ماهنامه الکترونيکي دوران شماره 171   بهمن ماه 1398
 

 
 

 
 
   شماره 171   بهمن ماه 1398


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 
خوابی که انگلیسی‌ها برای ایران دیده بودند

همزمان با اشغال ایران توسط متفقین، انگلیس و شوروی در باره برکناری رضاشاه از سلطنت توافق کردند. دولت شوروی در آغاز اصرار داشت که رژیم سلطنتی در ایران برچیده شود و برای مقام ریاست جمهوری ایران هم محمد ساعد سفیر سابق ایران در مسکو را در نظر داشتند. انگلیسی‌ها نیز ابتدا با فکر برچیدن رژیم سلطنتی در ایران موافقت کردند. ولی کاندیدای آنها برای مقام ریاست جمهوری محمد علی فروغی آخرین نخست وزیر رضاشاه بود. فروغی زیر بار نرفت و استقرار رژیم جمهوری را در ایران در آن تاریخ خطرناک تشخیص داد. در نتیجه کنفرانسی در لندن در باره رژیم آینده ایران تشکیل شد و انگلیسی‌ها طی آن سه راه حل را برای جایگزین کردن حکومت ایران مطرح ساختند: الف – ریاست جمهوری فروغی. ب – سلطنت یکی از شاهزادگان قاجار. ج – موافقت موقتی با سلطنت محمد رضا پهلوی ولو اینکه احساسات طرفدار آلمان او مورد پسندشان نبود.
فروغی با پیشنهاد ریاست جمهوری موافقت نکرد و انتخاب یک شاهزاده قاجار نیز امکان‌پذیر نبود. در این رابطه «دنیس رایت» سفیر سابق انگلیس در ایران در کتاب خاطرات خود تحت عنوان «ایرانیان در میان انگلیسی‌ها» می‌نویسد: انگلیسی‌ها به فکر بازگرداندن خاندان قاجار به سلطنت ایران افتادند و حمیدرضا پسر محمد حسن میرزا آخرین ولیعهد قاجار را که در آن موقع تابعیت انگلیسی داشت و یک کلمه فارسی هم نمی‌دانست برای سلطنت ایران در نظر گرفتند!
حمید میرزا قاجار، پسر محمد حسن میرزا آخرین ولیعهد قاجار، در سال ۱۹۱۸ به دنیا آمد. در سه سالگی همراه پدر و مادرش نزد جدش، محمد علی شاه قاجار مخلوع، در استانبول ترکیه ماند و سپس همراه‌ پدر خود، رهسپار فرانسه شد و در سن ریمو و پاریس اقامت گزید. در سال ۱۹۲۵ به اصرار پدرش، برای تحصیل روانه انگلستان شد و در آن‌جا زیر نظر خانم«هرون مکسول»، که یکی از دوستان محمد حسن میرزا بود. قرار گرفت. وی در این مدرسه با زبان انگلیسی آشنایی کامل یافت. برای او در انگلستان نام مستعار «دیوید دروماند» را برگزیدند. به تدریج تربیت انگلیسی نیز بر او تسلط یافت و با زبان مادری‌اش، ترکی آذری، بیگانه شد. فارسی را هم اصلاً نمی‌دانست. پس میان حمید قاجار و پدرش زبان مشترکی وجود نداشت و در نتیجه طبیعی بود که خانواده پابرجای هرون مکسول جانشین خانواده سرگردان قاجاری شد و هیچ ‌چیز نیز مانع گسستن پیوندهای معنوی و عاطفی وی با فرهنگ ایرانی نشد.
انگلیسی‌ها چنین فردی را برای حکومت بر ایران پس از اخراج رضاشاه در نظر گرفته بودند. سر ریدر بولارد وزیر مختار انگلیس در ایران در این رابطه گفته بود: «حمید میرزا قاجار کمترین آشنایی با صحنه سیاسی ایران ندارد، تحصیلاتش در انگلستان بوده، فارسی نمی‌داند و حتی گذرنامه‌اش هم که انگلیسی است به ضرر وی می‌باشد.»
به همین دلایل این نقشه سر نگرفت و به قول دنیس رایت «در نتیجه انگلیسی‌ها تصمیم گرفتند به ولیعهد جوان ایران محمد رضا پهلوی این شانس را بدهند که صلاحیت خود را به اثبات برساند. اگر او بر خلاف انتظار از آب در می‌آمد از شرش خلاص می‌شدند.... بنابراین هنگامی که رضاشاه روز 16 سپتامبر 1941 تحت فشار حوادث به نفع پسر ارشد خود از مقام سلطنت استعفا داد، دولت بریتانیا پس از مشورت با مسکو پسر 21 ساله او محمد رضا را به عنوان شاه جدید ایران به رسمیت شناخت ... چنین به نظر می‌رسید که اگر او به عنوان یک پادشاه مشروطه سلطنت کند و خود را ملزم به انجام اصلاحاتی بداند می‌تواند رضایت ما را به خود جلب نماید. سفیر شوروی در تهران هم همین نظر را داشت و معتقد بود که باید به او فرصت داده شود تا قابلیت خود را نشان دهد.»(*)
* دنیس رایت، ایرانیان در میان انگلیسی‌ها، مترجم: منوچهر طاهرنیا، انتشارات آشتیانی، 1364، ص 392
منابع:
- محمود طلوعی، از لنین تا گورباچف، انتشارات تهران، 1367، ص 457 و 458
- عبدالرضا هوشنگ مهدوی، سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی، نشر پیکان، تهران، 1394، ص 77
- دکتر رضا شعبانی استاد دانشگاه شهید بهشتی، موسسه و انتشارات ندای تاریخ، چاپ اول، 1394، ص 455 و 456

این مطلب تاکنون 1503 بار نمایش داده شده است.
 
     استفاده از مطالب با ذکر منبع مجاز مي باشد.                                                                                                    Design: Niknami.ir