ماهنامه الکترونيکي دوران شماره 157   آذر ماه 1397
 

 
 

 
 
   شماره 157   آذر ماه 1397


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 
احتکار و سودجویی سرمایه‌داران زمینه‌ساز مرگ و قحطی در ایران


قحطی بزرگ سال 1288 ه. ق. یکی از فاجعه‌بار‌ترین رویدادهای عصر ناصرالدین شاه است. اکثر تاریخ‌نگاران آن دوره بیش و کم در باره آن رویداد غم‌انگیز سخن گفته‌اند. در زمستان سال 1287 ه. ق. در بخش وسیعی از ایران خشکسالی بود و زمستان سال بعد هم فقط در نواحی غرب و جنوب این سرزمین باران بارید. از جمله مناطقی که از خشکسالی آسیب سختی دید، خراسان، اصفهان، یزد و فارس بود. در مجموع کمبود شدید غله برای اغلب شهرهای ایران عوارض شومی داشت.
گزارش ماموران خارجی و سیاحان از آن قحطی بزرگ بسیار تکان دهنده است. اگرچه والیان تا مدتی تلاش می‌کردند که از ارسال گزارش‌های واقعی خودداری کنند. در نیمه دوم قرن سیزدهم هجری قمری بارها قحطی در ایران درگرفت و خشکسالی که گرسنگی و طاعون و وبا را در پی داشت بسیاری از مردم را به دیار نیستی فرستاد ولی تاریخ ایران رویدادی مانند قحطی سال 1288 ه. ق. را کمتر ثبت کرده است.
این قحطی قربانی بسیار گرفت. در بهار 1289 ه. ق. که قیمت گندم در مشهد به خرواری 50 تومان ترقی کرد میزان مرگ و میر از 500 نفر در روز بیشتر شد. در اصفهان نیز هر روز چند صد نفر می‌مردند. دیگر نواحی قحطی‌زده نیز به همین نسبت تلفات داشت.
«بریتلبنک» نویسنده انگلیسی در سال 1872 میلادی در راه بازگشت از هند به لندن از مسیر بوشهر، شیراز، اصفهان و تهران گذشت. وی در لندن کتابی تحت عنوان «ایران در دوره قحطی» منتشر ساخت. این کتاب از مرگ هزاران هزار انسان در شهرهای ایران خبر می‌داد. یک مامور تلگراف به نام «آر. ام. اسمیت» که در ماه مه آن سال از بوشهر به اصفهان سفر کرد، نوشت که همه راه‌ها از مردگان انباشته است. این وضع و حال غیر بهداشتی موجب شیوع بیماری وبا شد که قربانیان بیشتری گرفت.
پروفسور «شوکواوکازاکی» استاد دانشگاه مطالعات خارجی اوساکای ژاپن در مقاله‌ای مستند که راجع به قحطی سال 71 – 1870 ایران نوشت و آن را در سال 1983 منتشر ساخت، حقایق تکان دهنده‌ای از آن فاجعه بزرگ را آشکار ساخت. وی در این مورد می‌نویسد:
«فاجعه مضاعف قحطی و وبا جمعیت بسیاری از شهرها را به نسبت اعشاری کاهش داد. جمعیت قم که در آمار نفوس پیش از قحطی در سال 1284 تعداد 25382 نفر بود در آمار بعد از قحطی در سال 1291 هجری، حدود 14000 نفر گزارش شد. دو سوم سکنه کازرون یا از بی غذایی مردند یا شهر را ترک گفتند. جمعیت سبزوار از 30 هزار نفر به 10 هزار نفر کاهش پیدا کرد. مراکز عمده جمعیت و نواحی شهری، بیشترین آسیب را از قحطی دیدند.»(1)
کازاکی در جای دیگر می‌نویسد:
«کمبود شدید غله، عواقب شومی داشت. کسانی که نان نداشتند، سگ و گربه و موش و مردار را هم می‌خوردند و کسانی هم بودند که با کود و علف سد جوع می‌کردند.»(2)
تاریخ‌نگاران عصر ناصری تلاش می‌کنند که قحطی سال 1288 ه. ق. را بیشتر یک بلای آسمانی جلوه دهند. ولی محقق ژاپنی پس از گذشت 140 سال از آن فاجعه بزرگ، مرگ و میر مردم را بیشتر به خاطر مال‌پرستی و سودجویی والیان و حکام شهرها و محتکران می‌داند. کازاکی پس از شرح مفصلی در بیان مرگ و میر این فاجعه بزرگ و ارائه آمارهای وحشتناک در تهران و دیگر شهرها می‌نویسد:
«در چهارمحال و فریدن که فاصله‌ای با اصفهان ندارند، غله فراوان بود اما حاکم اصفهان از ورود آن به شهر جلوگیری کرد تا غله‌های خود را همچنان به نرخ گزاف بفروشد. این حاکم، فتحعلی خان صاحب‌دیوان، پسر دوم قوام‌الملک شیرازی از زمین‌داران ثروتمند فارس بود.»(3)
«...بعد از دو سال خشکسالی، در زمستان سال 1871 میلادی باران و برف فراوانی آمد که حاصل خوبی را برای سال بعد نوید می‌داد. این بود که حدود مرداد ماه یعنی یک ماه پیش از فصل درو غله بسیار در بازار عرضه شد. "سنت جان" که در آبان‌ماه از شهر قم می‌گذشت قطارهای بی‌شمار شتر را دید که گندم و جو محصول سال پیش را از منطقه‌ای حاصلخیز در نزدیکی همدان به تهران می‌برد. این غله متعلق به یکی از منسوبین نزدیک شاه بود. او همچنین می‌گوید که صاحبان غله در همه جا موجودی خود را عرضه کرده بودند. قیمت غله به شدت پایین آمد. بالارفتن غیر عادی قیمت گندم و کمبودهای ناشی از آن که به مرگ و میر مردم از گرسنگی و به آدمخواری کشید، فقط نتیجه قحطی نبود و این قحط و غلا به طور مصنوعی و با احتکار و اسباب چینی به وجود آمد. اگر دولت و مقامات محلی تدابیر درست اتخاذ می‌کردند، آسیب خشکسالی را می‌شد به حداقل رساند. اما شاهزادگان و مقامات دولتی همچنان در اندیشه جمع آوری ثروت بیشتر بودند...»
«...شاه نیز هیچ تدبیر و کار موثری برای مقابله با قحطی نکرد. تنها اقدام او در این احوال دستور ناگزیر توزیع غله انبار شده در تهران پس از بالاگرفتن شورش مردم قحطی زده بود. مسئولیت این پیشامد ناگوار را باید متوجه مقامات بالا، ملاکین، سوداگران غله و روحانیون درباری که دست اندرکار احتکارو بهره‌برداری از اوضاع به نفع خود بودند دانست...»(4)
پی نوشت:
1 – مقاله «قحطی بزرگ ...» تالیف شوکواوکازاکی، ترجمه هاشم رجب زاده، مجله آینده، فروردین – خرداد 1365، ص 31
2 – همان
3 – همان، ص 39
4 – همان، ص 41

منبع:محمود حکیمی، تاریخ معاصر ایران در دوره قاجار، نشر نامک، 1388، ص 224 تا 227

این مطلب تاکنون 1991 بار نمایش داده شده است.
 
     استفاده از مطالب با ذکر منبع مجاز مي باشد.                                                                                                    Design: Niknami.ir