ماهنامه الکترونيکي دوران شماره 71   مهر ماه 1390
 

 
 

 
 
   شماره 71   مهر ماه 1390


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 
چگونه مسجد جامع كرمان را به آتش كشيدند

روز 24 مهر 1357 كه حدود 20 هزار نفر از مردم مسلمان كرمان به منظور بزرگداشت اربعين شهداي 17 شهريور تهران و اولين سالگرد شهادت آية‌الله حاج سيد‌مصطفي خميني، به دعوت علما و روحانيون كرمان در مسجد جامع اجتماع كرده بودند و بازار و كلية مغازه‌ها تعطيل بود، ناگهان حدود 300 نفر ظاهراً از ساكنين زاغه‌نشين كه به كولي‌ها معروف هستند، با در دست داشتن چوب و ميلة آهني و دادن شعار «جاويد شاه» از چند خيابان شهر عبور و در ساعت 11:30 در حالي كه يكي از روحانيون مشغول سخنراني بود، به مسجد حمله كردند.
ابتدا دوچرخه‌ها و موتورهاي مردم را به آتش كشيدند كه عده‌اي از مردم داخل مسجد به طرف آنها به راه افتادند. در همين هنگام پليس به حمايت از آنان به طرف مردم تيراندازي كرد و مردم ناچار به داخل مسجد بازگشتند. عده‌اي از مهاجمان با شعار «جاويد شاه» به پشت بام مسجد رفته و با كندن آجر و پرتاب آنها، جمعيت را مورد حمله قرار دادند. مردم درهاي شبستان را براي جلوگيري از ورود آنها بستند. طولي نكشيد كه گازهاي خفه‌كننده‌‌اي فضا را پر كرد، درهاي شبستان شكسته شد و كولي‌ها با چماق و چوب و ميله آهني، به جان مردم افتادند. عده‌اي از مردم و روحانيون مجروح شدند.
آية‌الله صالحي كرماني و آية‌الله رخشاد نجفي نيز در اثر پخش گاز بيهوش شدند و مردم آنان را روي دست از مسجد خارج كردند.
قسمتي از وسايل و ساختمان مسجد به آتش كشيده شد و قرآن‌هاي داخل مسجد هم سوخته شد. سپس مهاجمان در ميدان فابريك اجتماع كردند و در حالي كه شعار‌هايي به نفع رژيم مي‌دادند از چندين خيابان گذشته و در جلوي مسجد صفا پس از تظاهرات كوتاهي، مجدداً به طرف ميدان مشتاقيه آمده و از دو طرف به مسجد جامع حمله كردند. آنگاه به طرف ميدان ارك رفتند و سه فروشگاه بزرگ را كه ميليونها تومان اتومبيل و دوچرخه و موتورسيكلت در آنها بود به آتش كشيدند و اين در حالي بود كه اتومبيلهاي آتش‌نشاني پشت سر آنها حركت مي‌كرد. سپس وارد بازار شده و مغازه‌هايي را كه متعلق به معتمدين شهر بود غارت كردند. بطور كلي اهداف مهاجمان از قبل مشخص بود. آنها مغازه‌هايي را مورد حمله قرار مي‌دادند كه متعلق به متدينين بود، و يا تصوير‌هايي از امام رحمه‌الله را پشت شيشه‌هاي مغازه خود نصب كرده بودند. هدف رژيم از ايجاد اين بلوا، بر هم زدن اجتماع بزرگ مردم مسلمان و ايجاد رعب و وحشت، آن هم به اسم مردم بود.
در اين ميان محمد‌جواد كازروني كه خود در صحنه حضور داشت و مورد ضرب و شتم هواداران دولت قرار گرفته و سپس بر اثر اصابت گلوله مجروح شد، در مورد وقايع امروز كرمان مي‌گويد:
ساعت 10:5 صبح، شبستان مسجد كاملاً پر شده بود. در اين ساعت يكي از دبيران آموزش و پرورش چند دقيقه‌اي سخنراني كرد و بعد از او يكي از روحانيون به منبر رفت و ضمن عرض تسليت به مناسبت چهلم شهداي ميدان ژاله تهران به وعظ و خطابه پرداخت و مردم با سكوت به سخنان او گوش مي‌دادند، ساعت حدود 11 بود كه يكي از دوستان گفت به نظر مي‌رسد اطراف مسجد خبر‌هايي باشد فوراً از شبستان خارج شده و به محوطه بيروني مسجد كه حدود 50 متر با فلكه فاصله داشت رفتم و با كمال تعجب مشاهده كردم بالاي پله‌ها روي فلكه، عده‌اي در حالي كه هر كدام يك چماق و بعضيها ميله آهني و گروهي عكسهاي شاه را در دست دارند ايستاده و تعدادي دوچرخه و موتور‌سيكلت در حال سوختن است. در همين حال چشمم به روي پشت‌بام مسجد افتاد كه چندين مأمور اسلحه به دست آنجا كمين كرده بودند. با سرعت خود را به شبستان رسانده و مردم را در جريان امر قرار دادم. در همين هنگام بلند‌گو و برق مسجد به وسيله مأمورين قطع شد و ديگر سخنران نتوانست به صحبت خود ادامه دهد، جوانها به محيط مسجد آمدند و زنها و بچه‌ها هم سعي مي‌كردند از دري كه به خيابان ختم مي‌شد خارج شوند اما پس از چند دقيقه‌اي متوجه شديم كه دير شده و مسجد از چهار طرف در محاصره كامل چماق به دستان و مأموران قرار دارد. مردم با اين اميد كه حمله‌كنندگان به احترام خانه خدا وارد مسجد نخواهند شد، دربهاي ورودي به حياط مسجد را بستند و اين در حالي بود كه تمامي وسايط نقليه شركت‌كنندگان به آتش كشيده شده بود. چند دقيقه بعد، مأمورين از پشت‌بام مسجد شروع به تيراندازي و پرتاب گاز اشك‌آور به داخل حياط مسجد كردند و جمعيت به ناچار به درون شبستان پناه آورد و چند دقيقه بعد دربهاي بسته شده مسجد به وسيله چماق به دستان و مأمورين به آتش كشيده شد و به داخل حياط هجوم آوردند و به دنبال آن حياط مسجد يكپارچه دود و آتش شد و موتور‌ها و دوچرخه‌هاي داخل حياط مسجد نيز به آتش كشيده شد مأمورين با پرتاب گاز اشك‌آور و مواد آتش‌زا حمله به شبستان را آغاز كردند و در كمتر از چند دقيقه آنجا يكپارچه آتش و دود و گاز اشك‌آور بود و صداي تيراندازي لحظه‌اي قطع نمي‌شد، فرياد «الله اكبر» و «وامحمدا» به حد اعلاي خود رسيده بود. تعدادي به حال اغماء افتاده و عده‌اي شهادتين مي‌گفتند. از آنجا كه تنها راه فرار اين جمعيت چند هزار نفري، شكستن حلقه محاصره بود، جوانها و مردهايي كه هنوز رمقي برايشان باقي مانده بود با فرياد الله‌اكبر به درهاي خروجي شبستان حمله كرده و ضمن عقب راندن چماقداران، خود را به حياط مسجد رساندند و درگيري نزديك بين مردم و حمله‌كنندگان در حياط مسجد آغاز شد و اين فرصتي بود تا عده زيادي از مردم بتوانند خود را نجات دهند. و البته كمتر كسي بود كه تا خارج شدن از مسجد چند ضربه چماق نخورد. آتش از حيات و شبستان مسجد شعله مي‌كشيد و فرش، كتابها و قرآنهاي مسجد در ميان آتش مي‌سوخت. وارد خيابان شدم، چند مأمور از پشت‌بام مسجد به طرف مردم تيراندازي مي‌كردند در يك لحظه مردي حدود چهل‌ ساله به نام محمد مورد اصابت گلوله قرار گرفت و در دم جان سپرد. در خيابان تمامي اتومبيلهاي پارك شده به وسيله حمله‌كنندگان خرد و يا به آتش كشيده شده بود. ساعت 3 بعدازظهر هنوز درگيريهاي پراكنده بين مأمورين و مردم ادامه داشت و مأموران و چماق به دستان در اطراف مسجد تجمع كرده بودند. آنها از مسير خيابانها دستجمعي عبور كرده و تمامي مغازه‌هايي كه عكس امام را روي شيشه خود نصب كرده بودند، تخريب نموده و چندين فروشگاه بزرگ را در خيابان و بازار كرمان به آتش كشيده و اموالشان را به سرقت بردند و تا پاسي از شب در خيابان به رقص و پايكوبي پرداختند…»

منبع:روزشمار انقلاب اسلامي، دفتر ادبيات انقلاب اسلامي، ج 6 روزها و رويداد‌ها، انتشارات پيام مهري.

این مطلب تاکنون 3878 بار نمایش داده شده است.
 
     استفاده از مطالب با ذکر منبع مجاز مي باشد.                                                                                                    Design: Niknami.ir