ماهنامه الکترونيکي دوران شماره 121   آذر ماه 1394
 

 
 

 
 
   شماره 121   آذر ماه 1394


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 
دین ستیزی رضاخان در سایه ضعف فرهنگ عمومی

«والاس تريت» وزیر مختار آمریکا در تهران در گزارش 29 مارس 1929 خود می‌نویسد: «حادثة قابل‌توجهي در طول تعطیلات نوروزی امسال اتفاق نيفتاد؛ ولی همانطور که به یاد خواهید آورد، سال گذشته در همین ایام، شاه به قم رفت و یک روحانی را به دلیل بی‌احترامی به ملکه تنبیه کرد. اما برخلاف سال گذشته این روزها فضای مهر و محبت بر کشور حاکم است. يکي از نشانه‌هاي جالب اين مسئله در ارتباط با اجرای قانون وحدت لباس بروز يافت. به موجب مفاد قانون مصوب 21 مارس 1929، به غیر از عده خاصي که از اين قانون مستثني شدند، کليه ایرانی‌های ساکن شهر ملزم هستند لباس مدرن به تن کرده و کلاه پهلوی بر سر بگذراند. این قانون به طور عمومي به اجرا گذاشته شده است ولی تخلفات بسیاری به مقامات گزارش شده، که البته پیامد چندانی نیز نداشته است. همانطور که پیش از این به اطلاع وزارت خارجه رسید، برخی بر این باورند که حوادث افغانستان شاه را تا اندازه‌ای به تأمل واداشته بدون این که او را کاملاً از اهدافش باز دارد، و به همین دلیل است که مقامات مجری اصلاح پوشش رویکردی ملایم در پیش گرفته‌اند. عطف به حوادث سال گذشته در قم، منابع موثق خبر داده‌اند که ملکه بار دیگر در تعطیلات نوروزي به قم سفر کرد و این بار با استقبال گرم و بسيار احترام‌آميز روحانیون مواجه شد. گفته می‌شود زمانی که ملکه به مسجدي [حرم حضرت معصومه(س)] که حادثه سال گذشته در آن رخ داده بود پا گذاشت، احتمالاً از روي احتياط به ساير عبادت‌کنندگان گفتند که از مسجد بيرون بروند. علیاحضرت پا در میانی کرد و از روحانيون خواست که در مورد او استثنا قائل نشوند. لذا جمعیت در مسجد [حرم] باقی ماند و در طول دیدار ملکه رویداد خاصي اتفاق نيفتاد.»
«ویلیامسن» کاردار آمریکا در تهران در گزارشي کلاسيک از رویدادهای تهران به تاريخ 2 مه 1929 می‌نویسد:
احتراماً به اطلاع مي‌رساند که اوضاع سیاسی داخلي در ماه گذشته بسيار آرام بود... شاه دارد همچنان به جنگ خاموش ولی مؤثرش بر ضد قشر روحانی ادامه می‌دهد. روش او ساده‌ترین روش است. ملاها یا دراویشِ با نفوذ را پنهانی بازداشت می‌کنند و به زندانی دور از محل سکونت‌شان می‌برند. لازم به ذکر است که غالباً اشخاصی که به این ترتیب ربوده می‌شوند هرگز برنمی‌گردند. در میان رجال سرشناسی که اینگونه ناپدید شده‌اند می‌توان به مدرس اشاره کرد، همان ملای بی‌پروا معروفي که در مجلس صراحتاً عقايدش را ابراز مي‌کرد. گزارش شده است که او در گناباد، یکی از شهرهای مرزي جنوب مشهد است؛ هر چند شایع شده است که او دیگر در قید حیات نیست. در میان سایر کسانی که می‌گویند در Helat [احتمالاً كلات]، نزدیک مشهد، زندانی هستند نام آقا سیدمحمدصادق طباطبائی، سفیر کبير اسبق ایران در ترکیه، و نصراسلام*، که هر دو از سیاستمداران روحانی برجسته و در رأس مخالفان دولت هستند نیز به چشم می‌خورد. البته اتهام آنها بر هیچکس معلوم نیست. ظاهراً سیاست فعلی در مبارزه با روحانیون مرتجع ایران در مقایسه با شیوه‌های آشکاری که پیش از این به کار گرفته مي‌شد نتایج بهتری در پی داشته است. بدون اینکه خواسته باشم بدبینی به خرج بدهم از زمانی که این نظام مستبد باستانی بر ایران حکمفرما شده است نشنیده‌ام که ملایی به خود جرأت مخالفت با دولت را داده باشد. علاوه بر این، شاید بتوان گفت ترس از تأثيرات منفي ناآرامی‌های افغانستان بر ايران، روش غیرقانونی فعلی در سرکوب مخالفت‌ها را به دولت دیکته کرده باشد. آشکار است که هدف اصلی جنگ علیه روحانیت تسهیل انجام اصلاحات فراگير در زندگی اجتماعی و تحصيلي مردم ایران است. با ساکت شدن ملاهاي بانفوذ پیشروی به سوي بسیاری از اهداف با مخالفت چندانی، و شاید بتوان گفت با هیچ مخالفتی، رو به رو نخواهد شد. تغییر لباس، نظام آموزشي، ثبت املاک، و تغيير عادت‌هاي متعددي که روحانيت به عنوان قوانين اخلاقی بر آنها تأکيد داشت، وقتي که مزاياي پذيرش چنين تغييراتي آشکارتر شود، مسلماً در بين مردم جا خواهد افتاد. با وجود اين، محبوس کردن شخصيت‌هاي برجسته بدون محاکمه، و ساکت کردن مدام آشوبگران بدون طي کردن روال قانونی مقتضي، بیش از پیش تمایلات مرتجعانه شاه را آشکار مي‌کند. روش‌های ديرينه حکومت در شرق، یعنی توسل جستن به خنجر خاموش و زهر کشنده، یکبار دیگر به کار گرفته شده‌اند. اما بعید است که یک ملت از بی‌توجهی به قانون و عدالت سودی ببرد، حتی اگر سوء‌استفاده از قدرت نتایج بسیار خوبی به همراه داشته باشد. تا زمانی که شاه زمام ارتش را در اختیار دارد، می‌تواند قدرتش را استحکام بخشد و مخالفت‌ها را سرکوب کند؛ ولی اصلاحاتی که به سرنيزه ایجاد مي‌شود دوام چنداني نخواهد داشت. تا زمانی که مردم نتوانند به نهادهای قانوني کشورشان اعتماد کنند، نمی‌توانند به شاه و اصلاحات او اعتماد کنند، لذا هیچ حسن نيت پايداري به وجود نخواهد آمد.
ویلیامسن گزارش خود را با اظهارات زیر به پایان می‌رساند: «مراسم سالگرد تاج‌گذاری شاه که در 24 آوریل 1929 برگزار شد، بسیار با شکوه بود. شاه پس از استقبال از نمايندگان دیپلماتیک، ابتدا نشان افتخار عقاب سفید را از دولت لهستان را پذیرفت. سپس وزیرمختار سوئد در مسکو، که اکنون در ایران نیز مأموريت يافته است، استوارنامه اش را تسليم شاه کرد. در نهایت، رستم بيگ حیدر، فرستاده ويژه پادشاه عراق، نامه‌ای را از جانب پادشاه کشورش تسليم شاه کرد و شاه نيز اعلام کرد که عراق را به رسميت مي‌شناسد. بنابراین سومین سال حکمرانی رضا شاه پهلوی در حالی به پایان ‌رسيد که پایه‌های دولت مرکزی کاملاً مستحکم شده، در عرصه دیپلماتیک چهره‌ای پيروز از خود به نمايش گذاشته؛ و اعتبار ایران در نگاه کشورهاي غربی ارتقا یافته است.»
«فرین» کنسول آمریکا در گزارشي به تاريخ 6 ژوئن 1929تحت عنوان «شورش مذهبی در خوی» حادثه‌ای را که در آذربایجان اتفاق افتاده بود توصيف مي‌کند: «احتراماً از کنسول‌گری تبریز حادثه‌ای را به اطلاع مي‌رساند که احتمالاً با توجه به اوضاع پیچیدة سیاسی ایران خصوصاً در ارتباط با روحانیت مسلمان، جالب توجه خواهد بود. بر اساس نامه‌ای که از جانب حسنعلی‌خان آصف، مسئول ايراني کنسول‌گری تبریز، به دست ما رسیده است، حاجي میرزاآقا‌ بلوری، فرماندار خوي، در ضیافت شامی که در باغش برگزار کرده بود، براي سرگرم کردن ميهمانانش مراسم عزاداري محرم را به مسخره گرفت. عمامه یک ملا را روی سر الاغي گذاشتند و ميهمانان سرخوش هم هر يک نقش یکی از شهدای کربلا را بر عهده گرفت و به دنبال الاغ وارد خیابان شدند. شخصي که شاهد صحنه بود به اين بي‌حرمتي اعتراض کرد و دعوايي سر گرفت که در آن چند گلوله شليک شد، ولی کسی صدمه ندید. پس از آن جماعتی از شهروندان دیندار در آنجا تجمع کردند و پيشنهاد شد که به آن عده عیاش حمله بکنند و آنها را به قتل برسانند. اما در نهایت تصمیم گرفتند که با ارسال تلگرامی ماجرا را به شاه اطلاع بدهند، و مي‌گويند شاه هم امیرلشکر آذربایجان را برای بررسی موضوع روانه خوی کرد. حسنعلی‌ خان آصف ادامه می‌دهد که امیرلشکر به خوی رفت و پس از دستگیری فرماندار و ميهمان‌هایش آنها را به تبریز منتقل و در سربازخانه این شهر زندانی کرد. این قضیه احساسات مذهبي شديدي را در سرتاسر استان برانگيخته است و تعصبی را که همواره در ماه محرم حاکم مي‌شود تشديد کرده است.» ویلیامسن در گزارشي مورخ 26 ژوئن 1929 می‌نویسد: «عزاداری‌های ماه محرم در تهران و سایر شهرهای بزرگ به آرامی و به دور از هر‌گونه حادثه‌اي پایان یافت. نکته قابل توجه فقدان شور و هیجان همیشگی در دسته‌های عزاداری بود. قمه‌زنی نیز برای اولین بار ممنوع شده بود؛ این سنت شکوه و جلوه خاصی به دسته‌های عزاداری می‌بخشید. سربازها در اين مراسم‌ شرکت نداشتند و غیبت آنها کاملاً محسوس بود. عوام بر این باورند که به زودی بلايي بزرگ بر ایران نازل خواهد شد چرا که مراسم محرم امسال در شکل و قالب سنتی اش اجرا نشد. با این حال، در ساير استان‌ها، مراسم هولناک قمه‌زني همچون گذشته برگزار شد. اصلاحات شاه تنها به جاهايي ‌رسيد که تحت نظارت پلیس بود. حتی در تهران نیز زمانی که متعصبان مذهبي در انظار عمومي شروع به قمه‌زني و زخم‌ زدن به خود کردند تنها تعداد اندکی از آنها را دستگیر کردند. قدرت ملاها برای تهییج مردم به برگزاری عزاداری‌های جنون‌آميز کاملاً تحلیل رفته است.»

«نشانه‌های واکنش»
ویلیامسن در گزارشي مورخ 25 جولای 1929 می‌نویسد: «شاید جدي‌ترين نتیجه مصیبت‌های اخیر ایران خصومتي باشد که علیه شاه ايجاد شده است؛ توده مردم بر این باورند که این مصیبت‌هاي اخير به دليل بي‌ديني دولت مستقيماً از جانب خداوند نازل شده است. احساس خودجوش مردم که ملاها نیز با زيرکي به آن دامن مي‌زنند، اين است که سرکوب مراسم‌ دینی مانند عزاداری‌های محرم، و حذف توهين‌آميز مقدساتي چون عمامه، باعث شده است که مردم ایران مجازات شوند. گفته می‌شود که در تبریز، اصفهان و مناطق جنوبی کشور این احساس بسیار قوي است. طبیعی است که ملاها و اشراف اصيل مملکت، که از ناراضی‌ترین عناصر مملکت هستند، از چنين احساساتي سوءاستفاده کنند.» کنسول فرین در گزارشی تحت عنوان «نشانه‌های واکنش در ايران» مورخ 3 آگوست 1929 می‌نویسد: «عنایت‌الله‌خان، برادر امان‌الله‌خان، که چند هفته امير افغانستان بود، به عنوان ميهمان دولت وارد ايران شد. ورود او با بروز واکنش‌ ملایمي بر ضد غربی‌سازی آداب و رسوم ایران که بخش مهمی از برنامه اصلاحات دولت پهلوی است، همزمان بود. امتیازات مختلفی که در سال گذشته به زنان مسلمان داده شد، از جمله اجازه ورود به اماکن عمومي به همراه يک مرد، لغو شده است، و هيچ زن پوشیه‌‌داري حق ندارد با يک مرد در خيابان قدم بزند، حال رابطه‌شان هر چه مي‌خواهد باشد. چندین کافه در شمیران، منطقه ییلاقی تهران، به دلیل برخی از مفاسد ادعايي تعطیل شده‌اند و به نظر می‌رسد دولت در کل دارد موضعي وهابی‌ اتخاذ مي‌کند که نزديک به پيوريتنيسم [پاک‌ديني] است. دشتی [علي دشتي]، سردبیر روزنامه شفق سرخ و یکی از دوستان و حاميان سرسخت شاه، در 1 آگوست 1929 در مقاله‌اي تحت عنوان «انحطاط» می‌نویسد: «کشور ما چنان دچار انحطاط اخلاقی شده که بر لبه پرتگاه نابودی است، و نجات آن اگر ناممکن نباشد بسيار دشوار است... فساد مردان جوان، ساده‌لوحی زنان جوان، فشار فقر و سیاه‌روزی، گسترش تجمل و تن‌پروری، اشاعه فحشا و عشق شهوت‌آلود، معيوب و بي‌خاصيت بودن آموزش در مدارس، همه و همه گويي دست به دست هم داده‌اند تا عروسي را که تربيت عمومي است به پرتگاه ببرند.» لازم به ذکر است که گفته می‌شود برخی از مسلمانان معتقدتر زلزله اخير و حمله ملخ در خراسان، سیل در آذربایجان و شورش قشقایی‌ها و بختیاری‌ها را به خشم خداوند نسبت داده‌اند و سستی در دین و به ویژه محدود شدن عزاداری‌های محرم امسال را عامل آن دانسته‌اند.»
ویلیامسن این ماجرا را در گزارش 9 آگوست 1929 خود پی می‌گیرد:
احتراماً به اطلاع مي‌رساند که حرکت مرتجعانه اخیر دولت ایران موجب بهت و گيجي محافل سیاسی تهران شده است. به دستور نظميه، تمام کلوپ‌های شبانه، رستوران‌ها و کافه‌ها در سی و یکم جولای تعطیل شدند؛ همچنين، زنان از اینکه به همراه مردان به خيابان‌ها بيايند منع شده و پس از ساعت 8 شب نیز نباید در خیابان‌ها دیده شوند. برخی از ناظرین گمان مي‌کنند که این اولین نشانه‌ها از سیاست‌ کلي پس‌روی به سمت تجدید آداب و رسوم کهن اسلامی است. پیش از این اشاره شد که سردار عنایت‌الله، برادر شاه سابق افغانستان، به تازگی با شاه ملاقات کرده است، و شکی نیست که در مورد اصلاحات ضد ديني شاه، که در افغانستان منجر به سرنگوني سلسله دوراني شد، به او هشدار داده است. برخی دیگر نیز معتقدند که ملاها با استفاده از غيبت تقريباً کل نیروهای قشون از تهران، شاه را با تهدید شوراندن مردم به رعايت شريعت اسلام وادار کرده بودند. سر رابرت کلایو (که به نظر من بيشتر فرستاده شیطان است) اين حرکت را نتيجة ائتلاف کلي همه ناراضيان سیاسی و اجتماعی مي‌ديد- يعني ملاها، شاهزاده‌های قاجار، بلشویک‌ها‌-که شاه و تیمورتاش را به هراس انداخته و آنها را وادار به معکوس ساختن روند مدرن‌سازی کردند. با این حال، به نظر من افزایش ناگهانی فساد در تهران موجب اتخاذ اقدامات اخیر شده؛ فسادی که به دنبال باز شدن درهای ميخانه‌ها به روی زنان سراسر شهر را فرا گرفته است. سودجويي روسپي‌يان از آزادی‌هاي جدیدي که به زنان اعطا شده بود ناگزير بود. کافه‌ها تبدیل به محل ملاقات عشاق شده و زنان محترم ايراني ندرتاً به خود جرأت می‌دهند به رستوران‌های عمومی قدم بگذارند. این روزها جوانان شهر بسیار گستاخ شده و با هر زنی که چشمشان را بگيرد مي‌خواهند رابطه برقرار کنند. یک کلنل که جوان عاشق‌پيشه‌اي در یکی از خیابان‌های اصلی قلهک جرأت کرده و به همسر جوانش اظهار ارادت کرده بود، حسابي حق آن جوان را کف دستش گذاشت. مي‌گويند که یک ملای محترم اوضاع را به شاه توضيح مي‌دهد، لذا شاه شخصاً به طور نامحسوس در اينباره تحقيق مي‌کند و در نتيجة مشاهداتش دستور تعطیلی کافه‌ها و جدایی زنان از مردان را صادر و تلاش می‌کند این مفاسد جدید را در جامعه ریشه‌کن کند. اینروزها کافه‌ها و رستوران‌ها کارشان را از سرگرفته‌اند، ولی همچنان از ورود زنان به این اماکن جلوگیری می‌شود. مأموران نظميه اجازه دارند مردان يا زناني را که به دنبال برقراري رابطه با ديگران هستند، و همچنین زوج مظنون به عمل خلاف را دستگیر کنند. در نتیجه حتی زن و شوهرها، و برادر و خواهرها نیز از اینکه همراه با هم در خیابان دیده شوند واهمه دارند. ولی به نظر می‌رسد این اقدامات موقتی بوده و محدود به محل‌های خاصی باشد. این مطلب را تنها به دلیل اهمیت مبالغه‌آمیزی که برخي همکارانم به آن داده‌اند گزارش کردم.
شورش‌های تابستان 1929 در فصل چهارده توصیف شده‌اند. فرين در گزارشی مورخ 20 آگوست 1929 می‌نویسد: «جدای از جنبه توطئه‌آمیز ناآرامی‌های جنوب کشور، اين شورش‌ها نشانه مخالفت فعالانه مردم با اصلاحات پهلوی و به خصوص کلاه پهلوی است، که مردان شهري به اکراه آن را پذیرفته‌اند و مردان عشایر عموماً آن را رد کرده‌اند. تعداد زيادي از قشقائي‌ها و بختياري‌ها در نتیجه شورش‌هايشان هم اکنون قادر نیستند هیچ‌گونه کلاهی بر سر بگذارند و مي‌گويند بازماندگان نظر مساعدتري نسبت به گذشته به تغيير اجباري کلاه دارند. اینکه اسلام تا چه حد در این شورش‌ها دخیل بوده بر کسی آشکار نیست، اما ملاها، که گفته می‌شود نفوذشان تحت حکمرانی پهلوی روز به روز کمتر می‌شود، از هر چیزی که جلوي افول قدرتشان را بگيرد ابا نمي‌کنند، علاوه بر اينکه پیروان محافظه‌کار بسیاری دارند که هنوز برای آنها قران بیش از قانون اساسی اهمیت دارد.»

منبع:دکتر محمد قلی مجد، از قاجار به پهلوی، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، بهار 1389، ص 566 تا 573

این مطلب تاکنون 2705 بار نمایش داده شده است.
 
     استفاده از مطالب با ذکر منبع مجاز مي باشد.                                                                                                    Design: Niknami.ir