ماهنامه الکترونيکي دوران شماره 136   اسفند ماه 1395
 

 
 

 
 
   شماره 136   اسفند ماه 1395


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 
آسیای مرکزی قلمرو فرهنگ و تمدن ایران


بخش بزرگی از سرزمین‌هایی که امروزه آسیای مرکزی خوانده می‌شوند، دارای پیشینه مشترک تاریخی با ایران هستند. به این معنی؛ قسمتهایی از چین، کشمیر، فلات فلات پامیر، افغانستان، پاکستان، آسیای مرکزی، و قفقاز در حوزه تمدن ایران قرار دارند. در این میان آسیای مرکزی به عنوان منطقه‌ای که همواره در طول تاریخ بخشهای اصلی جغرافیای ایران را تشکیل می‌داده، از تمدن و فرهنگ ایران تاثیر زیادی گرفته است. پیوندهای ایران و آسیای مرکزی امروزه در برخی آداب و رسوم مشترک با ایران، حضور زبان فارسی در منطقه و اشتراکات دینی و آثار تاریخی منطقه به چشم می‌خورند. برگزاری عید نوروز که ریشه آن به پیش از اسلام باز می‌گردد، توسط مردم آسیای مرکزی که سنی مذهبند، نشان از تاریخ مشترک این منطقه با ایران دارد که بر آداب و رسوم مردم تاثیر نهاده است. همچنین زبان فارسی در آسیای مرکزی ، زبان شناخته شده و رایج است و امروزه در کشورهای افغانستان، تاجیکستان و برخی مناطق ترکمنستان، قزاقستان، ازبکستان و قرقیزستان رواج دارد.
اگرچه این سئوال که آسیای مرکزی چه محدوده جغرافیایی را شامل می‌شود، همواره محل بحث بوده است؛ اما آنچه که واضح است این است که به دلیل پراکندگی قومی گسترده در منطقه، نمی‌توان محدوده جغرافیایی آن را با عامل قومیت تعیین کرد. برای مثال اقوام ترک، تاجیک و مغول در سراسر منطقه زندگی می‌کنند. با این حال این سرزمین واقع در مرکز آسیا است و از غرب به دریای خزر، از شرق به چین، از شمال به خط مستقیم آب‌های حوضه رودهای اورال ایرتیش و دشتهای جنوبی روسیه و از جنوب به ایران و افغانستان محدود می‌شود. همچنین رودهای آمودریا(جیحون)، سیردریا(سیحون)، زرافشان، پنج، سرخان دریا، مرغاب(مرو رود) و تجن در آسیای مرکزی جاری است و دریاچه آرال(دریای خوارزم) نیز در این محدوده قرار دارد.
آسیای مرکزی در قرن های اولیه ظهور اسلام، ماوراءالنهر یا خراسان بزرگ نامیده می‌شد. در این دوره به همه سرزمین‌های اسلامی واقع در شرق کویر لوت واژه خراسان اطلاق می‌شد. سپس در قرون دهم و یازدهم میلادی ماوراءالنهر و فرغانه زیر سلطه قراخانیان، مغولان، جغتائیان و تیموریان قرار گرفت. از نیمه دوم سده ششم و در زمان دولت خوارزم، سلطان علاءالدین محمد خوارزمشاه، این منطقه را در دست داشت. اما در فاصله سده نهم تا دوازدهم میلادی ترکمانها و ازبکها به تصرف قسمتهایی از آسیای مرکزی پرداختند. تا اینکه در سال 1957 میلادی و در زمان حاکمیت شوروی واژه «آسیای میانه» به جای ترکستان و ماوراءالنها قرار گرفت که محدوده جغرافیایی آن متفاوت از « آسیای مرکزی» بود. در حال حاضر کشورهای ازبکستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ترکمنستان و قزاقستان حوزه آسیای مرکزی را تشکیل می‌دهند.
با وجود فاصله پدید آمده بین قرن‌های گذشته، ایران و آسیای مرکزی از نظر فرهنگی و تاریخی اشتراکات بسیاری دارند؛ با این حال این فاصله موجب شده است که بخش‌هایی از تاریخ، فرهنگ و تمدن مشترک خود را فراموش کنیم. نگاهی دوباره به این اشتراکات می‌تواند اهمیت آسیای مرکزی را برای تمده ایرانی یادآوری کند. اینکه بسیاری از بزرگان علم و ادب و فرهنگ ایران چون رودکی، ناصرخسرو، خوارزمی، فارابی، بوعلی سینا، و دیگران از آسیای مرکزی برخاسته‌اند، نقش این منطقه در تاریخ و تمدن ایران را نشان می‌دهد. با وجود این، نقاط اشتراکی همچون تاریخ، دین، آداب و رسوم و موارد مشابه اغلب مورد توجه و بررسی قرار گرفته اند. آنچه که در این فرآیند مورد غفلت واقع شده است، آثار و بناهای تاریخی با مشخصه هویتی مرتبط با حوزه تمدنی ایران می‌باشد. شهرهای باستانی نسا(پایتخت اشکانیان)، مرو و آمل(چارجوی کنونی) در ترکمنستان، پنج کنت در تاجیکستان، سمرقند، بخارا، فرغانه و خیوه در ازبکستان همگی شهرهایی با هویت ایرانی هستند که در آسیای مرکزی قرار دارند و در آنها آثار و ابنیه بسیاری با مشخصه‌های هویت ایرانی وجود دارد. آثار و ابنیه تاریخی مورد نظر ارزش تاریخی، اجتماعی، علمی و زیبایی شناختی دارند و یا اینکه بر اساس عرف معمول حداقل صد سال از قدمت آنها گذشته است. در این تعریف مسجد، حمام، مقبره، برج، پل، میدان، کلیسا، جاده، کتیبه و موارد دیگر را در زمره اینگونه آثار به شمار می‌آورند.
سرزمین‌هایی که امروزه به نام تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان خوانده می‌شوند، آثار و ابنیه تاریخی بسیاری دارند که همه برگرفته از هویت تمدن ایرانی آنهاست. برخی شهرهای تاجیکستان کنونی در دوره‌هایی از تاریخ و به ویژه در زمان ساسانیان مراکز فرهنگ و تمدن ایرانی بوده و کتیبه بیستون، کتاب اوستا و تاریخ هرودوت ، آنها را جزو قلمرو ایران به شمار آورده‌اند. در ازبکستان ایچان قلعه در شهر خیوه، زیارتگاه امام غفاری در سمرقند، مقبره امام بهاءالدین نقشبندی و مناره کلان در بخارا، زیارتگاه حکیم سمرقندی در سرخان، دارالتلاوه در شهر سبز و بسیاری از ساختمانهای دیگر در قالب معماری ایرانی ساخته شده و روی بسیاری از آنها نام استادان ایرانی سازنده بنا حک شده است. همچنین پنج کنت در تاجیکستان، یکی از مهمترین مراکز باستانی در آسیای مرکزی است که از نفوز هنر ایرانی حکایت می‌کند. رصدخانه خجند، مقبره امیرنصر سامانی، یادبود رودکی در پنج کنت و مسجد دوطبقه در نزدیکی شهر دوشنبه از دیگر آثار و بناهای این منطقه به شمار می‌روند.
بناهای تاریخی موجود در سه کشور تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان نشانه هایی از هویت تمدن ایرانی به شمار می‌آیند. اما در حال حاضر شمار زیادی از این بناها رها گردیده وتخریب شده‌اند و بسیاری دیگر نیز در حال تخریب هستند. هرچند در این زمینه شرایط سه کشور متفاوت است. برای مثال اینگونه بناها در تاجیکستان به دلیل ناتوانی دولت از تخصیص بودجه برای حفظ و بازسازی، در حال نابودی اند. اما در ازبکستان با وجود مشکلات مالی اکثر بناها با همت دولت و سرمایه گذاری برخی کشورها بازسازی و مرمت گردیده‌اند. از سوی دیگر فرآیند هویت سازی در ازبکستان در سالهای اخیر شدت یافته و دولت این کشور تلاش می‌کند افراد و نمادهای هویت ساز موجود در درون مرزهای این کشور را بدون توجه به دوره زمانی، متعلق به خود معرفی کند. معرفی تیمور لنگ، الغ بیک، ظهیرالدین بابر و موارد دیگر به نام خود، بخشی از سیاستهای دولت ازبکستان در این راستاست. این امر ایجاب می‌کند که به شناسایی، حفاظت، بازسازی و ثبت آثار و ابنیه تاریخی حوزه تمدنی ایران در آسیای مرکزی بپردازیم.

منبع:پیوندهای تاریخی ایران و آسیای مرکزی، زیر نظر دکتر مهدی سنایی، موسسه مطالعات ایران و اوراسیا، بخش مقدمه

این مطلب تاکنون 4209 بار نمایش داده شده است.
 
     استفاده از مطالب با ذکر منبع مجاز مي باشد.                                                                                                    Design: Niknami.ir