ماهنامه الکترونيکي دوران شماره 145   آذر ماه 1396
 

 
 

 
 
   شماره 145   آذر ماه 1396


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 
نقد كتاب
«اقتدار گرایی ایرانی در عهد قاجار»

کتاب "اقتدار گرایی ایرانی در عهد قاجار" به بررسی مبانی ساختاری، رفتاری و مدیریتی نظام اقتدارگرا در عصر قاجار (۱۱۹۳ـ۱۳۴۴ هجری قمری) پرداخته است. در این بررسی نحوه ظهور قاجاریه شرح داده شده و به مشکلات سیستم سازی در ایران در دوره پادشاهی قاجار (آقامحمدخان، فتحعلی شاه، محمدشاه، ناصرالدین شاه) توجه شده است.
مطالعه تاریخی و مقایسه تطبیقی روش سریع القلم در این کتاب است. او در مقام مقایسه، وضع ایران را با ژاپن مقایسه می‌کند و می گوید ژاپن که سابقه استبدادی دارد توانست تقریباً هم زمان با ایران از اقتدارگرایی و استبداد به یک سیستم غیر فردی و قاعده محور حرکت کند.
او در بررسی دلیل اینکه چرا ایرانی‌ها ظرفیت ساختن سیستم را ندارند به استدلال فریدون آدمیت اشاره می کند و می‌گوید: آدمیت نظریه سیاسی را با تاریخ می‌آموزد. اندیشه جدیدی از قدرت ارائه می‌دهد. نمی‌گوید طبقه کهنه، قدرت را تحویل داد بلکه اظهار می دارد با قدرت گرفتن طبقه متوسط "طبقه کهنه"(در سیر تحول مغرب زمین) "مجبور شد" قدرت را تحویل دهد.
در واقع دغدغه سریع القلم و اینکه راهکار خروج از اقتدارگرایی چیست در این واگذاری قدرت به صورت "مجبور شد" نهفته است. این "مجبور شد" زمانی رخ خواهد داد که جامعه و مردم جامعه قدرتمند شوند تا ساختار اقتدارگرای سیاسی قدرت را به اجبار به مردم واگذار کند.
به اعتقاد سریع القلم در قیاس تاریخی سیر تحول مغرب و مشرق، شاه بیت تحول "تشکل" است که ایرانیان در آن بسیار ضعیف هستند. در واقع رمز تداوم اقتدارگرایی در ایران، بنیانهای ضعیف ایرانیان در کار گروهی و تشکل و چانه‌زنی است.
شاه بیت استدلال سریع‌القلم و دلیل اقتدارگرایی این است که در ایران منافع گروهی و جمعی نزد صاحب منصبان بی معناست و منافع شخصی و عشیره‌ای اولویت دارند.
سریع‌القلم معتقد است که خروج از استبداد و اقتدارگرایی، ورود در قالبها، قانون، مقررات و چارچوبهاست که ایرانیان سخت در برابر آن مقاومت می‌کنند. او حکومت اقتدارگرا را در این جمله لویی چهاردهم که "حکومت یعنی من" خلاصه می کند.
به اعتقاد او در نظامهای اقتدارگرا وسعت و دامنه عمل و خواسته‌های فرد بسیار وسیع است و فرد می‌تواند هر لحظه هر قاعده و سنتی را بشکند تا از منافع و تمایلات خود حفاظت کند. در چنین سیستمی نظام اجتماعی، مصالح جمعی، خواسته‌های مردم و به تبع آن منافع ملی معنایی ندارد.
سریع القلم در این کتاب با بیان این جمله که "قبل از آزادیهای سیاسی، شکل گیری احزاب و رقابت حزبی در یک کشور، آزادیهای اجتماعی و انسانی ارجح است" علل اقتدارگرایی و نحوه خروج از آن را بیان می کند یعنی تأکید بر آزادیهای اجتماعی و انسانی.
عدم ایجاد یک نظام سیاسی حقوقی علت اصلی موفق نشدن مبارزات سیاسی اجتماعی ایرانیان در دوره قاجار و نهادینه شدن دستآوردهای نهضت مشروطه از دید سریع القلم است. یعنی این نهضت فکری نتوانست به ایجاد یک "تشکل" منجر شود و اجماعی فکری نیز میان متفکران آن وجود نداشت.
بر این اساس چارچوب سیاسی به موازات سیاست و سیاست مبتنی بر بر حقوق و نظام حقوقی که در اصطلاح مؤلف، سیاست عقلانی نامیده می‌شود برای به سرانجام رسیدن حرکتهای سیاسی لازم و ضروری است.
سریع القلم در این اثر مرز میان اقتدارگرایی و توتالیتاریسم را مشخص نمی کند. او در تعریف خود از اقتدارگرایی از کتاب "توتالیتاریسم" هانا آرنت بهره می برد اما از لفظ توتالیتر استفاده نمی کند و ترجمه عنوان کتاب به انگلیسی هم به این واژه نظر ندارد. البته درست هم هست چرا که حکومت قاجار به مرحله توتالیتر نرسیده بود.
نظام اقتدارگرا به نظامی اطلاق می شود که زندگی خصوصی مردم را در کنترل ندارد اما مؤلف در جایی از کتاب می‌آورد: "... یک بخش قابل توجهی از وقت مردم ایران صرف سر درآوردن از کارهای دیگران شده است. همان فرهنگ سلطنتی و پادشاهی و اقتدارگرایی که برای کسی حریم خصوصی و شخصی قایل نیست در فرهنگ اجتماعی ایرانیان آنچنان رسوخ کرده ...".
سریع القلم در این کتاب، فقدان آشنایی با نحوه مدیریت اختلاف میان ایرانیان را دلیلی بر این دانسته که به رغم اینکه اولین ملت آسیایی بودند که در پی مشروطه خواهی رفتند ولی در سنتهای گذشته خود باقی ماندند.
سریع القلم راه تضعیف فرهنگ اقتدارگرایی را بدیلهای فرهنگی در مقابل فرهنگ اقتدارگرایی می‌داند. او می‌گوید فقدان تشکلهای اجتماعی که بتوانند بدیلهای فرهنگی در مقابل فرهنگ اقتدارگرایی ایجاد کنند به تداوم فرهنگ اقتدارگرایی کمک شایانی کرده است.
مؤلف در این اثر با بررسی تاریخی اروپا و کشورهای آسیایی چون چین، کره جنوبی و ژاپن راههای برون رفت از اقتدارگرایی را مشخص می کند. با این مطالعه مؤلف بیان می‌دارد بنیانهای قدرت نزد مردم است. تا جامعه قدرتمند نشود و پایه‌های مستقل اقتصادی آن بنا نشود، کشورها رشد نمی کنند و از فرد به ساختار و سیستم انتقال حقوقی و در نهایت سیاسی پیدا نمی‌کند.
مطالعه تاریخی نویسنده در سیر تحول اروپا نشان می دهد که چگونه ساختارهای اقتصادی و دگرگونی اقتصادی صورت گرفت تا قدرت از کلیسا و نظام اقتدارگرا به مردم تفویض شد.
بنابراین منظومه فکری سریع القلم و آنچه مطالعه تاریخی اروپا نشان می‌دهد استقلال اقتصادی و توانمندی‌های اقتصادی افراد جامعه است که منجر به ضعیف شدن اقتدارگرایی و نهایتاً دموکراتیک شدن نظام سیاسی جوامع بوده است.
چاپ نخست کتاب "اقتدارگرایی ایرانی در عهد قاجار" از سوی نشر و پژوهش فروزان روز در ۲۲۵ صفحه با شمارگان ۳۳۰۰ نسخه منتشر شده است.

منبع:خبرگزاری مهر

این مطلب تاکنون 2504 بار نمایش داده شده است.
 
     استفاده از مطالب با ذکر منبع مجاز مي باشد.                                                                                                    Design: Niknami.ir