ماهنامه الکترونيکي دوران شماره 152   تير ماه 1397
 

 
 

 
 
   شماره 152   تير ماه 1397


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 
راه حل فرمانده نیروی دریایی شاه برای نجات سلطنت!


....دریادار کمال‌الدین حبیب‌اللهی فرمانده نیروی دریایی شاهنشاهی و یکی از امرای تحصیل کرده ارتش به دیدار شاه آمد. او با خود یک گزارش 30 صفحه‌ای آورده بود که در دست گرفتن زمام امور کشور توسط نظامیان را پیشنهاد می‌کرد. پس از آنکه او را به حضور شاه راهنمایی کردند، دریادار طبق معمول شرفیابی‌ها نگاهش را به زمین دوخت و در حالت خبردار ایستاد و شروع به خواندن بخش‌هایی از گزارشش کرد. شاه در اتاق قدم می‌زد. دریادار پیشنهاد کرد چون انقلاب رو به اوج است، شاید باید به ارتشیان دستور بدهد کنترل اوضاع را در دست بگیرند. آنها باید هر کسی را که مسئول اوضاع فعلی است بازداشت کنند. این کار مستلزم اعدام شاید پنج هزار نفر از فاسدترین درباریان و سودجویان و نیز پنج هزار نفر از روحانیون و انقلابیون است تا میلیونها نفر از مردم را که خواستار براندازی دولت هستند راضی کند.
چند سال بعد حبیب اللهی در حالی که در چاپخانه مجلل هتل هالیدی در حومه ویرجینیا نشسته بود به خاطر آورد که شاه قدم می‌زد و می‌گفت : «این کار برخلاف قانون اساسی است.» حبیب اللهی گفت: «اما این تنها راهی است که می‌توان کشور را نجات داد. انقلاب اکنون بسیار پیش رفته و هیچ چیز جز یک نیروی برابر در جهت مخالف نمی‌تواند ایران را نجات دهد.»
شاه گفت: «شما پیشنهاد می‌کنید که من برخلاف قانون اساسی عمل ‌کنم؟» و من گفتم: «آری اعلیحضرت این تنها راه نجات کشور است.»
سپس سکوت حکمفرما شد و پنج دقیقه به طول انجامید. شاه همچنان قدم می‌زد. حبیب اللهی که مردی است کوتاه قد هنوز در حالت خبردار ایستاده و چشمانش را به فرش گرانبها دوخته بود. هیچیک از این دو نفر سخن نمی‌گفتند. سرانجام فرمانده نیروی دریایی فهمید که شاه مایل به تصویب طرج او نیست. پس به صحبت در باره موضوعی به کلی متفاوت پرداخت. وی سپس در نهایت بدبینی کاخ را ترک کرد. وی می‌گوید: «هرکتابی در باره انقلابها نشان می‌دهد که انقلاب وقتی پیروز می‌شود که رئیس کشور اعصابش را از دست بدهد. شاه نیز در چنین حالت بی تصمیمی بود.» حبیب اللهی عقیده داشت بخشی از سرزنش متوجه متحدان ایران می‌شود. به ویژه آمریکائیان که توصیه‌های متناقض می‌کردند. اشخاص دیگری که در اطراف شاه بودند نیز با این نظر موافق بودند. شاه در تمام عمرش به توصیه‌های بیگانگان متکی بود ولی اکنون توصیه‌ای به او نمی‌شد....

منبع:ویلیام شوکراس، آخرین سفر شاه، ترجمه: عبدالرضا هوشنگ مهدوی، نشر البرز، تهران 1370، ص 17 و 18

این مطلب تاکنون 2090 بار نمایش داده شده است.
 
     استفاده از مطالب با ذکر منبع مجاز مي باشد.                                                                                                    Design: Niknami.ir