هفتم تير 1360 به همراه سيدالشهداي انقلاب اسلامي دكتر سيد محمد‌حسين بهشتي و ديگر ياران او در جريان انفجار مقر حزب جمهوري اسلامي در آتش كينه منافقين سوخت و در حالي كه تنها 37 بهار از زندگيش مي‌گذشت جان به جان آ‌فرين تسليم كرد.
امام خميني در بخشي از پيامي كه به مناسبت شهادت محمد منتظري انتشار دادند،‌ ويژگي‌هاي شخصيتي او را چنين برشمردند:
«... او از وقتي كه خودرا شناخت و در جامعه وارد شد، ‌ارزشهاي اسلامي را نيز شناخت و با تعهد و انگيزة حساب شده وارد ميدان مبارزه عليه ستمگران گرديد. او با ديد وسيعي كه داشت،‌ سعي در گسترش مكتب و پرورش اشخاص فداكار مي‌نمود. خود را وقف هدف و براي پيشبرد آن سر از پا نمي‌شناخت. او فرزند اسلام و فرزند قرآن بود. او عمري در زجرها و شكنجه‌ها و از آن بدتر، شكنجه‌هاي روحي از طرف بدخواهان به سر برد. خدايش رحمت كند و با مواليانش محشور فرمايد...»

این مطلب تاکنون 2907 بار نمایش داده شده است.
 
     استفاده از مطالب با ذکر منبع مجاز مي باشد.                                                                                                    Design: Niknami.ir